با این حال امروز جنگ نرم مهمترین عرصه حضور و نقشآفرینی بسیج محسوب میشود، لذا بسیج باید از آموزشها و تواناییهای کافی برای مقابله با تهدیدات نرم و نیز تولید قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران برخوردار باشد. در این خصوص گفتوگویی با حمیدرضا مقدمفر، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام دادهایم.
- چرا دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی به جنگ نرم روی آورده است؟
امروز دشمنان ما دو نکته را بهخوبی درک کرده و آنها را سرلوحه کارهای خود قرار دادهاند. اول اینکه با جنگ سخت و حتی نیمه سخت با جمهوری اسلامی مقابله کنند و درهمین راستا جنگ نرم را در دستور کارشان قرار دادهاند و سعی دارند با هجمههای نرم در عرصههای مختلف با جمهوری اسلامی مقابله کنند. در این عرصه هم دریافتند که مهمترین سد در مقابل آنان بسیج و سپاه است. در فتنه88 نیز این نکته را بهخوبی دریافتند که آن نیرویی که در کنار ولی فقیه بهعنوان نایب امام زمان و رهبر این ملت قرار دارد و بازوی قدرتمندی برای رهبری در مقابله با دسایس و تهدیدات علیه نظام محسوب میشود نیروی پرتوان بسیج و سپاه است. نیروی مقاومت بسیج هم همان اقشار مختلف مردم هستند؛ آن بخشی از مردم که آموزش دیده و سازماندهی شده و به صورت شبکهای در قالب پایگاهها و بسیج اقشار با هم ارتباط دارند؛ اینها بسیج را تشکیل میدهند. امروز دشمنان به خوبی این را فهمیدهاند که اگر تا به امروز که 33سال از انقلاب میگذرد موفق نشدند آسیب جدی به انقلاب وارد کنند اولا به خاطر مدیریت و رهبری ولی فقیه است و ثانیا بهخاطر نیروی عظیم، پرتوان ، فداکار و با ایمانی که در قالب بسیج و سپاه فعال هستند. دشمنان امروز درمانده و مستاصل شدهاند و نمیدانند با چه روش و فرمولی با بسیج برخورد کنند.
- برای توانمندسازی بیشتر بسیج در مقابله با جنگ نرم چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
امروز ما در شرایطی قرار داریم که پیچیدگیهای عرصه جنگ نرم بسیار بیشتر از قبل است و دشمن بسیار ابهامآمیز، پیچیده و چندلایه عمل میکند. لذا ما نمیتوانیم مانند گذشته به شکل سنتی ارتباطات و شبکههای اجتماعی و آگاهی بخشیهایمان را انجام دهیم بلکه باید از روشهای دقیقتر، سریعتر و بهنگام تری استفاده کنیم. بسیج امروز باید خودش را به تکنولوژیهای جدیدتر مجهز کند. البته بسیجیان امروز به صورت خودجوش و نه به صورت ساختاری و سازمانی، لشکر و سپاه سایبری را تشکیل دادهاند. اما باید این عرصه تقویت شود و فناوریهای جدید و به روز در اختیار بسیج قرار داده شود. یکی از عرصههای جنگ نرم جنگ رسانهای است. بسیج امسال بسیج رسانه را به همین منظور تشکیل داده. اما این اتفاق باید بسیار زودتر از اینها میافتاد. بسیج باید مصداق آیه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه» که آرم سپاه است با سرعت به تمام وسایل و توانمندیهای روز دنیا مجهز شود. بحمدالله حرکتهای خوبی صورت گرفته و بسیج در حال تجهیز بیشتر است.
- یکی از دستاوردهای انقلاب که اکنون به خوبی به چشم میخورد صدور الگوی انقلاب اسلامی است. آیا در صدور الگو و گفتمان بسیج هم موفق بودهایم؟
بله. عموم انقلابهایی که امروز در کشورها به نتیجه میرسد مانند مصر و تونس و... برگرفته از الگوی انقلاب اسلامی هستند و بهدنبال الگوهای اجرایی، عملی و تجربه شده در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی به بروز رسیدهاند. تمام این انقلابها در سه وجه اسلامی بودن، مردمی بودن و ضد امپریالیستی بودن با جمهوری اسلامی دارای اشتراک هستند. لذا وقتی به پیروزی میرسند نخستین اقدام آنها الگوبرداری و مدلگیری از ساختار بسیج در ایران است. آنان میدانند آن چیزی که بهعنوان یک ستون مستحکم توانسته انقلاب اسلامی را حفظ کند، سپاه و بسیج بهعنوان یک نهاد و سازمان انقلابی کارآمد و باانگیزه است که حاضر است در راه حفظ انقلاب هر گونه جهاد و ازخودگذشتگیای انجام دهد. آنها بهدنبال بسیج هستند و روی این نهاد مطالعه میکنند و بهدنبال این هستند که بسیج را از نزدیک بشناسند و بتوانند الگوی بسیج را در کشورهای خودشان پیاده کنند.
- آیا عرصه جنگ نرم برای همه قابل درک و مشاهده است؟
اساسا بنیانهای جنگ نرم اینگونه است که در یک کشور تحقق پیدا میکند و عملیاتی میشود اما زمانی حس میشود که تا اندازه زیادی کار از کار گذشته است. در کشور ما این اتفاق به گونه دیگری رخ داد؛ یعنی جنگ نرم در فتنه88 رقم خورد. ابتدای کار بهنظر میرسید که با توفیقاتی برای دشمن همراه باشد اما در نهایت نتیجهای غیر از آنچه انتظار داشتند حاصل شد. همین مدل در بسیاری از کشورهای بلوک شرق عملیاتی شد و زمانی مردم و نخبگان و مسئولان احساس کردند که در معرض یک تهاجم و یک سناریوی از پیش تعیین شده قرار گرفتهاند که دیگر کار تمام شده و نظام سیاسی این کشورها دگرگون شده بود. اما در ایران این اتفاق نیفتاد. در ایران تمام عرصههای جنگ نرم توسط دشمن عملیاتی شد اما نتیجه مطلوب برای آنان رقم نخورد و در نهایت دچار شکست شدند. آنها پیروز نشدند اما عرصههای نبرد نرم مشهود شد. من تعجب میکنم از آن آقایی که میگوید جنگ فرهنگی را قبول ندارم. چرا ؟ چون جنگ فرهنگی پس از فتنه 88 در محسوسات ما قرار گرفت. درست است که دشمن پیروز نشد اما عملیاتی شد، حس شد، دیده شد. شاید ابتدا تنها مقام معظم رهبری میتوانستند مشاهده کنند که میفرمودند من دارم عرصه جنگ فرهنگی را میبینم؛ آن زمان خیلیها نمیدیدند. اما امروز خصوصا بعد از فتنه88 همه آن را مشاهده کردند. لذا اگر کسی نمیتواند این را ببیند باید تعجب کرد، آن هم اگر در سطح مسئولان نظام باشد.
- شما در جایی فرموده بودید مهمترین ابزار جنگ نرم ماهوارهها هستند. در حال حاضر بیشترین مقابله با ماهوارهها مقابله سختافزاری است. آیا این روشها به تنهایی کافی است؟
بهنظرم دو کار سلبی و ایجابی باید توامان انجام شود. کار سلبی این است که باید عرصه فعالیت دشمن در این زمینه را محدود کنیم. بهگونهای که آنها نتوانند به راحتی افکار و اندیشههای مردم ما را با این ابزارها به دست بگیرند. من موافق محدودیتهای قانونی برای ماهواره هستم و معتقدم نباید دسترسی به این ابزارها به راحتی وجود داشته باشد. کمااینکه کشور بزرگی مثل چین بیشترین محدودیتها را نسبت به ابزارهای ماهواره و اینترنت در کشورش ایجاد کرده است و خیلی از کشورها از جمله کشورهای اروپایی اجازه نمیدهند که افکار عمومی کشورشان بهراحتی در اختیار آمریکا یا دیگر کشورها قرار بگیرد. ما هم باید در این زمینه برخورد سلبی داشته باشیم. البته برخی رفتارها در نحوه جمع آوری ممکن است مناسب نباشد اما در کل موافق این محدودیتها هستم. در عین حال باید اقدامات ایجابی هم داشته باشیم. یعنی اولا مردم را نسبت به آسیبها و تهدیداتی که ماهواره میتواند برای کانون خانواده، اخلاق و رفتار جامعه وارد کند و اهدافی که دشمن از طریق ماهواره و اینترنت آنها را پی میگیرد و شامل ایجاد فساد اخلاقی و فساد سیاسی و امنیتی میشود آگاه کنیم. در عین حال باید برای روشهای جایگزین مانند اینترنت ملی و ماهواره پالایش شده اقدام کرد و اینها را در اختیار مردم قرار داد. من معتقد نیستم که ما از این فناوریها نباید استفاده کنیم.
- ارزیابی شما از عملکرد دولت در جنگ نرم چیست؟
بهنظرم دولت در این زمینه به هیچ وجه نتوانست کارکرد مناسبی داشته باشد. شاید یکی از دلایلش این باشد که دولت و حوزههای فرهنگی تحت مدیریت دولت و حتی شخص رئیس دولت نتوانستند به خوبی عرصه جنگ فرهنگی را درک کنند. فعالیتها و سرمایهگذاریهایی که باید در حوزههای مختلف، چه در بعد سلبی و مقابله با تهاجم فرهنگی و چه در بعد ایجابی و ترویج و تبلیغ ارزشهای دینی صورت میگرفت، چه در دولت نهم و چه دولت دهمبه هیچ وجه موفق و راضیکننده نبود. متأسفانه خیلی از آسیبها و مشکلاتی که در حال حاضر با آنها روبهرو هستیم به این علت است که دولت در این زمینه به مسئولیت خودش عمل نکرده است.