جایزه مهرگان ادب با مسئولیت شرکت پکا نویدبخش فعالیت و حمایت بخش خصوصی از ادبیات داستانی ایران بود.
هر چند با برگزاری همان نخستین دوره اهالی خبر و مردم داوران را به داوری نشستند؛ داوریای که هنوز پس از گذشت 6 سال ادامه دارد.
اندکی بعد دیگرانی هم به فکر اهدای جایزه افتادند بیترس از داوریهایی که اکنون نیز پس از برگزاری هر دوره و اعلام نام برندگان گریبان برگزارکنندگان و داوران را میگیرد.
در طول 6 سال برگزاری جوایز ادبی بخش خصوصی، همچنان این مسئله ذهن مخاطبان- اهل قلم- منتقدان و روزنامهنگاران را آزار میدهد که چه کسانی بهترین آثار عرصه ادب ایران را به قضاوت مینشینند و چگونه؟
این پرسش آنجا اوج میگیرد که گاه دیده میشود آثار داستانی داوران امسال از سوی برندگان همین سال و داوران آتی تقدیر میشود. برخی این موضوع را تعمدی دانسته و اغلب برگزارکنندگان جوایز و داوران آن را اتفاقی نه چندان خوشایند توصیف میکنند.
وقتی پای صحبت داستاننویسان جوانی مینشینید که آثار خود را برای داوری به این مسابقات فرستادهاند و روز اعلام برندگان ناامید بازگشتهاند اغلب از نوعی گروهسازی در جوایز ادبی سخن میگویند؛گروههایی که عدهای را برای برگزاری، داوری و برندهشدن گردهم میآورد و دیگرانی را که نام و نشانشان چندان شناخته شده نیست، به این حلقه راهی نیست.
معمولاً شاهدیم برخی اعلام میکنند در هیچ جایزهای شرکت نخواهند جست و اگر نوقلم بودن سبب راه نیافتن به این جمع میشود، پس چگونه است که بسیاری از نوقلمان آشنا با برخی مجامع با چاپ همان نخستین آثار برنده جایزهای شده و نام خود و آثارشان بر سر زبانها میافتد.
هر چند برگزاری جوایز ادبی در ایران امری نوپا نیست، اما هنوز پس از گذشت سالها و اکنون با وجود افزایش تعداد این جوایز هر بار شاهد چنین اظهار نظرهایی هستیم. چرا همواره پس از هر اعلام نامی از سوی این نهادها آه از نهاد عدهای برمیآید و برخی را متهم به باندبازی میکنند؟
مدیا کاشیگر مترجم و برگزارکننده جایزه ادبی «روزی روزگاری» با صراحت این موضوع را رد کرده و معتقد است در جوایزی که وی داور آنها بوده هیچگاه چنین امری دیده نشده است.
وی دلایلی چون تعداد کم منتقدان ادبی که میتوانند داور شوند را نیز به عنوان یکی از نقصهای این گونه جوایز منتفی دانسته و میگوید: کسانی که این موضوع را دلیل ضعف جوایز ادبی و داوریها ذکر میکنند باید با ذکر آمار ادعای خود را اثبات کنند.
کاشیگر ادامه میدهد: اگر در هر جایزه 6 داور حضور داشته باشند و 10 مسابقه ادبی نیز برگزار شود، آیا ما 60 نفر در ادبیات کشورمان نداریم که قابلیت و توانایی داوری آثار را داشته باشند؟
وی همچنین ارزش مادی جوایز ادبی در توجه بیشتر به این گونه جوایز و افزایش اعتبار آنها را موضوعی غیرقابل قبول دانسته و میگوید: قرار نیست یک نویسنده برای ارزش مادی جایزهها داستان بنویسد و ادامه میدهد: افرادی که اینگونه فکر میکنند میتوانند کودتا کنند و نظم نوین اجتماعی خود را ایجاد کنند یا بروند بلیت بختآزمایی بخرند که شانس بیشتری دارد.
اما رضا نجفی، مترجم و منتقد ادبی آسیبشناسی اینگونه جوایز را متوجه نحوه داوری آنها میداند و میگوید: مشکل اصلی جوایز ادبی در مورد داوران است که این شامل کمبود داوران و در واقع منتقدان حرفهای برای داور شدن، تعداد کم آنها در هر کدام از این جوایز و ثابت ماندن داوران در سالهای متعدد در برخی جوایز است که آفت باندبازی را بیشتر میکند.
وی ادامه میدهد: به دلیل تعداد کم داوران و منتقدان حرفهای، بسیاری از داوران در جوایز مختلف مشترکند و از سویی هیچ سختگیری برای انتخاب داور صورت نمیگیرد. در بسیاری از جوایز ما شاهدیم که برای کمکردن بار داوران یک گروه داوری اولیه تشکیل میشود که از بین آثار رسیده تعدادی را انتخاب میکنند.
این تعداد مورد داوری گروه داوری گروه دوم قرار میگیرند و در نهایت تعداد محدودی از میان این آثار برای داوری نهایی به دست داوران اصلی میرسد. اما چه بسا در همان آثار اولیه کارهای قویتری وجود داشته که با چنین مکانیسمی از گردونه خارج شدهاند.
این منتقد ادبی معتقد است اصلیترین مشکل در حوزه داوریها این است که داوران فرصت و حال و حوصله خواندن همه آثار را ندارند.
وی میافزاید: برای بهترشدن وضعیت برگزاری جوایز باید از نمونههای موفق در دنیا الگوبرداری کنیم. به عنوان مثال در جایزه نوبل هیأت داوران هر ساله ثابت است، اما برای انتخاب افراد از منتقدان دیگر نیز نظرخواهی میکنند. اگر بنیانگذاران جوایز ادبی نیز به جای انکار این آفات از صاحبنظران عیب و ایراد کار را بپرسند، جایی برای تصحیح باقی خواهد ماند.
محمد رمضانی فرخانی، شاعر و منتقد ادبی نیز با تأیید وجود آفت باندبازی در برگزاری جوایز ادبی، آن را امری اجتنابناپذیر دانسته و میگوید: ما ناچاریم به چنین باندبازیهایی تن دهیم چون نویسندگان و هنرمندان ما اصولا در باندها رشد میکنند و بالا میآیند و بالا میآیند و اصلاً ما خارج از باند نمیتوانیم به حیات خود ادامه دهیم.
این شاعر میگوید: جوایز ادبی به خودی خود به افراد انگیزه میدهند و در واقع بازار ادبیات را گرم میکنند، اما دستاوردهای این جوایز چیز دیگری را نشان میدهد چون در این جوایز نیز ما بیشتر با گروههای ادبی طرف هستیم تا افراد و اندیشهها.
وی نتیجه این موضوع را بیاعتبار شدن جوایز و اسامی با مسمای آنها میداند و میگوید: این روزها اغلب جوایز یا نام نویسندگان بزرگ کشورمان را برخود دارند یا نامهای با مسمایی که متأسفانه با این گونه حرکتهای باندی تنها به بیمسما شدن این اسامی و کمشدن از بار احساسی آنها خواهد انجامید در نتیجه عملاً کیفیت و جانمایه یک جایزه ادبی پایین میآید.
وی تأکید کرد: از سویی اینگونه رفتارها سبب میشود خیلیها بدون داشتن بار ادبی رشد کنند و بر خود غره شوند و این سبب هرز رفتن خیلی از استعدادها خواهد شد.
فیروز زنوزی جلالی، داستاننویس، اما در این باره میگوید: اگر هم باندبازی صورت گیرد این سبب رشد بیدلیل یک نویسنده نخواهد شد چون بهترین داور خود مردم هستند که اثری را انتخاب میکنند و میخوانند و به این گونه جوایز نیز کاری ندارند.
وی میافزاید: خوشبختانه آفت باندبازی و سلیقهای عمل کردن به تدریج و در طی سالها از ادبیات ما رخت بر میبندد اما همه جوایز ادبی ما نیز دچار این آفت نیستند.
وی با بیان اینکه در هر جایزهای بر اساس معیارهای نهاد برگزارکننده برندگان انتخاب میشوند، گفت: داوران نیز مجبورند بر اساس این معیارها آثار را بررسی کنند اما این دلیل بر وجود باندبازی نیست و تنها به معیار تحلیل و تقدیر از آثار مربوط است.
سعید طباطبایی، برگزارکننده جایزه ادبی والس است. وی مشکل اصلی در این گونه جوایز را شیوه داوریها دانسته و میگوید: در بسیاری از جوایز داوران همه کارها را نمیخواندند و در نهایت یک نفر اجماع را روی یک اثر و کتاب ایجاد میکرد. این موضوع نیز در نتیجه پیشینه اندک ما در برگزاری جوایز ادبی بود که البته اکنون این موضوع نسبت به گذشته کمرنگتر شده و شیوههای داوری دقیقتر و نظاممند شده است.
وی معتقد است در جامعه ادبی ما منتقد حرفهای بسیار کم است اما این جوایز کشف داوران و کارشناسان ادبیات را موجب میشوند و حتی در برخی جوایز که به آثار آوانگارد توجه میکنند، طیف جدیدی از داوران معرفی میشوند.
وی در نهایت نتیجه برگزاری جوایز ادبی در چند سال گذشته را مثبت ارزیابی کرده و میگوید: روندی که تاکنون در این 7 سال طی شده، همراه با آزمون و خطا بوده اما باید آن را مثبت ارزیابی کنیم.
فرشته احمدی، منتقد ادبی، اما معتقد است هنوز برای قضاوت در مورد این جوایز بسیار زود است ولی با وجود تأثیرات و نتایج خوب و بد در نهایت به نکات مثبتی خواهیم رسید.
فرزانه طاهری، مترجم و برگزارکننده جایزه ادبی گلشیری، مصاحبه شونده دیگر ماست که مثل همیشه از صحبت و اظهارنظر در این مورد خودداری کرده و تنها به گفتن این مطلب بسنده میکند که: «با وجود اینکه من همواره تأکید کردهام که تنها نظر داوران برای ما مهم است همواره این بحثها وجود دارد که من ترجیح میدهم در این مورد هیچ نگویم.»
جوایز ادبی جدیدی در این راه هستند که هر کدام در چند ماه آینده برگزار خواهند شد. آیا این جوایز نیز هنوز از گرد راه نرسیده به تیغ تیز داوریها و نقدها مبتلا خواهند شد؟