در مکتبی پرورش یافته که دیگر اثری از آن باقی نمانده و شاید بتوان گفت تنها بازمانده مکتب پاس باشد که ادامهدهنده راه آن است. حسین فرکی آن طوری که خودش میگوید معجونی از سنت و مدرنیته فوتبال پاس است.
نتایج فوتبالی فرکی با نفت تهران که سالها او را در قامت نفر دوم تیمملی میدیدیم، ناخودآگاه ما را به یاد یوآخیم لو میاندازد با این تفاوت که فوتبال ایران هیچگاه به فرکی و امثال او اعتماد نکرد و حالا نتایج نفت نشان میدهد دیگر نمیتوانید او را نفر دوم بدانیم. فرکی میهمان تماشاگر بود، مصاحبه با این پاسی قدیمی را میخوانید.
- به نظر میرسد دیگر اثری از مکتب پاس در فوتبال ایران دیده نمیشود، نظرشما چیست؟
فکر میکنم هنوز در لایههای زیرین و درخفا این مکتب وجود دارد و دلیل اینکه کمتر از این مکتب غنی میشنویم، برمیگردد به اتفاقات 4، 5سال پیش که پاس تهران را به همدان منتقل کردند. شاید به لحاظ فیزیکی این مکتب کمرنگ شده باشد، اما آنهایی که قهرمانی در این مکتب کسب کرده و پرورش یافتهاند، هنوز وجود دارند.
- قبول دارید این مکتب در دهه اخیر نتوانست همپای فوتبال ایران پیش برود؟
صددرصد با نظر شما موافقم و قبول دارم مکتب پاس مختص به دهههای 40 تا 60 بود و درواقع روبه جلو حرکت نکرد. فضای فوتبال ایران در این سالها تغییرات زیادی داشت و فکر میکنم آن آدمهای مطرح در مکتب پاس امروز میتوانند طور دیگری تاثیرگذار باشند.
مهاجرانی، حبیبی، یاوری و شاهرخی افرادی هستند که میتوانند نقش مدیریتی اجرا کنند و در فوتبال تاثیرگذار باشند. البته در فوتبال دنیا اینگونه است که افراد مطرح بعد از دوران بازیگری و مربیگری در پستهای مدیریتی مورد استفاده قرار میگیرند که این اتفاق در فوتبال ما رخ نمیدهد.
- شاید یکی از دلایل خانهنشین شدن این مکتب به قبول نداشتن عناصر آن در طول این سالها مربوط باشد؟
من این سوال را اینطوری جواب میدهم؛ در هر خانواده ممکن است رفتار اعضای آن با یکدیگر متفاوت باشد و شما میبینید یک خانواده پرخاشگر هستند و خانواده دیگری با فرهنگ و آرامش بیشتری با مسائل برخورد میکنند. در خانواده پاس هم هر کسی فرهنگ خاص خودش را دارد، اما در نهایت با احترام با یکدیگر برخورد میکنند.
- ولی این احترام در ظاهر است و قبول دارید که اتحادی در این مکتب دیده نمیشود؟
اینکه با هم اتحاد داشته باشند شاید آنطوری که جامعه فوتبال از آنها توقع دارد، نباشد، ولی حداقل سعی میکنند در ظاهر به هم بیاحترامی نکنند. بههرحال شاید پشتسر هم حرفهایی هم بزنند.
- شما تنها بازمانده آن مکتب هستید که هنوز در فوتبال حضور دارید و خوب هم نتیجه میگیرید.
تفاوت من با نسل قدیم این است که من بین دو نسل از مکتب پاس جای دارم. در نسل شاهرخی، حبیبی و مناجاتی کارم را شروع کردم و بعد هم که فوتبالم تمام شد. در یکفضای دیگری که بعد از انقلاب اسلامی صورت گرفت، مشغول به کار شدم. همچنین به خارج از کشور رفتم و در تیمهای متفاوتی کار کردم.
- به نظر شما چه تفاوتی میان فضای فوتبال قبل و بعد از انقلاب اسلامی وجو داشت؟
بههرحال فوتبال از حالت سنتی و قدیمی خارج شده بود و وارد فضایی علمی شدیم. من در این شرایط تجربه خوبی کسب کردم.
- یکی از ایرادات این مکتب نگاه نظامی آن به فوتبال و بدبینی ذاتی بود که در این مکتب وجود داشت. به نظر شما این مورد میتواند دلیل اصلی دور ماندن آن از فوتبال روز ایران باشد؟
من دقیقا بین این دوتا موضوع قرار گرفتم؛ وقتی وارد مجموعه پاس شدم به عنوان سرباز با سرگرد و تیمسار کار کردم و شاید بخش مهمی از موفقیتها را در همین فضای نظامی کسب و تجربه کردم. البته به نوعی خودم را مدیون همین فضای نظامی میدانم.
زمانی هم که خدمتم تمام شد به عنوان یک فرد عادی فکر کردم و در فضای آزاد کار کردم. من همیشه سعی میکنم در کنار آن فضای نظامی که تجربه کردم آزادی و دموکراسی را با هم تلفیق کنم به طوری که نظم و دیسیپلین نه به صورت اجبار، بلکه به طور خودکار رعایت شود.
- ولی نگاه سرباز و فرمانده در فوتبال کنونی دیگر جوابگو نیست و مکتب پاس نتوانست از این فضا خارج شود.
آنها در دوره خودشان سرمربی تیمملی بودند و نتیجه هم گرفتند. البته قبول دارم فضای فوتبال متفاوت شد، اما افراد مشهور مکتب پاس با همان دیدگاه به مسائل نگاه میکنند و دوست دارند همهچیز سرجایش قرار داشته باشد.
آنها نگاه بالا و پایین دارند درحالیکه جامعه تغییر کرده و دیگر نسل کنونی فرمانپذیر نیست. رشد فکری جوانان و ذهن پرسشگر آنها با آن تفکرات تفاوتهای عمدهای پیدا کرده است.
- پس به نوعی خروج شما از این مکتب و تلفیق آن با فضای کنونی فوتبال باعث موفقیتشما در نفت تهران شده؟
حقیقت این است کاری که انجام میدهم دوست دارم و نتیجهگیری بستگی به شرایط دارد. در مورد نفت باید بگویم اتفاقی که افتاده حاصل تلاش مجموعه مدیریتی و بازیکنان در راس و تجربه کاری من در طول این سالهاست. درحالحاضر روزی 16ساعت برای اینکه نتیجه بگیرم وقت میگذارم.
- ظاهرا خیلی روی موفقیت شما حساب نمیکردند؟
ظاهر قضیه این است که نباید موفق میشدم، چون ما آنچه را که استاندارد فوتبال است، نداشتیم، ولی کمک خدا و تلاش همه باعث شد این شرایط رقم بخورد. من از روز اول با تمام مشکلات آشنا بودم، یکسری مسائل را تغییر دادم و در کنار آن هم وقت و برنامهریزی داشتیم.
- شاید چون شما همیشه نفر دوم بودید همه فکر میکردند در قالب همان نفر دوم بودن رفتهاید.
بههرحال اینطوری فکر میکردند. باید بگویم نگاهشان عمیق نبود. ذهنیت دیگران درباره من این بود که چون همیشه نفر دوم بودهام نباید به من تیم بدهند و چند سال بیکار بودم. البته این مشکل تنها در این بخش نبود که عدهای اینگونه فکر میکردند، بلکه مقصر کسانی بودند که در فوتبال مسئولیت داشتند.
- یعنی مدیران فوتبال به شما اعتماد نداشتند؟
به نظر شما 7سال نفر دوم تیمملی بودن برای هدایت یک تیم باشگاهی کم است؟ من اصلا میگویم یکنفر اصلا کاری نکرده و تنها در دسته اول کار کند. این مشکل از تشخیص مدیران فوتبال ماست که در گزینشهای خود اشکال دارند.
یوآخیم لو در آلمان بعد از چند سال دستیاری سرمربی تیمملی آلمان شد و چطوری میشود مدیران فوتبال آلمان درست تشخیص میدهند، اما در ایران این موقعیت برای من وجود نداشت و کاری کرده بودند که در تیم دسته اولی هم نمیتوانستم کار کنم. این نشان میدهد اشکال از جای دیگری است، نه من.
- شاید چون کارنامه موفقی به عنوان نفر اول نداشتید اینگونه فکر میکردند؟
وقتی مدیران ما دنبال کسی هستند که به هر قیمتی نتیجه بگیرند، دیگر به اینکه من 123بازی ملی روی نیمکت نشستهام کاری ندارند. به مدارک مربیگری و بازیکن تیمملی بودن در جامجهانی کاری ندارند و میروند دنبال کسانی که به هر قیمتی نتیجه میگیرند. در این سالها هیچکسی به من اعتماد نمیکرد.
در کجای دنیا اینطوری به افراد نگاه میکنند. نه اینکه فقط خودم را بگویم، شما نگاه کنید با ناصر حجازی چطور رفتار کردند و نگذاشتند مربی تیم ملی بشود، بعد که از دنیا رفت کاسه داغتر از آش شدند.
- ولی شما در پاس به عنوان نفر اول هم موفق نبودید؟
اصلا این موضوع را قبول ندارم. متاسفانه در پاس هم به من ظلم شد، من انتخاب ناصر شفق بودم و تیمی را تحویل گرفتم که 85درصد آن بالای 33 و 34سال بود. حالا چطور میگویند من موفق نبودم، نباید ملاک قضاوت 2ماه کار باشد. من در آن پاس 80درصد تغییرات ایجاد کردم و میانگین سنی تیم را به 25سال رساندم.
3مساوی و یکباخت دلیل محکمی برای برکناری من با آن شرایط نبود. در ثانی من را برکنار نکردند، بلکه مدیریت ناجا عوض شد و هیأتمدیره جدید تصمیم گرفت کادرفنی را عوض کند.
- تنها به خاطر تغییر هیأتمدیره برکنار شدید؟
بله. در آن مقطع یکسری افراد از هیأتمدیره سوءاستفاده کردند و آدمهای خودشان را آوردند و بعد دیدند که آن کادرفنی هم دوام نیاورد. البته الان با آن هیأتمدیره ارتباط خوبی دارم، چون بعدا فهمیدند اشتباه کردهاند.
- شاید هم بهخاطر دوری چندساله شما از فوتبال باشگاهی و حضور در تیمملی، خیلی در بورس نبودید؟
بله، قبول دارم. وقتی در تیم ملی بودم از کار باشگاه دور بودم و شاید همان نگاه را داشتند که من نفر دوم هستم.بعد از جام جهانی 2006 آلمان هم که فوتبال ما افتاد دست 7، 8مربی خاص، وگرنه قبول ندارم که کارنامه خوبی نداشتم و هنوز جا دارم برای کار کردن و کسب موفقیت.
- شاید شما در حلقه مافیایی آن 7، 8 مربی حضور نداشتید تا در لیگ برتر زودتر مشغول شوید.
من به آن بالایی اعتقاد دارم و اگر هم الان اینجا هستم خواست خداست و میخواهد ما را امتحان کند. من همیشه اعتقاد داشتم هر کسی برای پیشرفت باید جاهطلب باشد، اما حاضر نیستم بهخاطر جاهطلبی به هر کاری دست بزنم. سعی کردهام همیشه قانع باشم.
- چون دنبال مادیات نبودید، خیلی هم دنبال هر کاری نرفتید؟
شاید هیچکس باور نکند، اما شما که در کنار ما بودید بهتر میدانید. طی 7سالی که در تیمملی حضور داشتم، دریافتیام در مجموع به 60میلیون تومان هم نرسید. در سالهای آخر 5میلیون، ماهی 200هزار تومان دریافتیام بود. چون اعتقاد داشتم این تیمملی مملکت است و باید با عشق کار کرد، نه برای پول.
- اما بعد از شما شرایط عوض شد و پول جای عشق را گرفت؟
خیلی هم عوض شد؛ شرایط برای نفر پنجم کادرفنی تغییر کرد، چه برسد به نفر دوم.
- ولی در کیفیت تاثیر نامطلوب داشت و به جامجهانی نرفتیم...
بعد از ما همه پول خوبی گرفتند و اعتقاد دارم نابسامانیهای فوتبال ما و ناکامیهای چندسال اخیر به همین پول زیادی که به غلط وارد فوتبال ایران شد و عادلانه تقسیم نشد، مربوط میشود.
- چرا مثل برخی از مربیان لقمه آماده تحویل نمیگیرید. حتما باید در تیمهای بحرانزده کار کنید؟
به نظر من مربی همیشه در حال گزینش شدن است و دیگران باید آنها را انتخاب کنند. مربیان باید خودشان را به مدیران بالا دستی اثبات کنند و در عین حال مدیر هم باید کار کارشناسی انجام دهد، ولی این موضوع در فوتبال ما رعایت نمیشود و برخی از مربیان غیراصولی کار میگیرند.
ولی خوشحالم در نفت تهران فاکتورهایی که در مورد من برای انتخاب عنوان کردند باعث افتخارم شد. آنها سلامت کاری و تجربه فنیام را اولویت انتخاب من اعلام کردند.
- شما جزو آن مربیانی هستید که معتقدند فوتبال ناپاک است، اما در همین ناپاکی مشغول کارند؟
در سالهای گذشته این مسائل نبود و الان بحث پول همهجای این فوتبال را فراگرفته و وقتی صحبت از پول در هر جایی میشود، ممکن است ناپاکی هم به دنبال داشته باشد. در گذشته -منظورم همین 7، 8سال پیش است- چون پول تعیینکننده نبود، حرفی هم از ناپاکی زده نمیشد.
- پس به نظر شما مشکل اصلی این فوتبال پول است؟
وقتی پول زیادی هزینه میشود، یکسری میآیند و میچسبند به فوتبال. البته این را قبول ندارم که حالا چون فضای فوتبال کثیف شده، ما هم نباید در این فضا کار کنیم. من و امثال من میخواهند حق مطلب را ادا کنند.
- ناپاکی و اتفاقات فوتبال امروز ما چه فرقی با دوره کاری شما در زمان ریاست دادکان بر فدراسیون فوتبال دارد؟
به نظر من هر دو فدراسیون وقت میگذارند، اما مهمترین مسألهای که همه ما میتوانیم آن را حس کنیم این است که در فدراسیون دادکان همهچیز سر جای خودش بود و هیچکس خارج از وظیفهاش عمل نمیکرد.
همچنین روی عملکرد همه کمیتهها نظارت میشد. دادکان تجربه و تحصیلات لازم برای این کار را داشت و چون فوتبالی بود کاملا با مسائل آن آشنا بود.
- ولی نقدی که به عملکرد فدراسیون دادکان میشود، برمیگردد به تکمحوری و تکصدایی سیاستهای مدیریتی وی؟
دقیقا این نقطهضعف نبود، الان در فدراسیون چندصدایی وجود دارد که همین تفاوت باعث هرج و مرج و بینظمی در فوتبال شده است. شرح وظایف مشخص نیست و حد و حدود رعایت نمیشود و هر کس برای خودش نظری دارد. چون نظارت نیست و این نظارت هم باید از سوی رئیس فدراسیون باشد، این درحالی است که چنین تمرکزی وجود ندارد.
- یعنی در دوره دادکان اشتباه و ضعف وجود نداشت؟
من شخصا به کفاشیان احترام میگذارم و او را یک مدیر ورزشی میدانم، اما باید بپذیریم اشکالات زیادی نسبت به دوره قبل در این فدراسیون وجود دارد. شاید به دوره دادکان هم نقص و اشکالاتی وارد باشد، اما قابلمقایسه با شرایط کنونی نیست.
- ولی میگویند دادکان فوتبال را ول کرده بود و تنها تیم ملی برایش مهم بود؟
شاید همانطور که گفتم از نگاه برخی افراد بعضی از تصمیمات دادکان درست نبوده و این به نوع مدیریت برمیگردد. من تا جایی که یادم است دکتر همه امور را پیگیری میکرد ولی قبول دارم حساسیت بالایی روی تیم ملی وجود داشت، چون نگاه مردم و نظام معطوف به تیم ملی و نتایج آن بود.
- فکر میکنید اگر دادکان به فوتبال برگردد با همان سبک و سیاق فوتبال را اداره کند؟
این سوال شما را نمیتوانم پاسخ بدهم، چون جای دکتر نیستم. اما با توجه به شناختی که از وی دارم میدانم اگر برگردد ایراداتی که در گذشته وجود داشته دیگر تکرار نخواهد کرد، چون تجربه بیشتری پیدا کرده و میداند چگونه مدیریت کند، اما شک نکنید استقلال فدراسیون را حفظ خواهد کرد و اجازه دخالت در کارش را نمیدهد.
- انتقاد ما به دادکان است که نه قبول میکند به فوتبال برگردد و نه دست از انتقاد برمیدارد؟
در بخش اول سوال که گفتید برنمیگردد باید بگویم چون اعتماد ندارد و صداقت از سوی سازمان ورزش نمیبیند و دلیل آن اتفاقاتی است که او در طول این سالها دیده و از قبل هم پیش بینی کرده بود.
او نمیخواهد اتفاقاتی که برای دیگران افتاد برای او هم رخ دهد. در مورد انتقاداتش هم باید بگویم دادکان صریح و رک است و فکر میکنم اگر حرفی میزند بهخاطر فوتبال است، نه به نفع خودش. چون از جنس فوتبال است میداند اتفاقاتی که برای فوتبال ملی رخ داده باید آسیبشناسی شود و در نتیجه عکسالعمل نشان میدهد.
- به نظر میرسد شما در کارتان بیشتر از سبک کاری مربیان کروات الگوبرداری میکنید؟
من تنها با برانکو کار کردهام، ولی اعتقادات و اصول فنی خودم را دارم و ناراحت نمیشوم اگر از او هم در کارم کمک گرفته باشم. مطمئنا از همکاری با برانکو چیزهای زیادی یاد گرفتهام، همانطور که از گروه پورحیدری، طالبی و همایون شاهرخی چیزهایی زیاد یاد گرفتم. من در خارج برای مربیان برزیلی و مصری بازی کردهام و در ایران از امیرآصفی، اسدالهی و حبیبی خیلی مسائل ر آموختهام.
- نکتهای که در مورد حسین فرکی میتوان گفت این است که او همه چیز را یادداشت میکند و فکر کنیم یک انباری یادداشت فنی داشته باشید.
(میخندد) بله، من در تیم محلهمان هم درحالیکه 16سال داشتم، مربیگری میکردم. من آن زمان مربی تیم محلی بنفیکای امامزاده حسن(ع) بودم و یادداشتهای آن زمان را هم هنوز دارم. آنجا نفر اول بودم و بعد هم که سرمربی فتح و پاس تهران شدم در طول این سالها همه یادداشتهای فنیام را نگهداشتهام. البته یادم رفت برایتان کارتهایی که از روز اول مربیگری تا به امروز داشتم را بیاورم.
- یادداشتهای جامجهانی 2006 آلمان را هم دارید و حالا که به آن یادداشتها نگاه میکنید فکر میکنید چه اتفاقاتی در دهکده فردریش هافن رخ داد؟
نمیگویم در جامجهانی آلمان اتفاقی نیفتاد، اما اگر ریشهیابی کنیم میبینیم تمام اتفاقات به قبل از جام جهانی و درگیری سازمان با فدراسیون فوتبال برمیگردد.
- یعنی رفتار کریمی و لگدی که به ساک پزشکی تیم ملی زد، ربطی به آن اختلافات نداشت؟
علی درواقع از خودش رنج میبرد، چون مصدوم شده بود، اما میخواست برای تیم ملی خوب کار کند. بههرحال این موضوع او را عصبی کرده بود. علی کریمی از خودش ضربه خورد، وگرنه او در جام ملتها عالی بود و چون دید دیگر نمیتواند مثل آن دوره باشد عصبی شده بود.
البته یکسری از بازیکنان هم در جام جهانی از شرایط سوءاستفاده کردند و چون دیدند دادکان بعد از جام جهانی میرود و برانکو هم نخواهد ماند، جو تیم ملی را برهم زدند و این رفتار بچگانه آنها باعث رخ دادن برخی اتفاقات شد.
- فصل قبل شروع خوبی داشتید، اما آخر فصل داشتید سقوط میکردید. این فصل را چطور میبینید؟
در فصل قبل که سیزدهم شدیم، هدف من ماندن در لیگ بود، چون 90درصد تیم بازیکنان دسته اولی بودند و مشکلات زیادی داشتیم. البته من تیم را نبسته بودم. با این حال هدفم این نبود که کارمان به روز آخر کشیده شود و اگر یکی از آن 15مساوی را برده بودیم، کارمان به روز پایانی نمیکشید.
- و امسال چطور؟
امسال هم که خودتان شاهد بودید. باز همان مشکلات به نوع دیگری برای ما بهوجود آمد. در فصل نقلوانتقالات ضرر کردیم و یکهفته به شروع بازیها تیم را بستیم و نتوانستیم بدنسازی کنیم. من دو لیست به باشگاه دادم که هیچکدام از آن بازیکنان جذب نشدند و چند نفری هم از ما جدا شدند. البته الان خوشحالم که بازیکنان حذبشده خوب کار کردند.
- این فصل نفت تهران را در چه رتبهای حفظ میکنید؟
من به فصل جدید خوشبین هستم و در طول این 7هفته 41امتیاز کسب کردهایم که به نظرم میانگین دو امتیاز از هر بازی خوب است. هدف اصلیمان حضور در نیمه بالایی جدول است.
- درحالحاضر بابت اینکه دوباره تیم را به اراک ببرند یا وزارت نفت از شما حمایت نکند، نگران نیستند؟
در فوتبال ایران ما به این مسائل عادت کردهایم و هرچه خدا بخواهد رخ میدهد.
- فکر میکنید تیمملی با کیروش به جام جهانی برود؟
مشکل فوتبال ما مربی نیست. در ساختار این فوتبال اگر کیروش هم فضا را مساعد نبیند و نتواند کار کند، زبانش به اعتراض باز میشود. باید بگویم حضور یک مربی بزرگ هیچوقت ضامن موفقیت نیست.
- قبول دارید تیم ملی کیروش نظر مردم را جلب نکرده؟
تیمملی با گذشته هیچ فرقی نکرده، اما این حق را باید برای او قائل بدانیم که به زمان نیاز دارد. معتقدم یک مربی خارجی باید حداقل دو سال در فوتبال ما حضور داشته باشد.
- حالا که سرمربی هستید بازهم سمت دستیاری تیمملی را قبول میکنید؟
شرایط سنی من دیگر اجازه نمیدهد که کمک باشم، ولی اگر دادکان برگردد حاضرم دربانی فدارسیون را هم قبول کنم، چه برسد به دستیاری سرمربی تیمملی. در نبود دادکان فقط سرمربی میشوم.