احد علوی: من تازه به فوتبال ایران برگشته بودم و دنبال سهم خواهی نبودم و به قول معروف چون خاک خورده فوتبال ایران نبودم دنبال این مسائل نبودم قبل باز بازی...

جون جلال ننویس.‌ این جمله در طول مصاحبه با جلال طالبی سر‌مربی تیم ملی در جام جهانی‌98 فرانسه بارها تکرار شد. ‌ گفت‌وگو با کسی که خودش را قربانی بازیکن‌سالاری و باندبازی‌های رایج در فوتبال ایران می‌داند با تکرار جمله نخستین مقدمه مصاحبه‌اش باعث شد تا جذابیت حرف‌های خارج از مصاحبه‌اش بیشتر جلب توجه کند.

آنجایی که از دستیار ایویچ گفت که ‌می‌خواست زیر آب او را بزند یا آن دوبازیکنی که بر سر مسائل اخلاقی با یکدیگر در فرودگاه کتک‌کاری کردند و بازیکنانی که شبانه از درب پشتی هتل تیم ملی در لبنان فرار ‌کردند.

اتفاقات رخ داده در لبنان و فرانسه باعث شد تا آقا‌جلال با پای پیاده به دفتر تماشاگر‌ بیاید و با پای پیاده، هم برود. اگر به کدهایی که طالبی در طول مصاحبه می‌دهد با دقت توجه کنید متوجه بازیکن‌سالارهایی که حالا مربی‌ شده‌اند خواهید شد.

  • پدیده بازیکن‌سالاری در فوتبال ایران را می‌توانید ریشه‌یابی کنید؟

من در درجه اول فکر می‌کنم ریشه اصلی گسترش بازیکن‌سالاری در فوتبال ایران به دلیل افزایش روز‌افزون رسانه‌ها در تمام حوزه‌ها از مطبوعات گرفته تا تلویزیون و حتی رادیو است.

از نگاه من رسانه‌ها مقصر اصلی این پدیده هستند.

بازیکنی که هنوز کامل هم نیست و‌قتی صبح به صبح عکس و مصاحبه‌اش را در 10 روزنامه ورزشی می‌بیند ناخودآگاه تصور می‌کند در حدی است که برای تیم تصمیم بگیرد چون هم طرفدار دارد و هم پول دارد همین عوامل زمینه‌ساز بازیکن‌سالاری می‌شود.

  • این شرایط در دوران قدیم نبود اما باز هم بازیکن‌سالاری دیده می‌شد.

فکر می‌کنم بازیکن‌سالاری واقعا در زمان ما نبود. شاید وقتی تعدادی از بازیکنان شاهین به تاج می‌رفتند کمی سر و صدا بلند می‌شد و برای هم کری می‌خواندند اما ‌این‌طور نبود که بازیکن رو در روی باشگاه خود قرار بگیرد. الان مشکلات زیادتر شده و به راحتی همه می‌بینند که با فریاد تماشاگران یک بازیکن تعویض می‌شود.

  • پس در این میان مربیان هم مقصر هستند که به بازیکن و تماشاگران باج می‌دهند‌؟

این موضوع بر‌می‌گردد به همان جایگاهی که مربی برای خودش در نظر گرفته. مربی برای آن‌که پستش را حفظ کند در برابر بازیکن عکس‌العمل نشان نمی‌دهد و تحت تأثیر مسائل بیرونی قرار می‌گیرد. این می‌شود که می‌رود به سمت باج دادن و سعی می‌کند خیلی از مسائل را نبیند.

  • اما این رویه در نهایت مگر به مربی ضربه نمی‌زند؟

چرا اما برای کسب پیروزی مجبور است راه بیاید. مربی به خودش می‌گوید هر جا بروم شرایط اینگونه است پس ندیدن بهترین راهکار ‌ می‌شود.

  • شما هم از آن دست مربیانی بودید که همین رویه را داشتید به‌جای آنکه مقابل بازیکن‌سالاری مقاومت کنید؟

من ‌یاد گرفتم که راه‌های‌ زیادی است برای جذب بازیکن و دفع آن. دفع کردن بسیار راحت است‌.‌ من همیشه بیشتر سعی کرده‌ام اداره کنم تا کنترل. یک تیم مثل دیگ جوشانی می‌ماند که هر چه فشار حرارتش بیشتر ‌شود‌ امکان ترکیدنش هم بیشتر می‌شود.

  • پس اهل باج دادن به بازیکنان نیستید؟

در زندگی همیشه ‌از کسی توقع نداشته‌ام که به من باج بدهد برای همین توقع ندارم کسی هم از من باج بخواهد.

  • ولی در جام جهانی 98 فرانسه‌ به نظر می‌رسید که شما به بازیکنان باج دادید؟

زمانی که من سر‌مربی تیم ملی شدم تنها چند روز بیشتر به بازی‌های جام جهانی نمانده بود و تیم را‌ ایویچ بسته بود. البته بازیکنان با‌شخصیتی داشتیم و مشکلی از لحاظ دخالت نداشتم. حالا نمی‌دانم چرا شما‌ فکر می‌کنید که در کار من دخالت شده.

  • شما در آن زمان از فضای فوتبال ایران دور بودید و شناختی از بازیکنان ایرانی نداشتید.

من رابطه‌ام با بازیکن‌ها مثل یک برادر بزرگ‌تر یا یک معلم بود‌ و‌ سعی می‌کردم در برخورد با بازیکنان شخصیت آن‌ها را به عنوان یک بازیکن ملی در نظر بگیرم. من همیشه در قبال رفتارم مسئول هستم و با همین طرز تفکر هم به طرف مقابل نگاه می‌کنم. در آن بازی‌ها من تنها 2-3روز فرصت داشتم و آنقدر درگیر مسائل فنی بودم که زیاد متوجه برخورد بازیکنان نمی‌شدم.

  • شاید در فرانسه اینگونه بود اما در جام ملت‌های لبنان اتفاقاتی افتاد که نمونه بارز بازیکن‌سالاری بود و باعث شد تیم ملی نتیجه نگیرد.

‌در آن بازی‌ها این مسائل بود‌ و نمی‌توانم بگویم باند‌بازی نبود. چون یکسری بازیکنان قرمز و آبی بودند که سعی می‌کردند بیشتر در کنار هم باشند. این دو گروه کمتر به همدیگر نزیک می‌شدند و جذب کردن این دو گروه به یکدیگر سخت بود. این باند‌بازی‌ها یا بازیکن‌سالاری‌ها از لبنان شروع نشد‌ و ریشه در گذشته داشت‌.

  • ولی مسائلی مثل سیگار کشیدن بازیکنان در ساحل بیشتر به اقتدار سرمربی بر می‌گشت تا آبی و قرمز بودن‌شان.

از سیگار کشیدن بازیکنان لب دریا اطلاعی ندارم. وقتی طول یک ساحل 15 کیلومتر است من که نمی‌توانم آن‌ها را ببینم اما این‌که یک عده از بازیکنان شب از هتل بیرون رفته بودند مقصر من نیستم. تیم ملی سرپرست و حراست دارد؛ وظیفه آن‌هاست.

هر چند من خودم تا ساعت 3صبح در لابی نشسته بودم و کسی را ندیدم از درب اصلی خارج شود.‌ من با این حال هیچ‌کدام را مسئول نمی‌دانم بلکه خود بازیکن باید مسئول خودش باشد.

  • قبول دارید از اخلاق خوب شما سوء‌استفاده می‌کردند؟

فکر می‌کنم آن بازیکنان منتظر بودند تا فضایی ایجاد شود. وقتی 3نصف شب از هتل فرار می‌کنی حتما از قبل نقشه کشیدی. برای کسی که بخواهد خلاف کند صبح ، ظهر و شب ندارد.

  • اما خبر سیگار کشیدن بازیکنان در ساحل اعتبار شما را هم زیر سوال برد.

من برای بازیکنی که سیگار کشیده متأسفم.‌ درست است که زندگی خصوصی خودش است و ‌به من ربطی ندارد اما برای سلامتی خودش ضرر دارد.

  • اگر قرار به دفع کردن نباشد و بخواهیم با روش‌ جذب با بازیکنان برخورد‌ کنیم فکر می‌کنید بشود بازیکن‌سالاری را ریشه‌کن کرد؟

اینکه‌ از اخلاق من سوء‌استفاده ‌کردند را قبول دارم ولی مگر در دوران بلاژ‌ویچ که برخورد هم می‌کرد در بازی با بحرین آن ماجراها پیش نیامد. این به تربیت اجتماعی فرد بر‌می‌گردد. هیچ زمان با توهین ‌ و ترساندن نمی‌شود نتیجه گرفت و اگر اینگونه هم شود موقتی و کوتاه‌مدت است.

  • شما که قبول دارید از اخلاق شما سوء‌استفاده شد چرا برخورد نکردید؟

به دلیل شناخت کم من از بازیکنان بود که برخی مسائل پیش آمد. نمی‌دانستم باید یک بازیکن را در اردو به تخت ببندم. من مثل یک انسان با آن‌ها برخورد کردم و احساس نمی‌کردم هر قدمی که آن‌ها بر می‌دارند باید آن‌ها را تعقیب کنم.

  • حالا‌ سال‌ها گذشته و آن بازیکنان مربی شده‌اند.

بعد از جام جهانی خیلی از آن بازیکنان علیه من مصاحبه کردند اما با گذشت سال‌ها از اتفاقات جام جهانی 98 فرانسه برخی از همان بازیکنان وقتی مرا می‌بینند معذرت‌خواهی می‌کنند.

  • ‌چه کسانی از شما معذرت‌خواهی کردند؟

‌ نمی‌خواهم اسم ببرم چون هنوز هستند و گذشته‌ها گذشته‌. تعدادی که کمتر به آن‌ها بازی رسید ‌وقتی رو‌در‌‌رو‌ شدیم احساس کردم خودشان فهمیده‌اند تندروی کرده‌اند.

  • ‌ در کدام دوره فکر می‌کنید فوتبال ملی از بازیکن‌سالاری ضربه خورد؟

‌فوتبال در هر جای دنیا می‌تواند از بازیکن‌سالاری ضربه بخورد. وقتی کار به جایی برسد که بازیکن برای باشگاه و مربی تعیین تکلیف کند، کار دیگر تمام است. فکر می‌کنم در دوره حضور من در تیم ملی که مربوط به 70 است تیم ملی بهتر بود همانطور که در نظرسنجی برنامه 90 هم به آن رای دادند.

  • ‌ولی در همان تیم دهه‌70 هم اختلاف بین بازیکنان زیاد بود و باند‌بازی وجود داشت.

دلیل آن بازیکن‌سالاری نبود. وقتی بازیکن ناراحت بود و دلیل آن را جویا می‌شدم می‌گفت مشکل خانوادگی دارم و اجاره‌نشین‌ هستم و در همان تیم ملی بازیکنی داشتیم که ‌می‌گفت بنز صد هزار دلاری خریده است.

این تضاد اصلی‌ترین دلیل برای به وجود آمدن باند‌بازی در تیم ملی بود. در آن بازی‌ها 11نفر نیمکت 11 نفر اصلی را قبول نداشتند. شما اگر یادتان باشد وقتی از فرانسه برگشتیم در داربی دو بازیکن که هم‌اتاق بودند در آزادی همدیگر را زدند.‌

در آلمان هم که برای دو بازی دوستانه رفته بودیم‌ دیدم بازیکنان یک دنیا با هم فاصله دارند. جلسه گذاشتم و گفتم هر کاری دلتان می‌خواهد در این اتاق بکنید اما وقتی آمدید بیرون یک تیم باشید.

  • در لبنان هم اختلاف طبقات باعث ‌نمایش ضعیف تیم ملی بود؟

‌ماجرای‌ لبنان این بود که من یکسری دانه‌درشت‌ها را نبردم و شنیدم بازیکنان دانه‌درشتی که در لبنان بودند سر میز به یکدیگر می‌گفتند اردوی بعدی نوبت ماست.

  • ‌واقعا اینگونه بود و می‌خواستید بازیکنان چون دایی را حذف کنید؟

‌اسم کسی را نمی‌برم اما چنین قصدی داشتم. یکی از بچه‌های حراست که همراه تیم بود به من گفت: «حواست باشد عده‌ای از بازیکنان می‌خواهند زیر پایت را خالی کنند.»

  • ‌شاید اگر با دانه‌درشت‌ها کنار می‌آمدید حالا‌حالا سرمربی تیم ملی می‌ماندید.

‌بعد از جام جهانی فرانسه ‌با توجه به رضایت عمومی باید می‌ماندم ولی ‌ استعفا دادم چون رفتار و کردار بازیکنان را نمی‌پسندیدم. دانه‌درشت‌ها هر کدام‌ یک گروه خاصی به دنبال داشتند.

آن‌ها همه‌روزه در روزنامه‌ها بودند‌. سر‌دبیران روزنامه‌ها تیم داشتند و من می‌خواستم آن تیم را پاک‌سازی کنم چون در قبال تیم ملی عده‌ای احساس مسئولیت نمی‌کردند. اگر می‌ماندم حداقل چهار نفر را بعد از جام جهانی کنار می‌گذاشتم.

  • ‌در این باند‌بازی‌ها لژیونر‌ها ‌هم نقش داشتند چرا؟ آن‌ها که در فوتبال حرفه‌ای بودند و باید کمک دست شما می‌بودند.

‌انتظاری که ‌من از آن‌ها داشتم‌ برآورده نشد و فکر می‌کنم از لحاظ روحی و جسمی در شرایط مناسبی نبودند.

  • ‌اما بحثی که بعدها مطرح شد این بود که با سرمربی شدن در جام جهانی شما هم از باند‌بازی‌ها نفع بردید. در حالی که فقط نماینده فراهانی بودید‌.

‌من چیزی به فراهانی گزارش نمی‌دادم. من به عنوان مشاور فدراسیون در کنار ایویچ بودم و از تمرینات و آماده‌سازی تیم یادداشت‌برداری می‌کردم تا جزوه‌ای برای کمیته آموزش تهیه کنیم.

  • ‌یعنی شما زیر پای ایویچ را جارو نکردید تا خودتان سرمربی تیم ملی شوید؟

به روح پدرم اگر اینطور بوده باشد.‌ با آن اعتقادی که صفایی فراهانی به ایویچ داشت به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم سرمربی شدن در تیم ملی بود. صفایی قبل از دیدار با ‌رم در رسانه‌ها از ایویچ کلی تعریف کرده بود.

  • ‌ولی شما به نوعی مربی در سایه برای جایگزینی او بودید؟

‌اصلا دنبال این مسائل نبودم. بعد از دیدار برابر رم ‌ساعت4‌ یا 5 صبح بود که صفایی تماس گرفت و پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را داد و من هم در حالی که پیشنهاد خوبی بود گفتم باید فکر کنم.

  • ‌اما بازیکنان در مصاحبه‌هایشان غیر‌مستقیم از برنامه‌ریزی شما برای جایگزینی ‌ایویچ صحبت کردند.

‌‌سال‌هاست که از آن جام جهانی می‌گذرد‌ و بازیکنان هم از ایویچ تعریف ‌می‌کنند پس ‌چرا باند‌بازی کردند تا ایویچ برود یا اصلا چرا آنطور بازی ‌کردند؟

  • ‌اگر رئیس فدراسیون به ایویچ اعتقاد داشت چرا صبر نکرد تا جام جهانی؟

‌یادم هست به رئیس فدراسیون از تلویزیون زنگ زده بودند که نیمه دوم را پخش نکنیم چون مردم خیلی تماس می‌گیرند. از سوی مقامات هم فشار زیادی روی او بود تا تصمیمی قاطع بگیرد. البته خود ایویچ هم به رئیس فدراسیون گفته بود تیم ملی را در ایتالیا ببینید.

  • ‌پس چرا ذوالفقار‌نسب سرمربی نشد و شما که روی نیمکت نبودید سرمربی شدید؟

برایتان که توضیح دادم‌ خودم هم نمی‌دانم‌. ذوالفقار‌نسب‌ انتظار ‌ داشت که او سرمربی شود چون به هر حال مربی خوبی بود ولی در هر صورت من با او مشکلی نداشتم.

  • ‌ فکر می‌کنید شما زیر پای ایویچ را خالی کردید یا ذوالفقار‌نسب؟

فکر نکنم ذوالفقار‌نسب زیرآب ایویچ را زده باشد در مورد خودم هم که توضیح دادم.

  • ‌بین شما و ذوالفقار‌نسب هم خیلی اختلاف بود.

از اینکه به من کمک کرد از او ممنون هستم و حرفی نزنم بهتر است چون گذشته‌ها گذشته است.

  • ولی به نظر می‌رسید شما و ذوالفقار‌نسب هر کدامتان دنبال سهم بودید؟

من تازه به فوتبال ایران برگشته بودم و دنبال سهم‌خواهی نبودم و به قول معروف چون خاک خورده فوتبال ایران نبودم دنبال این مسائل نبودم. قبل از بازی با رم، ایویچ جواب سلام مرا با حالتی ناخوشایند داد و گفت شما می‌خواهی جای مرا بگیری و بازیکنان بهمن را در تیم ملی جا کنی و چیز‌ یاد من بدهی. اما من به نوآموز گفتم بلیت بگیر تا برگردم‌.

  • ‌ چرا این حرف‌ها را زد.

‌ چون اطرافیان ذهن او را شست‌وشو داده بودند و ذهنیت او را منفی کرده بودند در حالی که در تهران سر تمرین بهمن آمد و از من می‌خواست دو ،‌سه ملی‌پوش به او معرفی کنم.

  • ‌بعد که سرمربی شدید چرا با این اطرافیان که معلوم است چه کسی بوده کار کردید؟

من از اینکه آن شخص را به تهران برنگردانم ناراحت نیستم در حالی که صفایی به من گفته بود هر کس را نمی‌خواهی بگو برگردانیم تهران ولی نخواستم ترکیب کادر فنی زیاد دست بخورد.

همشهری تماشاگر

کد خبر 150707

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز