اسناد یادشده چگونه به دست آمریکاییها افتاده است؟
در جریان تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003، آمریکاییها به ادعای خودشان حدود یک میلیون سند از مقر رهبری حزب بعث، ستاد مشترک ارتش عراق و کاخ صدام حسین جمعآوری کردند و آن را به آمریکا بردند و بین مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها پخش کردند تا هر کدام روی یک موضوع کار کنند. 20 سند منتشرشده به دانشگاه ملی دفاع آمریکا مربوط است که مؤسسهای برای مطالعات استراتژیک دارد.
کدام تصمیمهای صدام در این اسناد حائز اهمیت است؟
سه تصمیم صدام حائز اهمیت است. نخست تصمیم به جنگ با ایران در سال 1980، دوم جنگ با کویت در سال 1990 و سوم چگونگی برخورد با آمریکا در سال 2003. در مقیاس کلی در همه اینها صدام به نوعی نگرانی و اضطراب را از اینکه آمریکا پشت همه طرفهایش است، احساس میکرد. درست است که در طول جنگ با ایران، آمریکا به عراق کمک میکرد اما بهنظر میرسد صدام همیشه از آمریکا نگران بود و این نگرانی به سه شکل بروز کرد.
اول بیم از نیروی نظامی ایران که قبل از انقلاب اسلامی و در زمان شاه به شکل قابل توجهی توسط آمریکا گسترش پیدا کرد. دوم مسئله نفت و قیمت آن و فعالیتهای کویت و عربستان در دهه 90 برای نقشآفرینی بیشتر و سوم اینکه صدام در ذهنش همواره تئوری توطئه داشت و در آن مجموعهای از دشمنانش را با هم میدید، یعنی ایران، آمریکا و کشورهای منطقه و در هر موقعیتی میکوشید بین آنها تفرقه بیندازد.
بعضی از این اسناد نشان میدهد که حتی تا سال 2003، صدام به آمریکا پیام میداد که تنها نیرویی که میتوانست ایران و انقلاب اسلامی را مهار کند، ما هستیم و از آنان عاجزانه میخواست که به او کمک کنند تا بتواند ایران را سرجایش بنشاند.
علاوه بر موضوع توهم ذهنی صدام، چه موضوع دیگری در این اسناد برجسته است؟
رفتار وی با کشورهای عربی جالب است. وی در اسناد ابتدایی از برادران عرب یاد میکند اما بعد از جنگ با ایران نسبت به عربستان، کویت و سوریه حالت خیلی منفی به آنها میگیرد. وی از سلاحهای کارآمدی در میان کشورهای عربی برخوردار بود، مانند پان عربیسم که خود را ناصر جهان عرب میدید. در میان روزنامهنگاران و روشنفکران نفوذ داشت. سوم اینکه چپ عرب فکر میکرد صدام واقعاً طرفدار فلسطینیان است. بهنظرم حتی باید موضوع امام موسی صدر را نیز در ارتباط با صدام بررسی کرد چون وی رقیب حرکت المحرومین و امل لبنان در زمان امام موسی صدر و دکتر چمران بود.
نگرانی عمده دیگر صدام نگرانی از وضع داخلی بود و همیشه فکر میکرد آمریکا با ایران و حتی سوریه ممکن است به نوعی وارد جامعه عراق شوند. از آن نگران بود که این کشورها از طریق شیعیان، کردها و اعراب سنی موقعیت داخلی وی را متزلزل کنند. شاید مهمترین دغدغه وی حفظ ثبات بهگونهای بود که سیطره حزب بعث و خودش برقرار بماند. حمله شیمیایی وی به حلبچه با این ادعا بود که مردم این شهر در برابر نیروهای ایرانی مقاومت نکردند.
* گروه بینالملل - وحیدرضا نعیمی