آنچه از گفته برخی متخصصان امر بر میآید این است که تعدادی از بندهای این دفترچه خوب و قابلاعتنا هستند اما آنچه اتفاق میافتد این است که این برنامهها به روی کاغذ بودنشان بسنده میکنند و تا به امروز ظاهرا چندان تمایلی به عملی شدن ندارند.
علیاکبر ثقفی، سیدضیاء هاشمی و جمال شورجه از سینماگرانی هستند که نظراتشان را دراین خصوص جویا شدیم.
- اواخر فروردین ماه89 جواد شمقدری از تدوین دفترچه سیاستگذاری سینمایی خبر داد و کمی بعد نیز این دفترچه منتشر شد. یکی از بندهای این دفترچه به اعتدال در تمامی جنبههای سینما و فیلمسازی و مشارکت فکری نخبگان اختصاص داده شده بود. به عقیده شما این سرفصلها با توجه به درگیریهای مداومی که معاونت سینمایی در این مدت داشته تا چه اندازه اجرایی شدهاند؟
علیاکبر ثقفی: آینه عملکرد سینما سال به سال میتواند در فیلمهای ما و در جشنواره فیلم فجر نمایان شود. با توجه به موضوعات و مسائل حاشیهای که برای سینما ایجاد شده خیلی بعید میدانم چنین چیزی تا به حال انجام شده باشد. در خصوص حضور و مشارکت نخبگان نیز باید بگویم اگر با حوزههایی غیر از حوزه سینما مانند بهزیستی، دانشگاه، استادانی که بر حوزه دینی اشراف دارند و... ارتباط داشته باشیم و سمینارهایی با حضور این افراد و هنرمندان برپا کنیم تا افراد بتوانند در آنجا به تبادل نظر بپردازند، کار پسندیدهای است، ولی من کمتر چنین چیزی را دیدهام و اگر هم اتفاق افتاده من از آن اطلاعی ندارم.
سیدضیاء هاشمی: واقعیت این است که شوک الکتریکیای با آمدن آقای شمقدری به سینما وصل شد. بعضیها به کما و برخی به اغما رفتهاند و عدهای نیز بر این عقیده شدند که معاونت سینمایی اهل سینماست و ما با کسی که اهل سینماست بهتر میتوانیم کار کنیم چراکه معاونت قبلی بهدلیل اینکه اهل سینما نبود آسیبهای زیادی به آن وارد کرد. آقای شمقدری ممکن است بهدلیل سینمایی بودن درکش از سینما بیشتر باشد منتها به خاطر ورود آن شوک، جریانات به جایی رسید که همه موضع گرفتند. شاید زمان آن باشد که من به یک گذشته تاریخی اشاره کنم. بسیاری از افراد از جمله خود من بهدلیل تندیای که در نگاه آقای شمقدری حس میکردیم مخالف بودیم که او سر کار بیاید. همه احساس میکردند که نباید به سینما اینطور نگاه شود. این نگاهها باعث شده بود که همه اهالی موضعی در برابر آقای شمقدری و حوزه فکریشان بگیرند. این موضعگیری به شدت در بین اهالی شکل گرفته بود و جلساتی تشکیل میشد که با او همکاری نکنیم. اما واقعیت این است که اهالی سینما هیچ کدام حزبی و سیاسی نیستند و ممکن است احساسی نظری بدهند ولی در عمل میبینیم که به آن توجهی ندارند. البته برخی به این شکل هستند و برخی نیز محکم شعار میدهند که ما مقابله میکنیم. همین احساسها و روندهای تند سیاسی امروز خانه سینما را به این وضعیت کشانده است. از زمان پیروزی انقلاب به بعد دورهای را سراغ نداریم که اینقدر اختیارات به اهالی سینما داده شده باشد. ما خیلی احترام از این دوستان دیدهایم و بیاحترامیهایی که برخی از معاونتهای سینمایی به اهالی سینما کردند، واقعا ظلم بوده. بهنظر من این بخشها اثراتی گذاشت که باعث شد آن بندها در بخشهایی خیلی جدی گرفته نشود البته بخشی از آن نیز بسیار اثرگذار بوده است. شما شاهد هستید که در حال حاضر صنف تهیهکنندگان اختیاراتی دارد و من فکر میکنم اگر این رفتار کجوکوله و شنیع سیاسی خانه سینما بر حرفه سینما نبود، بیشترین امکان و اختیارات را بابت اعضایش میگرفت و بهدنبال امنیت شغلی، بهداشت و درمان و بهطور کلی مسائل رفاهی افرادش میرفت. این دوستان ما در سال گذشته جشنهای بسیاری برگزار کردند و سؤال من این است که این جشنها چه منفعتی برای سینما داشته؟ این باعث شد در روزهایی که برخوردهای جدی هم با خانه سینما صورت میگرفت، همه را شعارگونه مبنی بر اینکه هیچ کس نمیتواند خانه سینما را باطل کند، تحریک میکردند. سؤال من از این افراد این است که شما اصلا قانون را میفهمید؟ قانون نص صریحی در مورد مؤسسات فرهنگی- هنری دارد. اینکه 2نفر به خاطر عدم شناخت صحیح قانون اظهارنظرهایی بکنند، وجاهت قانونی ندارد و بنابراین نباید کار را از این سختتر بکنند.
جمال شورجه: ما هرساله شاهد این بودهایم که معاونتهای سینمایی سیاستگذاریهای سال آیندهشان را اعلام میکردند و جهت گیریهای کلان سینمایی را به تهیهکنندگان و کارگردانان اعلام میداشتند تا آنها خودشان را با سیاستهای اجرایی کشور در حوزه سینما منطبق کنند. از جانب آقای شمقدری هم این کار صورت گرفت و چنین دفترچهای به اهالی سینما عرضه شد که یکی از بندهای آن همین است که شما در موردش صحبت کردید. البته سیاستها را اداره کلهای ما اجرا میکنند. اداره کل نظارت و ارزشیابی، یکی از اداره کلهای اصلی معاونت امور سینمایی و بازوی اجرایی معاونت و سیاستهای معاونت است؛ از جمله ایجاد تعادل و برقراری تعامل بین اداره کل یا معاونت سینمایی با نخبگان سینما. بهنظرم میرسد که تا حدودی نیز موفق به انجام این کار شده است. با توجه به اینکه خود من هم یکی از اعضای شورای پروانه ساخت اداره کل نظارت و ارزشیابی هستم، سعی کردیم در آنجا این موضوع اعمال انجام شود. بدینصورت که تلاش و مساعی این شورا بر این قرار گرفت که موضوعات موجود در حوزه سینما به نوعی دستهبندی شود و یکباره با موضوعات اجتماعی یا کمدی یا مضامین دیگری که به صورت تورمی خودشان را در مجموعه مضامین سینمایی کشور نشان میدهند، روبهرو نشویم. حتی سعی کردیم پارهای از موضوعات را که دارای حساسیت کمی هستند یا به عبارتی خیلی در جامعه وجود ندارند، یکدفعه به شکل پررنگ در بین موضوعاتمان نبینیم. برای ایجاد چنین مسئلهای شورا سعی کرد تعادلی را بهوجود آورد و برای تمام ژانرها به تناسب اهمیتی که دارند پروانه ساخت صادر کند. ارتباط با نخبگان نیز از این طریق حاصل شد که ما بعد از تشکیل اتحادیه صنف تهیهکنندگان که نخبگان تهیهکننده در این اتحادیه هستند به نوعی در سال90 مشاهده میکنیم که بخشی از کارشناسیهای حوزه فیلم، تهیهکنندگی و نویسندگی از طرف اداره کل نظارت و ارزشیابی به اتحادیه تهیهکنندگان فیلم محول میشود. در حقیقت شورای اولیه پروانه ساخت از محور اتحادیه تهیهکنندگان عبور میکند و بعد به اداره نظارت و ارزشیابی میرسد و تعاملی بین نخبگان سینمایی با اداره کل صورت میگیرد. اینها نیز بخشی از سیاستهایی بود که در آن دفترچه اعلام شده بود که به این نحو اجرا شد.
- در یکی دیگر از بندها بر نفی تمرکززدایی تأکید شده و از تقسیم کشور به 8منطقه فرهنگی سخن به میان آمده و قرار بود در شهرستانها نیز فیلم سینمایی تولید شود که این اتفاق نیفتاد و به تازگی معاونت امور سینمایی چنین اعلام کرد که این طرح شکست خورده است. فکر میکنید این ایده از ابتدا غیرقابل اجرا بود (با توجه به شرایط موجود) یا پس از آن شرایط به گونهای پیش رفت که امکان تحققش فراهم نشد؟
علیاکبر ثقفی: دادن طرحهای اینگونه نیاز به پژوهش و تحقیق دارد و باید برای آن تحقیقات میدانی و علمی صورت بگیرد. طرح کلی نباید فقط روی کاغذ ترسیم شود بلکه منابع آن باید از اول مشخص باشد. کلیت این طرح خیلی خوب است. واقعا یکی از آرزوهای خود من نیز همین است که جدا از تهران تمام استانهای دیگر هم بتوانند فعالیت هنری و فیلمسازی داشته باشند اما انجام این کار نیاز به امکانات، بودجه و کارشناس و متخصص دارد. متأسفانه در این دوسال اخیر سینماهای شهرستانها کارشان به تعطیلی کشیده میشود و آمار فروش فیلمها در آنجا، نشانه افول است. چرایی این اتفاق نیاز به آسیبشناسی دارد چراکه تا چندی پیش آمار فروش هر فیلم در شهرستانها دو برابر آمار فروش همان فیلم در تهران بود اما امروز میبینیم فیلمی که در تهران فروش خوبی دارد، در شهرستان استقبالی از آن نمیشود.
سیدضیاء هاشمی: واقعیت این است که عدم تمرکززدایی در صنعت شکل نگرفته چه برسد به فرهنگ. این کار یک زیرساخت بزرگ و یک بودجه اساسی میخواهد تا ما در استانهایی که مهد تمدن هستند و این قابلیت را دارند، از هماکنون اقداماتی را انجام دهیم تا 10سال دیگر جواب بدهد. همین امسال نمیشود کار فیلمسازی را در استانی مثل خراسان یا سیستانوبلوچستان راهاندازی کرد و منتظر نتیجه بود؛ بهدلیل اینکه این اقدام نیاز به کارهای آموزشی و زیرساختی دارد. ما حتی در شهرستانها سالن سینما نداریم. مردم واقعا در مضیقه هستند. سرانه فیلم دیدن در کشور ما منفی 6 است؛ یعنی هر 6سال یک فیلم. بعد ما با این وجود توقع داریم در کشور 8منطقه فیلمسازی داشته باشیم؟ خب طبیعی است که چنین چیزی عملی نمیشود و اعتقاد من این است که از ابتدا هم چنین چیزی وجود نداشت. اما دیدنش فکر بدی نیست. استانداران، فرمانداران، مسئولان شهری و اداره کل ارشادها باید به فکر این مسئله باشند. در حالی که اداره کل ارشاد شهرستانها در خانههایشان خوابیدهاند و کار فرهنگی انجام نمیدهند. اینها باید تلاش کنند تا امکانات بهدست بیاورند و از شهرداریها برای ساخت سالن سینما زمین بگیرند. آنها خودشان باید فعالیت کنند والا با اینکه ما در تهران بنشینیم و تصور کنیم که در شهرستان برنامهای اجرایی میشود یا نه، کاری صورت نمیگیرد.
جمال شورجه: این مسئله را باید در 2بخش تولید و نمایش فیلم بررسی کنیم: در حوزه نمایش فیلم این تمرکززدایی تا حدودی با راهاندازی مستمر سینماها در پارهای از شهرستانها و مراکز استانها انجام شده است و کمکهای دولتی به سینما و ساخت پردیسها در مراکز استانها در دستور کار است و در پارهای از مراکز نیز این کار در حال اجراست. هر چند حرکاتی که در این زمینه صورت گرفته کم بوده اما به هر حال اقداماتی شکل گرفته است. در زمینه تولید فیلم نیز در شهرستانها فیلمسازی اتفاق افتاد و انحصار فیلمسازی در تهران شکسته شد و تا حدودی شهرستانها نیز توانستند وارد کار فیلمسازی شوند اما تعداد آثار ساخته شده خیلی اندک بوده است. اگر ما سالانه حدود 80-70 فیلم سینمایی تولید میکنیم قاعدتا به نسبت 8منطقهای که انتخاب شدهاند هر کدام از آنها سالانه حداقل 2 یا 3 فیلم سینمایی باید تولید کنند و مرکز هم به تبع آن تمرکزی که دارد، قاعدتا میتوانست میزان تولید بیشتری را به خود اختصاص دهد ولی متأسفانه میبینیم که همین مقدار هم در مراکز استانها فیلم تولید نمیشود. این اتفاق هم بهدلیل مشکلات مالی بود و اینکه معاونت سینمایی تا نیمه سال بودجه سالجاری خود را از خزانه دریافت نکرده بود که بتواند کمکهای مالی داشته باشد و وعدههایی را که داده، عملی کند. مراکز استانها نیز همین مشکل را داشتند و تقریبا بودجه سالانه، در نیمه دوم سال به آنها اختصاص داده شد. اما بهنظر میرسد که همه اینها بهانه است و این طرح
آن طور که باید در بخش تولید اجرا میشد، نشد و تا حدودی با نواقصی روبهرو بود.
- تولیدات مشترک با اولویت منطقه اکو و حوزه فرهنگی نوروز، جهان اسلام، قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین از دیگر برنامههای معاونت سینمایی بود؛ برنامهای که اجرایی نشد. فکر میکنید این برنامه از همان ابتدا بلندپروازانه بود یا دلایل دیگری مانع تحققش شد؟
علی اکبر ثقفی: این هم فکر خوبی بود. اعلام فکر خوب و قشنگ و امیدواری میآورد، ولی بزرگی میگفت نپذیرفتن هر کاری بهتر از پذیرفتن و انجام ندادنش است. وقتی ما چشماندازی را ترسیم میکنیم و میبینیم هیچگاه به سمت آن گام برنمیداریم عملا این کار با شکست مواجه میشود و ما دلسرد میشویم. شاید تعداد محدودی فیلم در زمینه لبنان و فلسطین کار کرده باشیم اما این کارها خیلی محدود بودهاند و اینکه تمام بدنه سینما بخواهد درگیر آن شود، این اتفاق نیفتاده است. دفترچه سیاستگذاری نمیتواند قائم به معاونت باشد بلکه قائم به بدنه سینماست و نیروی انسانی و متخصص و هنرمند میخواهد. مسئولان ما نباید حکم آبپاش را داشته باشند بلکه باید مانند باران باشند و اگر سرمایه و بودجهای هست باید در اختیار تمام سینما قرار بگیرد و این تسهیلات به همه داده شود چرا که اگر هر اتفاق خوبی برای سینما بیفتد و امکانات رشدش فراهم شود، همه خوشحال میشوند. فکر میکنم هنوز خیلی از مسائل در حد حرف باقی مانده و به مرحله عمل نرسیده است.
سیدضیاء هاشمی: این مسائل امضای پروتکل است که در طول تاریخ سینمای بعد از انقلاب ما در دوره هر معاونت سینمایی اتفاق میافتد؛ مسائلی را هر دو طرف میگویند که خوششان بیاید و قرار نیست که کاری انجام شود. بهنظر من هر دو طرف میگویند برویم تا چیزی بین مان امضا شود و آن را رسانهای کنیم. ولی واقعیت این است که نه ما امکانش را داریم که به این شکل به جهان اسلام ورود پیدا کنیم، نه آنها امکانش را دارند، چراکه امکان فیلمسازی ندارند. ولی پروتکل لازمه کار فرهنگی است؛ یعنی باید این کارها را کرد تا شرایطش بهوجود آید. اینکه انتظار داشته باشید این معاونت کاری را که کرده، همین حالا هم باید نتیجهاش را بگیرد چنین چیزی نیست و این ادامه همه پروتکلهای دوران است و از آن نه آبی برای سینمای ما گرم میشود و نه برای سینمای جهان.
جمال شورجه: این اتفاق هم به همان صحبت قبلیام بازمیگردد. وقتی بودجههای لازم برای تولید این نوع کارها فراهم نمیشود قاعدتا تولیدی هم اتفاق نمیافتد. البته اثری را حوزه کشورهای منطقه و کشورهای عربی داشتیم و «33روز» با همین رویکرد ساخته شد. حمایتهایی که خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام داد و سرمایهگذاریای که در این زمینه کرد خود نشاندهنده اهتمامی است که معاونت امور سینمایی بنادارد این اتفاق بیفتد. اساسا در سیاستهای خود وزارت ارشاد نیز چنین مسئلهای وجود دارد منتها همانطور که اشاره کردم مشکلاتی به لحاظ تأمین بودجه و تأمین مالی هست که این امکان را با مقداری نوسان و اشکال روبهرو کرده.
- یکی دیگر از این وعدهها، دادن نقش تعیینکننده به جشنواره فیلم فجر بود که بر مبنای آن قرار بود هر ساله نامزدهای بهترین فیلم و برنده سیمرغ بهترین کارگردانی، پروانه ساخت فیلم بعدی خود را بدون نیاز به طرح آن در شورای پروانه ساخت دریافت کنند. بهنظر شما چرا این طرح عملی نشد؟
علیاکبر ثقفی: این هم از وعدههایی بود که اعلام کردند ولی عملی نشد. طبیعی است که هر کسی باید برای فیلمش پروانه دریافت کند منتها تفاوت در اینجاست که یک نفر طی 2هفته این کار را میکند و دیگری ممکن است 3ماه طول بکشد تا بتواند پروانهاش را دریافت کند. مهم این است که هنرمندی که از اثر قبلیاش در جشنواره تقدیر شده، باید فرقی با دیگران داشته باشد و امتیازی به او بدهند.
سیدضیاء هاشمی: من با این قاعده خیلی روبهرو نبودهام ولی بارها در موردش شنیدهام و فکر میکنم آوردنش در این دفترچه خیلی هم جایز نبوده است. ما خیلی نمیتوانیم باز عمل کنیم. ما یک برنامه 5 ساله یا 10ساله برای تدوین آییننامهای که سطح سلایق کشور را بتواند پوشش دهد، نداریم؛ چراکه برای فیلمسازی باید سطح سلیقه آحاد مردم را در نظر داشته باشیم و همه نیز در این بین از ما انتظار دارند. کار سینما مانند کار پزشکی نیست که بگوییم متخصص میخواهد؛ هرکسی اظهارنظر میکند و آنچه سطح سلیقهاش است را بهعنوان تخصصاش در تلویزیون مطرح و به راحتی فیلمها را نقد میکند (البته ما با کار نقد مشکلی نداریم). بنابراین سینماگران ما خیلی با شرایط روشن و شفاف بهعنوان مسائل ممیزی روبهرو نیستند. البته این بدین معنا نیست که معاونت سینمایی کم گذاشته باشد. به خاطر تمام این دلایل که گفتم شرایط مختلفی بهوجود میآید. ولی افرادی هم که جوایز مهم را گرفتهاند کمتر با مشکل روبهرو بودهاند. من به شخصه شاهد این اتفاق که عنوان کردید، نبودهام اما اگر کسی را ببینم حتما به او کمک میکنم؛ بهدلیل اینکه احساس میکنم در کسانی که در هر دوره جایزه گرفتهاند قابلیتهایی وجود داشته، بنابراین با توجه به شرایط روز توصیههایی به آنها میکنم تا بروند و فیلمشان را بسازند. ولی اگر فیلمسازان بخواهند مستقلا فیلمی را بیاورند که شرایط روز جامعه را نداشته باشد، فیلمشان گرفتار میشود. من احساس میکنم این قاعده در شرایط امروز مملکت استفادهای ندارد.
جمال شورجه: این طرح قرار بود از ابتدای سال90 اجرایی شود. جایزه بهترین کارگردانی را هم در سال گذشته به آقای فرهادی دادند و پس از آن ایشان طرح دیگری برای ساخت ارائه نداد که بخواهد برایش درخواست پروانه ساخت بدهد.
- رونق تولید و افزایش مخاطبان سینما از دیگر وعدههای معاونت سینمایی بود. آیا در 2سال اخیر تولیدات سینمایی رونق داشته و شاهد افزایش تماشاگران بودهایم یا خیر؟
علیاکبر ثقفی: خیلی ریزش کرده است. من با تنوع در سینما موافقم و معتقدم سینما باید ژانرهای مختلفی داشته باشد اما نه اینکه به هر قیمتی بخواهیم مخاطب را به سالنها بیاوریم و هر فیلمی را بسازیم و به سینما تزریق کنیم؛ مثلا سینمای کودک ما خیلی مهجور واقع شده. مطمئنا یک جشنواره 10روزه برای این سینما کافی نیست. از طرفی مشکل اساسی ما سالنسازی و کمبود سالنهای سینماست. طی این سالها وعدههای زیادی مبنی بر ساخت سالن نمایش داده شده اما در عمل حتی 5 سالن هم ساخته نشده است. نداشتن سالن خصوصا در تهران باعث ریزش مخاطب شده. برخی از سالنهای سینمایی نیز بسیار قدیمی هستند و دیگر مخاطب زیادی ندارند.
سیدضیاء هاشمی: سال اول که در تولیدات سال قبلش، دوره معاونت آقای جلوه، یعنی سال89 است، متأسفانه بدترین سال سینمای ما بوده ولی تلاشهایی که در همان سال89 برای تولید سال90 صورت گرفت، باعث شد که سال90 یکی از بهترین سالهای سینمای ما باشد. ما در این سال تولیدات بزرگتر و اقتصادیتری داشتیم که قابل مقایسه با سال89 نیست و با چیزی حدود سه برابر افزایش مخاطب روبهرو بودیم. برنامهریزیهای گسترده تر، مانعتراشیهای کمتر، باز گذاشتن دست افراد در فیلمسازی و بهبود بخشیدن شرایط اکران از اقداماتی بود که ما در آن انجام دادیم و خوشبختانه نتیجه خوبی هم گرفتیم. امسال نیز چیزی حدود 90 تولید داشتیم که طبق شنیدههای من آثار قابل قبولی هستند.
جمال شورجه:باید بگویم که تولید رونق چشمگیری پیدا کرده است. البته سلیقه شخصی من بر تولید انبوه نیست و تولید بیشتر را برای معاونت موفقیت نمیدانم. بهنظر میرسد اگر ما رشد کیفی داشته باشیم بهتر از آن است که بخواهیم کمیت را بالا ببریم. البته با توجه به سیاستهایی که اجرا شد رونقی در ساخت تله فیلمها برای بخش رسانه ویدئویی اتفاق افتاده و فیلمهایی صرفا در این زمینه تولید میشود. در حوزه تولید فیلم سینمایی هم با اینکه ما سختگیریهایی میکنیم تا فیلمها به صورت جدیتری تولید شوند و مانند سالهای پیش خیلی بدون برنامهریزی نباشند ولی باز هم تقاضاکننده زیاد است. بهرغم آنکه ادعا میشود دخل و خرج سینما پاسخگو نیست ولی ما هر هفته با انبوه درخواست پروانه ساخت مواجه میشویم؛ هرچند که تمام این پروانهها به مرحله ساخت نمیرسند. ولی به هر جهت حدود 70درصد درخواستها منجر به ساخت میشوند و این امر نشان دهنده این است که بازار برای تولید فیلم هنوز فراهم است. در خصوص مخاطب هم ما اساسا دچار کمتوجهی به حوزه سینما هستیم و عمدتا فروش آثار آنطور که باید، پاسخگوی مخارج فیلمها نیست و تنها اندکی از فیلمها میتوانند مخارج ساختشان را تأمین کنند و به سوددهی نیز برسند؛ فیلمهایی که غالبشان در اوایل سال اکران شدند، ولی باقی فیلمها این شرایط را ندارند. بهنظر میرسد این اتفاق هم باید به علل مختلف باشد و صرفا به خود فیلمها بازنمیگردد؛ چراکه برخی از آثار ساختار خوب و قابل قبولی دارند و از هنرپیشگان خوبی هم برخوردار هستند، اما مخاطبان آنطور که باید با این آثار ارتباط برقرار نمیکنند.
- تشکیل شورایعالی سینما یکی از نخستین وعدههای جواد شمقدری در همان نخستین روزهای حضورش در پست معاونت سینمایی بود؛ این وعده عملی و شورا تشکیل شد. به عقیده شما تشکیل این شورا چقدر توانسته به سینما کمک کند؟
علی اکبر ثقفی: اینکه شرایطی فراهم میشود تا سینماگران بتوانند با دولتمردان بدون واسطه در ارتباط باشند و خواسته و نیازهایشان را بیان کنند، اتفاق خوبی است. فکر میکنم اگر اینها مستمر باشند اتفاقات خوبی برای سینما خواهد افتاد. مسئله مهمی که در این میان باید در نظر داشت این است که فقط نباید افراد خاصی بتوانند در این جمعها حضور داشته باشند. ما باید تکثرگرایانه و بهشکل چندوجهی نگاه کنیم و نگاههای مختلف را در کارها بیاوریم و مشارکت فکری داشته باشیم. باید تعاملی شود تا افرادی که تجربه دارند با حسن نیت بیایند و تجربه و تخصصشان را بیان کنند و آن چیزهایی که میتواند باعث رشد سینما شود را ارائه دهند. ما نیاز به جمع داریم و اگر انجام کارها بخواهد قائم به عدهای باشد، قاعدتا همه کارها مهجور میماند.
سیدضیاء هاشمی: دست روی نقطه حساسی گذاشتید. این کار یکی از پدیدههایی بود که در این سالها بهوجود آمد که برای سینما خیلی مغتنم بود ولی متأسفانه ما هنوز چیزی به چشم ندیدهایم؛ چاه کندهایم ولی هنوز آب از آن درنیامده. در جلسهای هم که با حضور رئیسجمهور برگزار شده بود من به این مسئله اشاره داشتم که چرا مصوبات شورایعالی سینما اجرایی نمیشود؟ قرار بود 250میلیارد پول به ما بدهند تا ساختمانهای نیمهتمام سینماییمان را به اتمام برسانیم، تولیدات فاخرمان را راه بیندازیم و... آنقدر منار دزدیده بودیم که بهنظر میآید چاهش را نکنده بودیم. متأسفانه این حاصل نشد و در گلهای که ما در ماه رمضان کردیم رئیسجمهور قول داد که این کار را انجام دهد. 2روز بعد از آن آییننامه اجرایی 150میلیاردی با حذف 100میلیاردش به ما اعلام شد و خوشحال شدیم که سینما صاحب سرمایهای شده و میتوانیم کارهایی را که باید، انجام دهیم. اما الان میبینیم که دی ماه است و هنوز اتفاقی نیفتاده. آقای رئیسجمهور! پس کجاست این مصوبات شورایعالی سینما که اینقدر برای سینما مفید است. اگر قرار باشد پوچ دربیاید دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و ما باید برویم و این خوشحالیمان را پس بگیریم. من میدانم که کشور مشکلات بسیار زیادی دارد اما فرهنگ جایگاه خودش را دارد و باید مثل نیاز روزمره مردم به آن نگاه کنیم و این خوراک روح مردم را نباید دستکم بگیریم. اگر این بودجهها به سینما نرسد خلاصهاش این است که انگار شورایعالی سینما کاری انجام نداده است. مسئله دیگر نیز به اداره مالیات مربوط میشود که ما خواستیم تغییری در رفتارشان با ما داشته باشند که در این زمینه نیز هنوز تغییری دیده نشده است.
جمال شورجه: سینمای ما سالها در حسرت یک نگاه جدیتر بود و اینکه از سوی مسئولان رده بالا نگاه جدیتری به آن شود. این اتفاق در دوره آقای شمقدری افتاد. ایجاد شورایعالی سینما با ریاست آقای رئیسجمهور و حتی شخص آقای وزیر و همچنین آقای شمقدری بهعنوان دبیر این شورا، نشان دهنده این است که سینمای ما در این دوره بین دولتمردان ما خصوصا ریاست محترم جمهوری ارزش و قرب خود را پیدا کرده است. شورا میتواند در این نشستها به بررسی معضلات و موضوعات سینما با حضور آقای رئیسجمهور بپردازد و بلافاصله مصوباتی را نیز به تصویب برساند و با حضور ایشان این معضلات و مشکلات را حل و رفع کند. این امر یک پیشرفت و حرکت رو به جلو است در حالی که سالهای پیش چنین امکانی برای سینما مهیا نبود. بهنظرم این اقدام یکی از گامهای بلندی بود که آقایشمقدری برداشتند.
- آیا ترکیب اعضای شورایعالی سینما برآیند کاملی از اعضای سینماست یا خیر؟
علی اکبر ثقفی: نه، باید عده دیگری نیز در این جمع حضور داشته باشند. مثالی میزنم؛ وقتی ما لیگ فوتبال داریم هر باشگاهی برای خودش بازیکنان نخبهای دارد و نخبگان همین باشگاهها هستند که در تیم ملی حضور دارند. ما برای برنامههای زیرساختی سینما باید از همه جا افراد مختلف را دعوت کنیم و نباید این طور باشد که فقط عده خاصی حضور داشته باشند. اصلا رشد ما در این است که با هم مشارکت فکری و تبادل نظر داشته باشیم.
سیدضیاء هاشمی: بهنظر میآید که نیاز است افراد و متخصصان بیشتری به این جمع اضافه شوند چراکه برای این کار لازم هستند.
جمال شورجه: به هر جهت اعضای فعلی شورا از طبقات مختلف سینماییاند و هر کدام صاحب نامی در سینما هستند. البته این ترکیب میتوانست طور دیگری نیز باشد که شاید در آن زمان عده دیگری مدعی بودند که ترکیب شورایعالی سینما کامل نیست، خصوصا افرادی که از حوزه سینما در این شورا هستند. ولی خب بخشی از اینها را شخص آقای وزیر انتخاب کردهاند که در این زمینه محق هستند. به هر جهت نوعی همگرایی هم باید در این شورا باشد تا کارها بتواند پیش برود و بشود طرحهایی را که به شورا ارائه میشود سریعتر به نتیجه رساند. بهنظر میرسد که این خودش خیلی تعیینکننده است. به هر جهت افرادی که امروز در شورا حضور دارند همگی دغدغه آن را دارند و دلسوز سینما هستند و در حوزه سینما کارشناسند. دغدغه اصلی این افراد خود سینما و کمبودهایی است که دارد و جایگاهی که باید به آن دست یابد. این افراد تلاشهای بسیاری هم در این زمینه انجام دادهاند. اینکه فلان نام یا فلان جناح در این شورا حضور ندارد بهنظرم خیلی تعیینکننده نیست و اصل این است که آن افراد چقدر در آنجا دلسوزانه کار میکنند. آنها به فکر همه اهالی سینما هستند و تنها به نحله فکری خودشان نمیاندیشند.
- از مهمترین سیاستهای مسئولان سینمایی، تصمیم تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی بود. فکر میکنید با تشکیل سازمان سینمایی شاهد بهبود وضعیت سینما خواهیم بود؟
علی اکبر ثقفی: من سازمان سینمایی را به یک معدن الماس تشبیه میکنم. یک معدن وقتی کشف میشود باید خوب استخراج شود و اگر چنین نشود آن معدن تخریب میشود. ما امروز این مسئله را طرح کردهایم و پیگیرش نیز هستیم. چشماندازی را هم دوستان برای آن ترسیم کردهاند که بهنظر خوب میرسد. سازمان سینمایی به لحاظ اقدام باید مانند معدن الماس خوب استخراج شود. از جمله انجام کارهایی که برای سازمان سینمایی تعریف شده یکی سالنسازی، دیگری تولید فیلم و فراهم کردن تجهیزات فیلمبرداری و در نهایت تخصیص بودجه است. این بودجه میتواند در سینما و در بین تمام اهالیاش تقسیم شود تا همه در شرایط برابر قرار داشته باشند و عدالت رعایت شود.
سیدضیاء هاشمی: یکی از حالاتی که ممکن است پیش بیاید این است که سازمان سینمایی خیلی بزرگ میشود و خودش، خودش را میخورد؛ مانند فارابی که امروز بلای جان سینما شده است. من اعتقاد دارم فارابیای که امروز وجود دارد، به درد سینمای ما نمیخورد. یک بنیاد فارابی کوچک که هزینه زیادی نداشته باشد برای ما خوب است. اگر قرار باشد سازمان بزرگ شود و خودش اعتباراتش را مصرف کند، اتفاق خوبی نیست، امیدوارم که این اتفاق نیفتد. با دوستانی هم که صحبت کردهایم، بحث مان این بوده که این سازمان فربه بشود، اما کوچک باشد(نه اینکه هم عرضش و هم طولش بزرگ شود) بهدلیل اینکه در غیراین صورت تمام منابع را خودش مصرف میکند و کاری از آن برنمیآید. قاعدتا بهدلیل اینکه سازمان امکانات و قدرت بیشتری دارد، ارتباطش با مجلس برای تدوین قانون بهتر است، از نظر بودجه شرایط بهتری دارد و بیشتر پاسخگو خواهد بود؛ از معاونت بهتر است.منتها امیدواریم مانند گذشته نشود که وقتی تشکیلاتی را راهمیانداختیم آنها بلای جان مان میشدند.
جمال شورجه: یکی از فرایندهای شورایعالی سینما، تشکیل سازمان سینمایی بود که تصویب شد و در حال تدوین آییننامهها و نحوه اجرایی این سازمان است که آن هم تقریبا تمام شده و چارت سازمانیاش به پایان رسیده و نوع ارتباط سازمان با صنوف سینمایی و اداره کلهای مختلف همه در این چارت و زیرمجموعه سازمان سینمایی آمده و هر کدام جایگاه خودشان را پیدا کردهاند. تشکیل این سازمان نیز نشاندهنده این است که به سینما جدیتر نگاه میشود. با تشکیل سازمان سینمایی قاعدتا اعتبارات بیشتری به حوزه سینما اختصاص داده میشود و یک مقدار سقف پرواز و امکاناتی که به حوزه سینما میتواند اختصاص پیدا کند بیشتر خواهد شد. بهنظرم این هم یکی از اقدامات مثبتی است که در زمان آقای شمقدری اتفاق افتاده است.