49سال سن دارد، به دنیا آمده شهر آمل است و هر چند در فوتبال حرفهای ایران سابقه فعالیت چندروزه هم نداشته اما بسیاری از تصمیمات فوتبالی هماکنون با نظر و مشاوره او گرفته میشود.
در دوران جوانی کشتی را دنبال میکرده و مدتزمانی هم مسئول تربیتبدنی ارگانهای نظامی و بنیاد شهید بوده است. ناصری، مشاور عالی رئیس کمیته فرهنگی سازمان لیگ برتر فوتبال و دبیر کمیته منشور اخلاقی لیگ، برای نخستینبار در گفتوگو با تماشاگر، از داستان ارتباط میان خود و حجتالاسلام علیپور میگوید.
از مشاورههای خاصی که در زمینه فوتبال داده و نگاهی که به مقوله فوتبال در ایران دارد. مرد پشت پرده فوتبال ایران، جانباز 65درصد است، چند ماهی است از همه مسئولیتهای خود کنار کشیده و صرفاً به عنوان مشاور با فوتبالیها همکاری میکند.
- آقای ناصری؛ سابقه آشنایی شما با حجتالاسلام علیپور از چه زمانی بوده است؟
ما مدتزمان زیادی هست که با هم دوست هستیم. در تمام این سالها هم مثل دو رفیق و نه دو همکار، به فکر هم بودیم و برای موفقیت هم تلاش کردیم.
- دقیقاً کجا با آقای علیپور آشنا شدید؟
سال1366 من در تربیتبدنی سپاه بودم و همانجا با آقای علیپور آشنا شدم. رفاقتمان از همان سال تا امروز ادامه داشته و من شدم مشاور او در تصمیمگیریهای مهم.
- شما هم اهل لرستان هستید؟
خیر. من در آمل به دنیا آمدم اما مدتزمان زیادی را در لرستان زندگی کردم. البته دوستی ما در لرستان شکل نگرفت اما طی این سالها در این استان نیز با هم بودیم. من آقای علیپور را به عنوان یک مدیر فعال فرهنگی قبول دارم و ستایش میکنم.
- از سابقه ورزشیتان گویید. شما سابقه ورزش به طور حرفهای هم دارید؟
من در دوران جوانی ورزش را از جنبه تواناییهای جسمی الزام میدانستم و دنبال میکردم. بعد از جنگ و مجروحیت هم جانشین مدیرکل تربیتبدنی سپاه شدم.
- قبل از دوران مجروح شدنتان، در کدام رشته فعال بودید؟
کشتی میگرفتم. البته بهطور آماتور و نه حرفهای. الگوی من غلامرضا تختی بود. خیلی دوست داشتم مثل این کشتیگیر باشم.
- خاطرهای هم از این روزها دارید؟ دوران ورزشی.
نه. مورد خاصی به ذهنم نمیرسد. اما زمانی که جنگ بودم کارهایی میکردم که مطمئن بودم به خاطر آمادگی بدنیام میتوانم این کارها را انجام بدهم. به خاطر این بود که در جوانی کشتی گرفته بودم و بدن آمادهای داشتم. در مجموع اینکه از ورزش چندان دور هم نبودم.
- بعد از جنگ جانشین مدیرکل تربیتبدنی سپاه شدید. چه کارهایی در بعد ورزش انجام دادید؟
ما برنامهریزی مفصلی برای ورزش در سپاه انجام دادیم. من مسئول هیات تیراندازی نیروهای مسلح بودم. در سهسال اخیر هم مدیرکل تربیتبدنی بنیاد شهید و بازرس فدراسیون تیروکمان بودم.
- شما الان مدیریت نمیکنید، به دلیل جانباز بودنتان هست یا مشاورهها دیگر زمانی برای ادامه کار مدیریتی نگذاشته؟
الان من تجربیات تمام این سالها را در اختیار دوستانم میگذارم. خارج شدن من از مدیریت ورزشی، به خواست خودم بود. من معتقدم کسانی باید کار مدیریت کنند که امکانات این کار را در اختیار دارند. احساس کردم در فضایی که الان هست، دیرتر میتوانم به ایدههای تئوری خودم برسم. میدان را به دوستانی دادم که میتوانند این کارها را زودتر انجام بدهند. الان هم به همکارانم در این زمینه کمک میکنم. مشاوره میدهم و کارهایی که به نظرم ایدهآل و صحیح است را پیشنهاد میکنم.
به موضوع مشاوره برسیم؛ شما الان مشاور اصلی حجتالاسلام علیپور هستید. در فوتبال این روزها تصمیمات فرهنگی زیادی گرفته میشود که حاشیههای زیادی به همراه دارد. درباره این موضوعات، آقای علیپور شما را به عنوان مشاور خودش معرفی کرده است. در اینباره توضیح بدهید.من یک اعتقاد کلی دارم که سالهاست با استفاده از همین اعتقاد در مجموعههای کاریام فعالیت کردهام. من میگویم ورزش به هیچ عنوان یک هدف نیست. ورزش یک ابزار قدرتمند است برای رسیدن به هدف اصلی.
- و هدف اصلی شما؟
هدف اصلی من علاقهمند کردن ورزشکاران حرفهای و مخاطبان ورزش به دین و مذهب است. من معتقدم هر اتفاقی در ورزش میافتد باید رنگ و بوی مذهبی داشته باشد. اگر نتوانست به این هدف برسد، ورزش کردن فایدهای ندارد. با کسی هم که با این موضوع مخالف است باید برخورد شود.
- و بر همین اساس به کمیته فرهنگی مشاوره میدهید؟ ملاک شما خوب و بد بودن بازیکنان در موضوعات اخلاقی و مذهبی است؟
بله. من مشاوری هستم که همه این موضوعات را به دریچه ذهنی خودم میبرم و بعد هم آن را به آقای علیپور منتقل میکنم. ما اگر ادعا میکنیم که به عنوان یک جامعه اسلامی، موفق هستیم پس باید این را در همه قسمتها ازجمله ورزش ببینیم.
من اعتقاد دارم که در فوتبال ما، حرفهایگری بد تعبیر شده است. فوتبال تنها یک بازی ورزشی نیست و این روزها به قسمت مهمی از فرهنگسازی و علم و صنعت و سیاست و اقتصاد تبدیل شده است. ما باید به جنبههای مختلفی از فوتبال فکر کنیم که میشود از طریق آنها به نتیجه رسید. نتیجه هم همان مذهبی کردن جامعه است.
- عین این دیدگاهها را به کمیته فرهنگی منتقل میکنید؟
بله؛ همیشه.
- و آنها نظر خاصی در این رابطه دارند؟ مخالف یا موافق؟
من و آقای علیپور کاملاً مثل هم فکر میکنیم. در این موارد ما کاملاً یک نفر هستیم. ما میخواهیم فوتبالیستها الگوهای بزرگی برای جامعه باشند. میخواهیم آنها الگوهای فرهنگی مخاطبان باشند.
این تبدیل شدن به الگو را انجام میدهیم و تبعاتش را هم میپذیریم. موضوع یک نفر و دو نفر نیست. اگر یک بازیکن را بتوانیم به الگو تبدیل کنیم، میلیونها نفر در آن سهیم میشوند. این همه هدف و برنامه ماست.
- مدیران فرهنگی فوتبال که حالا باید خود شما را هم یکی از آنها فرض کرد، معتقدند علیرغم کارهای زیادی که انجام دادهاند اما هنوز راه زیادی مانده تا طی کنند. حتی میگویند ما خیلی دیر کار میکنیم و بسیاری از اهداف را هنوز نتوانستهایم پیاده کنیم. در این خصوص نظری دارید؟ شما فکر میکنید تا الان توانستهاید به خواستههای ذهنیتان برسید؟ این علاقهمندی درونیتان را توانستید در فوتبال پیاده کنید؟
من فکر میکنم فعالیتهایی که در این مدت در زمینه فرهنگسازی فوتبال انجام شده، خیلی خوب و ایدهآل بوده است. کارهای اثرگذاری هم در این زمینه شده که در ادوار مختلف فوتبال بیسابقه بوده. اینها همه خوب هستند اما از این بهتر زمانی است که بتوانیم نتایج مثبتی هم از این موارد بگیریم.
طبیعتاً در این زمینه مقاومتهایی صورت میگیرد و برای ما خیلی مهم است که روزی فرا برسد که همه نهادها و حاضران در ورزش در این راه بسیج شوند. خیلی بیشتر از اینها باید کار بکنیم و برنامهریزیهای بیشتری را باید انجام بدهیم. معتقدم با همه این تفاسیر ما هنوز اول راه هستیم و راه زیادی مانده تا به موفقیتهای بیشتر دست پیدا کنیم.
- شما همچنان مشاور فرهنگی فوتبال هستید؟
البته ما بیشتر با هم دوست هستیم تا یک همکار رسمی و اداری. اما من تا لحظهای که توان داشته باشم کمک میکنم این عقاید در ورزش پیاده شود. خدا را شاکر هستم که فردی مثل آقای علیپور در این محیط حضور دارد و میتواند همراه خوبی برای پیاده شدن این افکار باشد. قدر این فرد را باید بدانیم که در فوتبال اینطور خودش را جلو انداخته و یکتنه در حال فراهم کردن شرایط فرهنگی و مذهبی در ورزش حرفهای است.
همشهری تماشاگر