رادیو هفت را مخاطبانی دوست دارند که به یاد میآورند، قصههای برنامه راهشب را و یا شاید طنین صدای دلنشین گویندههای قدیمی رادیو را. گرچه برنامهسازان رادیو هفت کاری خاص و بدیع برای تلویزیون ساختهاند، اما مخاطب خاص و عام از هر قشر و طیفی با این برنامه ارتباط برقرار کردهاند و باردیگر دورهمنشینی را با این برنامه ترکیبی تجربه کردهاند. برنامههای متشکل از شعر،قصه، آواز و نواهایی که غریب و آشنا هستند، اما دلنشین.
منصور ضابطیان و محمد صوفی، کارگردانان برنامه رادیو هفت هستند که در تیتراژ برنامهشان برگی نو رقم زدهاند و آن فهرستی از اسامی هنرمندانی است که سالهاست برای مردم ایران عاشقانه گفتهاند و بازی کردهاند.
ضابطیان در مورد چگونگی ساخت این برنامه، ایده و طرح اولیه آن میگوید: ایده این برنامه تابستان سال89 از فضای اجتماعی و شهری حاکم بر جامعهمان گرفته شد. جدا از مسائل اجتماعی و اقتصادی و دغدغههای روزمره مردم آلودگی هوا و بدخلق شدن بسیاری از آدمها، رفتهرفته ما را به این فکر واداشت تا بخواهیم فضای زندگی مردم را هر چند برای ساعتی مثبت و پرامید کنیم. همانطور که میدانید اغلب برنامههای نمایشی تلویزیون قصه خیانت و کلاهبرداری و جدایی را به تصویر میکشد و این فضای ذهنی مخاطب را پرمیکند تا جایی که فکر میکند همواره زندگی باید بر همین منوال پیش برود. برای ما خیلی مهم بود که کاری کنیم تا مخاطب بعد از یک مشغله ذهنی و روزمرگی خستهکننده بتواند با دیدن این برنامه با آرامش به رختخواب برود و فکر میکنم تا حدودی موفق شدهایم.
صوفی در پاسخ به این سؤال که آیا برای موفقیت در این امر تیم کارشناسی داشتید یا خیر؟ به تجربه گروه در کار رسانه اشاره میکند: ما تیم کارشناسی و روانشناس نداشتیم و ساخت این برنامه برمیگردد به تجربهای که خودمان در این چند سال کار در رسانه کسب کردهایم. در واقع بهنظر میرسد که به نوعی دیگر مخاطبین خودمان را میشناسیم و خوراکی را برای آنها فراهم میکنیم که میدانیم به جان و روح آنها خواهد نشست و آرامش را میهمان خانههای آنها خواهد کرد. منصور ضابطیان در تکمیل حرفهای محمد صوفی میگوید: ما دائما در حال تولید محتوا هستیم و این تولید همنوا با آهنگ زندگی و روزمرگیهای خود ماست. وقتی همه ما حال خوبی داریم طبیعتا برنامه هم برنامه پر انرژی میشود و هر گاه که برای یک کدام از ما مشکلی پیش میآید این حس و حال در برنامه تجلی پیدا میکند. خب ما هم همان مردم و بخشی از جامعه هستیم و این برنامه از بطن جامعه تولید میشود. شاید بههمین خاطر است که مخاطب آن را دوست دارد و با آن به سرعت ارتباط برقرار میکند.
محمد صوفی در پاسخ به این سؤال که میهمانان برنامه بعضا هنرمندان سرشناسی هستند نحوه حضور آنها در برنامه چگونه است؟ میگوید: بسیاری از این افراد به اعتبار ارتباط خود ما به این برنامه دعوت شدند و تا حدودی میدانستند که قرار است چه کاری تولید شود و عدهای دیگر هم به مرور با برنامه آشنا شدند و یا دیویدی برنامه را برای آنها میفرستادیم تا با این برنامه آشنا شوند. کمتر پیش آمد که از هنرمندی بخواهیم با این برنامه همکاری کند و نپذیرد. تاکنون مخالفت ندیدیم و اگر هم هنرمندی نمیتواند با ما همکاری داشته باشد احتمالا بهدلیل مشغلههای خودش است.
مارال دوستی، امیرعلی نبویان، شروین نادری، پوریا آذربایجانی و ساناز اقتصادنیا از نویسندگان این برنامه تلویزیونی هستند که ضابطیان در مورد نحوه کار نویسندههای برنامه اظهارمیدارد: ما بازخوردها را همچنان از بیننده دریافت میکنیم و تاکنون ریزش از مخاطبان نداشتهایم. این نشان میدهد که محتوای برنامه همچنان پربار و برای مخاطبان دوستداشتنی است. به هر حال برنامه همچنان هر روز که میگذرد در حال تغییر است و این تغییر مثبت بوده است. رادیو هفت برنامهای است که مخاطبانش تنها جذب محتوا شدهاند. بستهای که به مخاطب عرضه میشود بستهای است که او را به فکر وامیدارد و به بیننده آرامش میدهد. نویسندگان ما به خوبی این مطلب را درک کردهاند و میتوان در مطلبها این مفهوم را به خوبی حس کرد.
محمد صوفی در ادامه از ترکیب موسیقی و نوع مطلبها میگوید که سعی شده با هماهنگی و هارمونی انتخاب شوند و به هم بخورند. با این حال ضابطیان معتقد است که گاهی بخشها هیچ ربطی به هم نداشتهاست: حتی گاهی هم شده که این اتفاق نیفتاده یعنی بخشها به هم ربط نداشتهاند. اما آزمون و خطا بوده است. تا جایی که بهیاد دارم طی این چند ماه سعی شده تا چینشی آگاهانه داشته باشیم. برنامه 14مجری متغیر و 3مجری ثابت دارد و برقراری هماهنگی بین این تعداد مجری طبیعتا کمی دشوار است. این تصمیم برای دوری از تکرار بود.
محمد صوفی در ادامه میافزاید: یقینا تمام هدف ما این است که حس و حال امیدوارانه به بیننده بدهیم. با موسیقی، شعر و داستان. اینها ابزار ما هستند برای رسیدن به این هدف. نه سیاه و سفید هستیم و نه خاکستری، رادیو هفت پر از رنگ است برای ادامه حیات.
کارگردانان و تهیهکنندگان برنامه رادیو هفت در مورد طراحی لباس و صحنه این برنامه توضیح میدهند، محمد صوفی میگوید: ما طراح لباس نداریم ولی قاعدا طراح صحنه داریم. ضابطیان ادامه میدهد: میخواهیم صحنهای داشته باشیم که لطیف و گرم باشد. نمیخواهیم مانند بسیاری از برنامههای ترکیبی سیما دکوری مانند سیرک رنگارنگ داشته باشیم. فکر میکنم تاکنون هم در این مورد موفق بودهایم. ما تفکر اولیهمان را در مورد لباس به نویسنده و گوینده میدهیم و نهایتا این انتخاب به عهده خود اوست. اما انتخاب آنها همان چیزی است که ما میخواهیم. در واقع درکی متقابل برای انتخاب لباس داریم. بین گویندهها و ما این رابطه برقرار شده است و خوب میدانند که باید برای کدام متن و کدام مناسبت چه لباسی بر تن کنند.
هنوز هم عدهای براین باورند که برنامه رادیو هفت مخاطب خاص دارد، اما ضابطیان تأکید دارد که این مخاطب خاص به معنای مخاطب روشنفکر نیست. ما از یک کشاورز و یا یک کارگر هم پیامک داریم و عامه مردم برنامه ما را تماشا میکنند. آنها به دور هم مینشینند و با این برنامه ارتباط برقرار میکنند. این مطلب نشان میدهد که برنامه رادیو هفت کلیه مخاطبان از هر قشری را دربرمیگیرد.
رادیو هفت 2بخش دیگر هم دارد، بزرو همان بز همه چیزدان و البته مصاحبه با یک کودک که صرفا یک کودک عادی است. نویسنده بخش بزرو امیرعلی نبویان است و گویندگی آن را امین قاضی بر عده دارد. عروسک گردانش هم محسن ایمانی است. صوفی درباره این بخش میگوید: بزرو، بزی است که همه چیز میداند و راجع به همه چیز اظهارنظر میکند. او به خوبی از موضوعات روز خبر دارد و حرفهایش را در قالب طنز ادا میکند.
منصور ضابطیان هم ایده گفتوگو با کودک را از یک خاطره تعریف میکند. خاطرهای از یک پارکینگ که او اتومبیل خود را در آن پارک میکند و کودکی که مشغول سهچرخه بازی در آن است. ضابطیان میگوید: به خانه دوستم میرفتم که کودک از چرخ خود پیاده شد و با من دست داد و مشغول حرف زدن شد و ما باهم بازی کردیم وقتی از دوستم پرسیدم این کودک کیست گفت فرزند سرایدار است. به هر حال فکر کردم گفتوگو با کودک میتواند یک بخش جدی در برنامه رادیو هفت باشد. همانطور که در زندگی روزمره ما گفتوگو با کودک امری جدی تلقی میشود. این بخش طرفداران بسیاری دارد. بهنظر من جدی گرفتن بچهها نه تنها خالی از لطف نیست بلکه در برنامههای تلویزیون جای آن خالی است.