برنامهها و پیشنهادهای مختلفی در این مدت ارائه شدند که یا کارآمد نبودند و یا به درستی و تا انتها به سرانجام نرسیدند و نتیجهاش هم شد همین وضعیت نامناسبی که هنوز بر سینما حاکم است. اما زمزمهای که این روزها بیش از همه شنیده میشود این است که بسیاری ریشه این مشکل را از دفاتر پخش و حواشی آن میدانند.
سینما در خدمت مافیای پخش
مافیا واژهای است که این روزها بهعنوان پسوند پخش مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجا که در این چند سال امور مربوط به پخش فیلمهای سینما از وادیهای پرپیچوخمی عبور میکند تا به سرمنزل مقصود برسد، عدهای بر آن شدند این عنوان را برای آن انتخاب کنند تا به این وسیله بتوانند آنچه را که مقصود نظر دارند بر زبان آورند. اما شاید بد نباشد پیش از آنکه این واژه را تکرار کنیم و به مسئله پخش از این منظر بپردازیم، ببینیم که آیا به کار بردن واژه مافیا برای این بخش صحیح است یا خیر؟
علی معلم در این زمینه معتقد است: عنوان مافیا در ارتباط با روابط ناسالم در جریان انحصار انواع تجارتها به کار میرود و به نوعی میتوان گفت که نوعی رابطه ناسالم در حوزه تولید و پخش در سینمای ایران وجود دارد، منتها از آنجا که مافیا به پدرخوانده بازمیگردد یک مقدار شأن این کار را بالا میبرد، به همین دلیل نباید از این اصطلاح استفاده کرد ولی میتوان از عنوان روابط ناسالم پخش و تولید در سینمای ایران استفاده کرد که عملا جای رقابت را برای بخش مستقل خصوصی از بین برده است. اما وقتی با سیروس تسلیمی در این زمینه صحبت میکنیم نظر دیگری دارد و میگوید: بهنظر من مافیا به آن مفهومش وجود ندارد چراکه درآمد پخش در ایران بسیار ناچیز است و حداکثر 10درصد چرخه مالی یک فیلم بتواند سهم پخش باشد. مسئلهای که وجود دارد این است که ابتدا قرار بود این دفاتر پخش در کنار هم قرار بگیرند و در واقع کلونیهای پخش را تشکیل دهند.
در این رابطه چندکلونی بهوجود آمد و 3- 2 دفتر فعال ماندند و دفاتر دیگر به خاطر هزینههای پخش جمع شدند. این نوع جمع شدن فیلمها در یکیدو دفتر آسیبهای خودش را هم داشت؛ یعنی وقتی دفتری فقط کار پخش یک فیلم را انجام میدهد، انرژی و سرمایهای را که تنها در 50درصدش شریک است، صرف این کار نخواهد کرد و طبیعتا زمان بهتر و امکانات سرمایهگذاری برای تبلیغ را بیشتر در اختیار آن فیلم قرار میدهد تا فیلمی که فقط پخشش در اختیار اوست و بعضا آثاری در این زمینه آسیب دیدند. اما آنچه جای تأمل دارد این است که آیا به واقع این یکیدو دفتر پخش، خود این شرایط را رقم زدهاند تا با این قدرت فعالیت داشته باشند یا اینکه ضعف سینمای ایران در حوزه توزیع است که این امکان را فراهم کرده تا این عده معدود بتوانند اینطور قدرتمندانه در این زمینه کار کنند و حال تمامی تقصیرات به حضور آنها محدود شده است.
راهی برای رهایی
آنچه باید به آن اندیشید این است که راه حل برونرفت از معضل پخش در سینمای ایران چیست؟ آیا تنها به صرف محکوم کردن یکی دو دفتر که پخش را در اختیار گرفتهاند، مشکل حل خواهد شد یا باید به این فکر کنیم که ریشه این مشکل در کجاست که آن را برطرف کنیم تا در فضایی متعادل شاهد فعالیت دفاتر پخش باشیم؟ وقتی با تسلیمی درخصوص راههای برونرفت از این معضل صحبت میکنیم، میگوید: ما که نمیخواهیم سینما را دوباره اختراع کنیم. راههای برون رفت تا به حال در نقاط مختلف دنیا امتحان شده و همه این کارها را انجام میدهند. یکی از راهها این است که فیلمهایی که تولید میشوند، بهخصوص آثاری که دولت در ساختشان کمک میکند، از قبل توزیعکننده داشته باشند و سازمانی که این کار را میکند با حوزه توزیع آشنایی داشته باشد. دیگر اینکه از ابتدای فیلمبرداری توزیعکننده فیلم مشخص شود. راه دیگر این است که سینماهای دولتی طی قراردادی در اختیار توزیعکنندگان قرار بگیرند تا این افراد بتوانند در زمان ساخت فیلم برای نمایش آن برنامهریزی کنند؛ در نتیجه این اتفاق است که میتوان فیلمسوزی را به حداقل رساند و به یک سینمای صنعتی رو به رشد نزدیک شد. نکته مهمتر دیگر این است که توزیع به نمایش رسانهای نزدیک شود، بهدلیل اینکه ما در ایران و بهخصوص در شهرستانها سالن نمایش کم داریم و بیشتر افراد از طریق سیدیهایی که به بازار عرضه میشوند میتوانند فیلمها را تماشا کنند.
آزادسازی اکران
علی معلم ریشه مشکل را در عدمبرنامهریزیهای درست عنوان میکند و راه رهایی از این معضل را در برطرف کردن مشکلات بخشهای تولید و نمایش میداند و میگوید: تصور میکنم که اساسا سازوکارهای صنعتی بر جریان تولید و ساخت فیلم سینمایی در ایران حاکم نیست و در واقع سینمای ایران در بیشتر مواقع دستور ساخت فیلمهایش را از مخاطب نمیگیرد. از طرفی وجود سرمایههای متنوع دولتی و نظام ناصحیح تولید عملا جایی برای برنامهریزیهای درست به منظور اکران نمیگذارد و کم کاری اساسیای در حوزه نمایش صورت گرفته است. بنابراین راه حلهای برونرفت از این مشکل، یکی رونق بخشیدن به صنعت نمایش از طریق آزادسازی اکران سینما برای فیلمهای خارجی است و دیگری سرمایهگذاری و حمایت مستقیم دولت از بخش سالنسازی و بهوجود آوردن مکانهای نمایش فیلم که بتواند سینما را از این بستگی نجات دهد. در حوزه تولید هم جدی و حرفهای شدن تولیدات است که میتواند مؤثر واقع شود چراکه تولید امروز مسیر دیگری را طی میکند و ما این بخش را به افراد غیرحرفهای واگذار کردهایم و عمده تهیهکنندگان یا کار اول، دومشان است یا کارمندان سابق تلویزیون هستند و یا افراد ناشناختهای که در پستهای دیگر سینمایی بودند و امروز آنها را بهعنوان تهیهکنندگان آثار سینمایی میبینید.
همه اینها کلاف سردرگمی ایجاد میکند که راه برونرفتش ساده نیست. نمیشود این مسئله را به راحتی حل کرد مگر اینکه ما صنعت سینما را به طرف بخش خصوصی ببریم و دولت و نهادهای عمومی دیگر که از بودجه دولت ارتزاق میکنند به جایگاه اصلی خودشان بازگردند.
تولید در گرو پخش اصولی
توزیع با فعالیتهایی که دارد، میتواند در موفق یا ناموفق بودن یک اثر هنگام نمایش مؤثر باشد. این دیدگاه غالبی است که سینمای ایران نسبت به توزیع دارد. اما وقتی به نحوه عملکرد همین بخش در کشورهای دیگر نگاه میکنیم متوجه میشویم که توزیع در آنها نقش پررنگتری دارد و در واقع یکی از علل اصلی موفق بودن و فروش بالای فیلمها در آن کشورها به این بخش بازمیگردد. تبلیغات وسیعی که از هنگام ساخت تا اکران برای هر اثر انجام میشود از طرفی این فرصت را به مخاطب میدهد تا آن را بهخوبی بشناسد و از سوی دیگر شانس دیده شدن را به آثاری میدهد که برایشان تبلیغ میشود و درنهایت همه این فعالیتها منجر به فروش بالای فیلمها میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که توزیع بیش از آنچه ما به آن توجه داریم بر چرخه تولید اثرگذار است و اگر با این بخش برخورد اصولیتر شود میتوان امیدوار بود که در حوزه تولید هم با موفقیتهای بیشتری روبهرو شویم. تسلیمی درخصوص اهمیت بخش توزیع معتقد است: در همه جای دنیا پخش فیلم خیلی اهمیت دارد. هر فیلم از 3 بخش تولید، توزیع و نمایش تشکیل شده است و توزیع در حقیقت زنجیرهای است که تولید و نمایش را به هم وصل میکند و در کشورهای صنعتی، توزیع فیلم از تولید آن هم مهمتر است اما در ایران توزیع فیلم هیچگاه مورد عنایت قرار نگرفت و آثار بسیاری در این بین از دست رفتند.