عصر نوزدهم مهر ماه 84 ، با گزارش شلیک مرگبار به مرد جوانی به نام وحید در داروخانهای در خیابان دماوند تهران، حسین اصغرزاده بازپرس جنایی تهران و کارآگاهان ویژه قتل پلیس با حضور در صحنه، تحقیقات فنی و تخصصی خود را آغاز کردند.
در بازجویی از صاحب داروخانه که شاهد وقوع قتل بود، وی گفت: دقایقی قبل از شلیک مرگبار، قربانی به همراه پسر نوجوانی به داروخانه آمد و دارویی را درخواست کرد، بعد از گرفتن دارو آنها قصد خروج از محل را داشتند که ناگهان صدای شلیک گلوله به گوش رسید، در حالی که از شنیدن صدای شلیک و بر زمین افتادن مرد جوان متعجب شده بودیم، ناگهان دوستش از داروخانه بیرون دوید و پس از آنکه چند تیر هوایی شلیک کرد، با یک خودروی عبوری از محل گریخت.
در جریان بررسیهای بعدی مشخص شد که فردی که همراه مقتول بوده است، جوانی به نام سجاد است که از مدتها قبل با مقتول در یک تعمیرگاه کار میکرده است. این جوان 5 ماه بعد توسط پلیس کرمانشاه دستگیر شد.
در بازجوییهای پلیسی از این جوان وی از همان ابتدا شلیک به مرد جوان را پذیرفت، اما مدعی شد تنها قصد شوخی با وحید را داشته است که این حادثه تلخ رقم خورده است.
2 دوست صمیمی
با اعترافات مرد جوان به قتل دوستش ، پرونده برای صدور رأی نهایی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان ارسال شد و صبح دیروز جوان 18 ساله در مقابل 5قاضی( عزیزمحمدی، رحیمی، باقری، سالاری و عبداللهی) قرار گرفته و به دفاع از خود پرداخت.
در این جلسه پس از آنکه اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند ، دکتر داروساز به عنوان نخستین شاهد در جایگاه قرار گرفته و به تشریح حادثه پرداخت، وی در توضیح ماجرا گفت: روز حادثه ساعت 5 بعد از ظهر بود که مقتول و دوستش به داروخانه آمدند و درخواست دارو کردند.
وقتی یکی از همکاران قرص مورد نیازشان را به آنها داد ، متهم آن را در جیبش گذاشت و به مقتول اشاره کرد تا پولش را بپردازد و در همان موقع بود که صدای شلیک شنیده شد. من لحظه تیراندازی را ندیدم اما پس از حادثه متهم را دیدم که با سرعت از محل متواری شد، اما آنها رفتار دوستانهای با هم داشتند.
در ادامه جلسه دادگاه صاحب تعمیرگاهی که هر دو جوان در آنجا کار میکردند نیز در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه مقتول و متهم مثل 2برادر بودند گفت: آنها همیشه و همه جا با هم کار میکردند و هیچ اختلافی با یکدیگر نداشتند، دوستی آنها آنقدر صمیمی بود که این اواخر برای من مشکلاتی ایجاد کرده بود.
شلیک با شوخی تلخ
پس از گفتههای این دو شاهد، سجاد در جایگاه قرار گرفته و به دفاع از خود پرداخت، وی خطاب به قضات دادگاه گفت:جرمم را قبول دارم، ولی باور کنید قصد کشتن دوستم را نداشتم.
وی در توضیح شلیک مرگبار گفت : چند روز قبل از این حادثه اسلحه ای را از شهرستان به تهران آورده و به محل کارم بردم ، روز حادثه برای خرید دارو به سمت داروخانه رفتیم، در مسیر داروخانه اسلحه را به سمت سر و بدن یکدیگر گرفته و شوخی میکردیم، من نمیدانستم اسلحه به صورت خودکار مسلح میشود، شوخی ما در داروخانه ادامه داشت و در آنجا بود که اسلحه را به شوخی روی سر وحید گذاشتم همین که او سرش را برگرداند دستم بر روی ماشه رفت و شلیک شد.
وی در پاسخ به اینکه چرا بعد از جنایت با شلیک گلوله فرار کردی گفت: ترسیده بودم، باورم نمیشد چنین اتفاقی رخ داده باشد، بنابراین با شلیک تیر هوایی از دست مردم گریختم ولی 5 ماه بعد خودم را معرفی کردم.
وی درباره اظهاراتش در بازجوییها مبنی بر اینکه وحید وی را تهدید به کتککاری کرده بود گفت: اصلا قبول ندارم، تحت فشار اعتراف کردم. باور کنید من با وحید هیچ مشکلی نداشتم.
برپایه این گزارش، ساعتی پس از ختم جلسه، با توجه به درخواست خانواده مقتول قضات دادگاه پس از شور متهم را به قصاص محکوم کردند.