از این کشتی توفانزده اروپا، تا به حال 2نفر خود را به بیرون پرتاب کردهاند؛ نخستوزیران یونان و ایتالیا جای خود را به تکنوکراتهای نزدیک به بروکراسی اروپایی دادهاند تا شاید اصلاحات تجویز شده برای صرفهجویی اقتصادی با هماهنگی بیشتر اتحادیه در این کشورها اجرا شود. اما در این دوکشور بحرانزده، جریانی در حال شکلگیری است که از حمایت افکار عمومی و رسانهها هم برخوردار است. این جریان خواستار بازگرداندن پول ملی در ایتالیا و یونان است.
این صدا در کشورهای دیگر اتحادیه اروپا هم شنیده میشود. ماه گذشته در انگلیس بعضی اعضای حزب حاکم محافظهکار طرحی را برای خروج این کشور از اتحادیه اروپا در پارلمان مطرح کردند. بعضی روزنامههای انگلیسی این طرح را به شورش علیه نخستوزیر تعبیر کردند. این طرح در پارلمان رأی نیاورد اما در این شرایط نا بسامان اقتصادی، شعار خروج از اتحادیه اروپا میتواند شعار تبلیغاتی رایجمعکنی باشد.
دلسردی و عدماطمینان نسبت به همبستگی مالی و سیاسی در اروپا، فقط در حد حرف باقی نماندهاست. بعضی رسانههای اروپایی از جمله روزنامه انگلیسی فایننشیال تایمز از آمار و ارقام منتشر نشدهای خبر دادهاند که نشان میدهد سپردهگذاران عادی یا سرمایهداران بزرگ، در یک ماه گذشته میلیاردها یورو پول خود را از بانکهای سراسر اروپا خارج کردهاند؛ این رقم فقط در ایتالیا 80میلیارد یورو بوده است. این در شرایطی که بانکهای اروپا برای سر پا ماندن نیاز به اندوخته دارند، خبر بسیار بدی است. معنای این خبر آن است که بحران اروپا اکنون بحران اعتماد است. همین بحران مانع از به نتیجه رسیدن دهها ساعت جلسه و چندین بسته کمک و برنامههای صرفهجویی اقتصادی شدهاست. اروپا به ریشههای شکلگیری اتحادش و به ساز و کار ادامه کار این اتحادیه بیاعتماد شدهاست.
پول واحدی که قرار بود با ایجاد پیوند اقتصادی، نماد اتحاد اروپا باشد اکنون به تابلویی برای نشان دادن ضعفهای این اتحادیه تبدیل شدهاست. در روند حل این بحران در ماههای گذشته از دستگاه عریض و طویل بروکراسی اتحادیه اروپا با دهها کمیسیون و بانک مرکزی و مسئول روابط تجاری و تنظیم بودجه و... خبری نبودهاست. تصمیماتی که برای حل این بحران گرفته شد نه در نشستهای جمعی 27 کشور عضو اتحادیه اروپا که در نشستهای دو نفره آقای سارکوزی و خانم مرکل اتخاذ شده و بعد برای تصمیمگیری نهایی به 25عضو دیگر ابلاغ میشد.
اکنون بسیاری در اروپا درباره آینده این اتحادیه نگرانند و میگویند ممکن است از پس این بحران، اروپا بار دیگر به زیر سایه آلمان برود. بعضی دیگر هم از اساس ایده تشکیل اتحادیه را زیر سؤال بردهاند و میگویند همین ایده باعث بروز این بحران در اروپا شدهاست. به گفته این عده، نمایندگان پارلمان آلمان نباید برای ساعات کار هفتگی کارگران یونانی، تصمیم میگرفتند. دفتر تنظیم بودجه انگلیس نمیتوانست میزان مالیات در فرانسه یا ساعات شروع به کار در ایتالیا را تعیین کند. همین یکدستسازیها اکنون چنین بحران بزرگی را رقم زده که نه راه پیش باقی گذاشته و نه راه پس. اروپا به جای حل بحران مالی اول باید فکری به حال این بحران اعتماد بکند.