از یک سو اتیوپی با برخورداری از حمایت آمریکا پا به صحنه درگیری نهاده است و از سوی دیگر گروههای خودجوشی که پس از هرجومرجهای چند سال اخیر در سومالی حمایت بسیاری از مردم سومالی را بهدست آورده بودند به صحنه آمدهاند و به نگرانی در میان کشورهای پرنفوذ در شاخ آفریقا که همواره از پاگرفتن دولتی که در جهت اهداف غرب نباشد و سیاست سومالی را تحت نفوذ خود گیرد واهمه داشتند، افزودند.
کوتاه زمانی پیش از حمله ارتش اتیوپی به سومالی که به بهانه حمایت از دولت موقت صورت گرفت، وزارت خارجه آمریکا، آنگونه که اکنون مطبوعات جهان اعلام کردهاند، به این نتیجه رسید که بهدستگرفتن قدرت در سومالی از سوی نیروهای اسلامی میتواند آینده منطقه را به نوعی دگرگون کند که آمریکا و متحدانش در شاخ آفریقا قدرت هرگونه مانوری را در آینده از دست بدهند.
دولتهای غربی و در صدر آنها آمریکا که نیروهایش در منطقه حضور دارند، به خوبی واقف هستند که امنیت راههای دریایی از خلیج فارس به کانال سوئز و از سوی دیگر راه عبور کشتیهای غولپیکر حامل نفت خام که باید قاره آفریقا را دور بزنند هنگامی تامین خواهد شد که در شاخ آفریقا امنیت برقرار باشد.
از چند سال پیش برای این منظور چند کشور غربی از جمله آلمان و فرانسه با ایجاد پایگاههایی در جیبوتی و کنیا رفت و آمد دراین منطقه را زیر نظر دارند.
جیبوتی مستعمره سابق فرانسه، در گلوگاه ورود به دریای سرخ و کانال سوئز، هر چند که از لحاظ استراتژیک میتواند بسیار مورد توجه باشد ولی فاصله آن تا آبهای آزاد اقیانوس هند امکان مانور سریع را از نیروهایی که در آنجا مستقر هستند گرفته است.
بهترین گزینه برای نیروهای دریایی غرب در شاخ آفریقا سومالی است زیرا این کشور نه تنها از لحاظ جغرافیایی در موقعیتی استثنایی قرار دارد، بلکه دارای بندرهایی است که از عمق کافی پهلوگیری کشتیهای بزرگ نیز برخوردارند.
همه این شرایط باعث شد تا دولت های غربی همواره به سومالی و دوران هرج و مرج در آن با نگاهی ویژه چشم بدوزند و در پی بهانهای برای پاگرفتن در این کشور لحظه شماری کنند.
پیداکردن بهانهای برای حضور آمریکا در شاخ آفریقا پس از آن به میان آمد که گفته شد در حملهای که به سفارتخانههای آمریکا، در سال 1998 در تانزانیا و کنیا، صورت گرفت گروهی وابسته به القاعده شرکت داشتند که از سومالی این حملهها را برنامهریزی کرده بودند.
به گزارش گروه بینالمللی تحقیقات بحران ICG از همان هنگام آمریکا هر ماهه صدهزار دلار به جنگ سالارانی که در سومالی بر ضد نیروهای اسلامی فعالیت میکردند پرداخت کرد.
سازمان ملل نیز در مقابل گزارشی را منتشر کرد که در آن هنگام آمریکا هر ماهه صدهزار دلار به جنگ سالارانی که در سومالی بر ضد نیروهای اسلامی فعالیت میکردند پرداخت کرد.
سازمان ملل نیز در مقابل گزارشی را منتشر کرد که در آن آمده بود گروههای اسلامگرا از حمایت اریتره، لیبی، سوریه، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیجفارس برخوردارند.
این دو گزارش، بدون توجه به راست یا دروغبودن ادعاها، نشان میداد که حتی در بحبوحه بیقانونی در سومالی نگاه جهان به این منطقه، با اهداف خاصی است؛ از یک سو ترس از نفوذ نیروهای در ستیز با غرب و از سوی دیگر به چالش کشیدهشدن دولتهای طرفدار غرب در منطقه مطرح میشد.
در کنار این مسائل، کشورهای همسایه سومالی نیز که به بهخوبی واقف بودند که جمعیت نسبتاً همگون این کشور راه را برای تجزیه این کشور بسیار سخت کرده است، مترصد زمانی بودند که خطر احتمالی از سومالی را که میتوانست به خطری نهفته برای آینده این کشورها تبدیل شود مهار کنند.
اتیوپی همسایه قدرتمند سومالی، هنوز از جداشدن اریتره که دستیابی اتیوپی رابه آبهای آزاد غیرممکن کرد رنج میبرد و کنیا نیز که با وجود داشتن حکومتی که با رای مردم روی کار آمده بود هنوز نتوانسته است امنیت سیاسی و اقتصادی را در کشور حاکم کند، از همسایگی دولتی که میتوانست غرب را به چالش کشد، واهمه داشتند.
اریتره نیز، برای تثبیت دولت نوپای خود، به گروههایی چشم دوخته بود که با ادعاهای خود اتیوپی را به چالش بکشند و این کشور را به گونهای گرفتار سازند که مسأله جدایی اریتره از اتیوپی را از دستورالعمل سیاست خارجی خود خارج کند.
هنگامی که شیخ حسن، یکی از سران دادگاههای اسلامی، گفت که قصد دارد برادران دینی خود در شرق اتیوپی را از سلطه اتیوپی مسیحی آزاد کند، رنگهای خطر در اتیوپی زیادتر از همیشه به صدا درآمد.
ولی این نکته را نباید از خاطر زدود که حتی حمله نیروهای اتیوپی به سومالی و به دستگرفتن قدرت از سوی دولت موقت تحت حمایت اتیوپی نیز این خطر را برای اتیوپی از میان بر نداشته است.
گروه تحقیقات بینالمللی بحران نیز در گزارش اخیر خود که پس از حمله نیروهای اتیوپی منتشر شد، بار دیگر هشدار داده است حتی اگر نیروهای اسلامگرا از صحنه علنی سومالی هم حذف شوند، باز این خطر وجود دارد که آنها با استفاده از نفوذ خود در بین مسلمانان منطقه شرق آفریقا، کشورهای همسایه سومالی را ناامن کنند.
از قرن نوزدهم که سومالی مورد توجه قدرتهای اروپایی قرار گرفت، رقابت برای نفوذ در این منطقه نیز افزایش یافت.
در بین سالهای 1880تا1890 به تصرف نیروهای ایتالیایی و انگلیسی درآمد و این دو کشور قراردادی با قبایل منطقه امضا کردند.
در همین ایام فرانسه نیز در جیبوتی جای پایی به دست آورد. قسمتی از خاک سومالی در همین ایام به بریتانیا ملحق شد و قسمتی که در تصرف ایتالیا بود نیز در سال 1905 تحت اداره مستقیم ایتالیا درآمد.
در سال 1935 نیروهای ایتالیایی از همین منطقه حمله به حبشه را آغاز کردند که در تاریخ به جنگ حبشه معروف است که به فرار هیلاسولاسی، با وجود مقاومت زیاد نیروهای او، منجر شد و دیکتاتور ایتالیا بنیتوموسیلینی این منطقه رابه نام شرق آفریقای ایتالیا بخشی از خاک ایتالیا خواند.
نفوذ ایتالیا در سال 1941 در بحبوحه جنگ دوم جهانی در هم شکست، و نیروهای انگلیسی با سرازیرشدن به منطقه نفوذ ایتالیا، این منطقه را تصرف کردند و کوتاه زمانی پس از آن، این منطقه تحت قیمومیت سازمان ملل درآمد.
در سال 1960 دو منطقه پیشین تحت تصرف ایتالیا و انگلیس به هم پیوستند و جمهوری سومالی بهوجود آمد که به جمع کشورهای جهان پیوست.
ولی قسمتی که در تصرف فرانسه بود همچنان در تصرف فرانسه باقی ماند و نام جیبوتی را بر خود گرفت.
در سال 1969 عبدالرشید علی رییسجمهور سومالی کشته شد، و فرمانده ارتش ژنرال محمد زیاد باره قدرت را در دست گرفت و اعلام کرد که سومالی در مسیر سوسیالیستی ادامه راه خواهد داد.
به همین منظور، سومالی در سال 1974 قرارداد دوستی با شوروی را امضا کرد و در سال 1976 حزبی فراگیر به نام حزب سوسیالیستی انقلابی پا به صحنه سیاسی سومالی نهاد که دیگر گروههای سیاسی را از صحنه سیاست دور کرد.
در سالهای 1977 تا 1978 بر سر منطقه اوگادن که منطقهای مسلماننشین در اتیوپی است جنگ اوگادن بین سومالی و اتیوپی آغاز شد.
سومالی به کمک شوروی چشم دوخته بود، ولی با کمال تعجب دریافت که شوروی به حمایت از اتیوپی پرداخته است و همین موضوع، زیاد باره را به بریدن پیوندها با شوروی و نزدیکی به غرب کشاند.
غرب که در همان هنگام نیز مترصد بهدستآوردن فرصتی برای نفوذ بیشتر در شاخ آفریقا بود، به سرعت به کمک سومالی آمد و آمریکا اسلحه و امکانات در اختیار زیادباره قرار داد.
زیاد باره اینبار متوجه غرب شد ولی آرامش در سومالی دیری نپایید و در سال 1988 بین قبایل مختلف مرزی جنگ داخلی شروع شد.
هرکدام از این قبایل از سوی کشور دیگری حمایت میشدند. ارتش سومالی در این دوران عملا دیگر وجود نداشت. در سال 1991 حکومت زیاد باره سقوط کرد و کشور فاقد حکومت شد.
از همان زمان در مناطق مختلفی از کشور گروههایی اعلام موجودیت کردند که هرکدام با انگیزههای مختلف و حمایتهای مالی گوناگون درصدد بهدستگرفتن قدرت بودند.
در سال 1992 بروز قحطی راه را برای برگشتن قدرتهای مختلف هموار کرد و تحت نام عملیات امید سازمانملل به کمک قحطیزدگان شتافت.
پایتخت موگادیشو در همان هنگام بین دو نیروی درگیر تقسیم شده بود؛ از یکسو نیروهای محمد فرح عیدید و از سوی دیگر نیروهای علی مهدی محمد که از سوی آمریکاییها حمایت میشدند.
حمله نیروهای آمریکایی به نیروهای عیدید به شکست انجامید؛ و آمریکا سرافکنده از سومالی فرار کرد.
سازمانملل نیز در سال 1994 اعلام کرد که دیگر قادر به ادامه کار در سومالی نیست و عملاً این کشور به حال خود رها شد؛ درحالی که در هر گوشه عدهای ادعای حکومت میکردند.
بالاخره در سال 2002 گفتوگوهای صلح در کنیا آغاز شد که در سال 2004 بهپاگرفتن یک مجلس موقت انجامید که در سال 2006 در شهر بایدوا اعلام وجود کرد.
این پارلمان نیروهایی را، تحت عنوان اتحاد برای صلح و دفاع در برابر ترور، به صحنه آورد که از حمایت اتیوپی و چند کشور غربی برخوردار بودند و با کمک نیروهای اتیوپی در پایان سال 2006 هجوم به موگادیشو را که در تصرف موگادیشو و فرار نیروهای دادگاههای اسلامی، دولت موقت نیز در موگادیشو مستقر شد ولی باوجود گذشت چند هفته از تصرف موگادیشو هنوز آرامش به این کشور باز نگشته است و نیروهای دادگاههای اسلامی سخن از جنگ چریکی و درازمدت میکنند.
غرب نیز اعلام کرده است که مایل است با افراد معتدل در دادگاههای اسلامی وارد گفتوگو شود.
براساس آخرین خبرهای دریافتی، شیخ احمد، یکی از رهبران دادگاههای اسلامی که گفته میشود به طیف معتدل تعلق دارد، خود را در مرز کنیا تسلیم کرده و از سوی دولت کنیا به آمریکاییها تحویل داده شده است.
هرچند سومالی اکنون دارای حکومتی است که دولتهای بسیاری آنرا به رسمیت شناختهاند، ولی این پایان راه در سومالی نیست.
هرچند نیروهای دادگاههای اسلامی کنترل کشور را از دست دادهاند، ولی دارای نفوذ بسیاری در بین قبایل مرزی هستند و بهخصوص در مرز کنیا آنان هنوز از قدرت مانور زیادی برخوردارند.
دادگاههای اسلامی از سوی دیگر دست از ادعاهای خود درمورد قسمت مسلماننشین اتیوپی نیز، با واردعملشدن اتیوپی به صحنه درگیریها در سومالی، بر نخواهد داشت و به توسعه نفوذ خود در آن سوی مرز چشم خواهند دوخت.
در این میان بسیاری از دولتهای مسلمان، باوجود همه مسائلی که ممکن است حضور علنی آنان در سومالی پیش آورد، در پشت صحنه حوادث سومالی خواهند ماند.
در میان این کشورها نمیتوان از نقش مصر، عربستان، و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس غافل بود. سومالی در سالهای آینده همچنان خبرساز باقی خواهد ماند.
دکتر عباس لقمانی: شاخ آفریقا بار دیگر به صحنه برخورد قدرتهایی تبدیل شده است که در پی تثبیت حاکمیت خود در گوشهای از آفریقا هستند که میتواند نفوذ آنان را در درازمدت در این منطقه گسترش داده و راه را برای مبارزه با آنچه در تضاد با سیاستهای آنان است هموار کند.
کد خبر 15386