بهواقع تمرکز بر تیتراژ سریالهای پخششده از سیما و همچنین نگاهی موشکافانه بهعنوانبندیهای ابتدایی و انتهایی در یک فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی این نکته را مشخص میکند که گاه یک طراحی تیتراژ و عنوانبندی خلاقانه میتواند یک اثر را با تمامی نقاط قوت و ضعف در ذهن مخاطب ماندگار کند. به بیان بهتر گاهی تیتراژ، یک کارکرد نوستالژیگونه یا شناسهگر دارد که هم نوع نگاه اثر به تحولات اجتماعی را مشخص میکند و هم میتواند واجد ارزشهایی برای اثر باشد. از این منظر میتوان رمز ماندگاری ذهنی برخی از مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی را در همین اصل یعنی بهرهگیری هدفمند از عنوانبندی به مثابه یک تمهید فنی جهت ماندگار شدن اثر در باور عمومی برشمرد. به واقع گاه عنوانبندیهای ابتدایی و انتهایی برخی آثار سینمایی و مجموعههای تلویزیونی بهعنوان یک حسن مطلع یا حسنختام بر بار اهمیت آن اثر بدون توجه به داشتههای درونیاش میافزاید.
خانه سبز: صدای مرحوم خسرو شکیبایی روی نماهایی که از بنای خانههای شهر برداشته شده بود و به یک خانه سبز میرسید نه تنها حسی از طراوت و شادابی را به مخاطب منتقل میکرد بلکه در یک نگره نمادین، تعبیر شاعرانه کارگردانان این اثر از سرزمین ایران را فریاد میزد.
سرزمین سبز: حرکت دوربین زیر یک دریا که 2سنگ قبر از عاطفه و لیلی را به مخاطب نشان داد از همان آغاز مخاطب را متوجه این مسئله ساخت که سرزمین سبز، تلخ و گزنده است و از طراوت خانه سبز نشانی در آن نیست. اما این دلیل نمیشود که از سرسبزی سرزمین مادریمان گفته نشود و همین است که دوربین، رضا و فرید را در یک سیر و سلوک همنشین آدمهای سرزمین مادری میکند.
پلاک 14: دوچرخهسوار فانوسبه دستی که از دالانهای کوچهها میگذرد و در پی یافتن یک نشانی است نه تنها با عنوان مجموعه مهجور مهران مدیری تطابقی درست داشت بلکه نوآورانه نیز بهنظر میرسید.
روزگار جوانی: نریشن اصغر توسلی روی تصویر حرکت دستان یک نقاش در کشیدن قابی از زندگی چنان پرمعنا و با هویت است که به جزئی غیرقابلانکار از اهمیت فنی روزگار جوانی بدل شده است.
این چند نفر: ساختار پلیسی و تعقیب و گریزی تیتراژ این چند نفر و نمایش مترو در آن سالیانی که کمتر به استفاده از آن عادت شده بود و رسیدن آدمها نزد رئیس(فلامک جنیدی) و گشودن صندوقچهای که شمشی طلا در آن قرار داشت و نام اینچند نفر بر روی آن حک شده بود از جمله ویژگیهای این تیتراژ بهشمار میآید.
زیر آسمان شهر1: نمایش آدمهای داستان در بازارچه قدیمی و حالتهای مختلفی که آنها را در مقابل مغازهها نشان میداد، هم تطابقی درست با عنوان سریال داشت و هم تمهیدی درست در معرفی مجموعه بهشمار میآمد.
بدون شرح: پسربچهای که در حال فروش یک روزنامه بود و در مراحل مختلف عنوان بازیگران در حالتهایی روی روزنامه نقش میبست که بسیار نزدیک به معنای اسم و فامیل آنها بود از جمله دلایل قرار گرفتن تیتراژ مجموعه در این لیست است. برای مثال بهیاد بیاورید که دسته گل با روزنامهای پیچیده شد که روی آن اسم بیژن بنفشهخواه حک شده بود یا سبزی در روزنامهای به مشتری تحویل شد که اسم امیر جعفری را روی خود داشت.
خانه به دوش: نمایش پرندگان در حالتهای مختلف و همگامسازی ترکیب فرمی پرندهها با ساختار چهره بازیگران و نیز نمایش خانه به دوشی آنها چنان از جنبه نمادگرایانه، خوشمنظر و حرفهای به کار گرفته شده بود که تیتراژ خانه بهدوش را به نمونهای موفق بدل ساخته است.
عید امسال: تیتراژ عید امسال بسیار نوآورانه بود و حک شدن اسامی افراد روی دسته چکهایی که به صورت مداوم امضا میشد وضعیت آدمهای مجموعه را نیز به درستی بازتاب میداد.
مرد هزار چهره: شاید بهترین تیتراژ نیم دهه اخیر را در این مجموعه شاخص بتوان به نظاره نشست. معرفی تمامی عوامل سریال در دادگاه مسعود شصتچی و آن نت موسیقایی منطبق بر حال و هوای مجموعه و آدمهایش، باز هم ثابت کرد که مدیری، مردهزار چهره کمدی تلویزیونی است.
کلاه قرمزی 88: هم آوایی آقای مجری با کلاه قرمزی و پسرخاله و دورهم نشینی آنها کنار سفره هفتسین نه تنها از منظر رعایت جزئیترین مسائل و انتقال حس و حال عید نوروز درست به کار گرفته شده بود بلکه نوستالژی نسلی کلاه قرمزی را همچنان به یک برگ برنده شاخص در سینمای کودک بدل ساخته است.
مختارنامه: سواری که در یک صحرای تفتیده روی اسب خود نشسته و موسیقی حال و هوای درونی وی را در یک رزم و پیکار نابرابر و حماسهگونه به مخاطبان عرضه میکند شروع خوبی برای ماندگاری یک تیتراژ است. خونی که بر آسمان میپاشد و فضای ابری را ارغوانی و قرمز میسازد و درنهایت کاسه آبی که خونرنگشده و نام کارگردان با رنگ قرمز بر آن حک میشود سمفونی خون و دلهره را برای مخاطب تکمیل میسازد.
وضعیت سفید: بازسازی درست تمامی مختصات و ویژگیهای جامعه دوران جنگ در این تیتراژ صورت میپذیرد و مخاطب با بستری از تصاویر روبهرو میشود که نه تنها خاطره شیرین آن جامعه رویایی را بازسازی میکند بلکه از منظر تصویرگری برشهایی ماندگار از زندگی اجتماعی 2دهه قبل، واجد ویژگیهای شاخصی است. شیشهشیرها، صف مردم برای تهیه مایحتاج زندگی، بدرقه رزمندگان و استقبال از آنها، مهین شهابی در مجموعه آینه، آتاری و... نشان میدهد که میتوان حتی با یک فکر حساب شده در طراحی تیتراژ نمره فنی اثر خود را بالا برد.