یکشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۰ - ۰۶:۳۶
۰ نفر

دولت جورج‌بوش سعی داشت با جنگ عراق، چهره یک امپراتوری را از آمریکا ترسیم کند. جنگ عراق ماموریت تحقق یافته خوانده شد (اشاره به سخنرانی معروف جورج‌بوش در سال 2007)، در حالی که این ماموریت حتی هنوز هم تحقق نیافته است و سرانجام پس از طی 9 سال جانکاه، این جنگ اینک برای آمریکا به پایان می‌رسد.

نظامیان آمریکایی

در جنگ عراق، آمریکا در مقام میهمانی ناخوانده که قصد رفتن نداشت، پای به بین‌النهرین گذاشت و تا لحظه آخر، به‌رغم وعده باراک اوباما مبنی بر خروج تمام نیروهای آمریکایی از عراق تا پایان سال 2011 و با وجود توافق رهبران عراق با دولت بوش در سال 2008 در این باره، فرماندهان نظامی ایالات‌متحده تلاش کردند مانع از خروج کامل نظامیان آمریکایی از این کشور شوند و واشنگتن به مذاکره با دولت عراق برای نگه‌داشتن 10 تا 20هزار آمریکایی در عراق به‌عنوان مشاور و مربی ادامه داد.

تنها هنگامی که عراقی‌ها به صراحت اعلام کردند که براساس قوانین محلی کشورشان قادر به حفظ امنیت جانی آمریکایی‌ها نیستند، آخرین نظامیان آمریکا از مرز این کشور عبور کردند و وارد خاک کویت شدند. پس از آن بود که مقامات ارشد ایالات متحده به‌رغم میل باطنی خود، پایان حضور نظامی آمریکا را در عراق دستاوردی بزرگ و آغاز دوره پیشرفت توصیف کردند. رهبران واشنگتن از تصمیم خود برای ترک عراق به‌عنوان یک پیروزی یاد کردند و آن طور که رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد: نظامیان ما باید سربلند خاک این کشور را ترک کنند.

اوباما در سخنرانی برای نظامیان بازگشته از عراق از دستاورد فوق‌العاده 9سال حضور در عراق سخن گفت؛ در واقع هر کاری که نظامیان آمریکایی در عراق انجام داده‌اند- تمام درگیری‌ها و جان باختن‌ها، خون دادن و ساختن و آموزش و مشارکت- همه موجب فرارسیدن این لحظه موفقیت شده است...؛ ما یک عراق مستقل، باثبات و متکی به خود را با دولتی منتخب مردم ترک می‌کنیم. اگرچه جملات پرطمطراق رئیس‌جمهور، توسط رسانه‌ها و کارشناسان مختلف بازتاب یافت، گزارش‌های رسانه‌ای دیگری از احتمال کشیده شدن عراق به ورطه یک جنگ فرقه‌ای جدید خبر دادند؛ جنگی که توسط بعضی طرف‌ها در عراق به آن دامن زده می‌شود؛ در کشوری که عواید نفتی آن هنوز به حد دوران صدام حسین نرسیده و پایتخت آن هنوز هم در طول روز تنها چند ساعت از موهبت برق برخوردار است و در آستانه خروج نیروهای آمریکایی شاهد زنجیره‌ای از بمبگذاری و حملات انتحاری توسط یک گروه وابسته به القاعده بوده.با آنکه خروج ارتش آمریکا از عراق به لحاظ بصری شباهت چندانی به خروج آمریکایی‌ها از ویتنام ندارد، عقب‌نشینی از این کشور شاهکار مهندسی معکوس واشنگتن است که موجب شده نیرومندترین ارتش تاریخ بشر اینگونه صحنه را ترک کند.

علاوه بر این باید هزینه‌ها و ولخرجی‌های این جنگ را نیز مدنظر داشت. ارتش آمریکا در حالی 500پایگاهی را که به خرج مالیات‌دهندگان آمریکایی در عراق ساخته، ترک می‌کند که دست‌کم تجهیزاتی به ارزش 580میلیون دلار در این پایگاه‌ها باقی مانده است؛ تجهیزاتی که دیگر کاربردی برای آمریکا ندارند. این در حالی است که در ماه‌های اخیر بیش از 2میلیون قطعه اقلام نظامی از عراق به کویت و سایر پایگاه‌های آمریکا در خلیج‌فارس، افغانستان و حتی شهرهای کوچکی در خاک آمریکا انتقال یافته است. توجه کنیم که حمل این اقلام نیاز به 20هزار تریلی بزرگ دارد.

جای تعجب نیست که ارتش ایالات متحده نیز مانند جامعه این کشور طبعی مصرف گرا دارد و تأثیر اقتصادی خروج از عراق برای مردم این کشور تا سال‌ها باقی خواهد ماند اما در مقابل ارتش آمریکا چه چیزی به خانه خواهد آورد؟ شاید مهم‌ترین غنیمت نظامی آمریکا، یک پایگاه اطلاعاتی بزرگ شامل اثر انگشت و اسکن چشم 10درصد مردم عراق باشد! حاصل 9سال حضور آمریکا در بین‌النهرین چه خواهد بود؟ شاید یک سفارت بسیار وسیع با 16 تا 18هزار نفر شاغل مرتبط، از جمله 5هزار نظامی حرفه‌ای که بر اساس قرارداد 1/5 میلیارد دلاری وزارت خارجه با شرکت‌های امنیتی خصوصی، وظیفه حفظ امنیت سفارت و منافع آمریکا را بر عهده دارند.در نهایت اگر احساس می‌کنید واژه‌های خروج یا عقب‌نشینی حق مطلب را در این باره ادا نمی‌کنند، بهتر است با خودمان راحت باشیم و از واژه‌های مناسب‌تری مانند شکست و فرار استفاده کنیم. ارتش - به زعم خود- تنها ابرقدرت کره زمین که رهبرانش زمانی اشغال خاورمیانه را گشایش راه خود به سوی آینده می‌دیدند و قصد داشتند عراق را تا چندین نسل، پایگاه خود در منطقه قرار دهند، سرانجام وادار به خروج از بین‌النهرین شد.

برای این پایان، هر صفتی را جز درخشان می‌توان به کار برد.با این حال خروج از عراق تنها شکست آمریکا در خاورمیانه نیست؛ عملیاتی که با اشغال یک کشور شروع و در ادامه، به سرکوب شورش داخلی مبدل شد و در نهایت به فاجعه انجامید. شکست دیگر آمریکا که پیش از عراق شروع شد و هنوز ادامه دارد، ممکن است تبعات گسترده‌تری داشته باشد. عواقب حضور نظامی آمریکا در افغانستان، اگرچه تلفات جانی و تبعات مالی کمتری در مقایسه با عراق دربرداشته است، می‌تواند سنگین‌تر باشد، این در حالی است که نیروهای مخالف آمریکا در افغانستان، از تجهیزات قابل توجهی برخوردار نیستند و دامنه شورش‌های داخلی نیز در این کشور در حد عراق نیست.

در مقایسه با شاهکار بازسازی عراق و نیز میزان تجهیزات و هزینه اقلام مورد نیاز ارتش آمریکا طی سال‌های گذشته، اشغال افغانستان چندان به چشم نمی‌آید. دیر زمانی نخواهد بود که تصمیم رهبران ایالات متحده برای حمله به افغانستان، اشغال آن، ساخت بیش از 400پایگاه نظامی در این کشور، اعزام بیش از 60هزار نظامی ذخیره، پیمانکاران، ماموران اطلاعاتی، دیپلمات‌ها و سایر مقامات غیرنظامی و پس از آن تحت فشار قرار دادن دولت ضعیف افغانستان برای اینکه به نیروهای آمریکایی اجازه باقی ماندن در این کشور داده شود، اقداماتی یکسره بیهوده و توهم آمیز تلقی خواهد شد؛ توهمات ابرقدرتی که در برآورد محدودیت‌های خود در سراسر جهان ناتوان بوده است.

آمریکا در حالی پا به افغانستان گذاشت که رهبران واشنگتن به‌رغم شکست فاجعه‌بار ایالات متحده در آسیا، 3دهه پیش از جنگ افغانستان (جنگ ویتنام)، به خود قبولانده بودند که هیچ مانعی نمی‌تواند بر سر راه ارتش نیرومند تنها ابرقدرت جهان قرار گیرد. از این رو 250هزار آمریکایی را به دو کشور منطقه اعزام کردند؛ نتیجه کار اما گشوده شدن فصل جدیدی از شکست و ناکامی برای آمریکا بود، آن هم‌زمانی که ایالات متحده برخلاف ادعاهای دولتمردانش در مقایسه با جنگ ویتنام و حتی بیشتر از آن ضعیف‌تر شده بود. با مشاهده نتایج فاجعه‌بار این شکست مضاعف، قاعدتا باید فقط به‌دنبال راه خروج از منطقه بود، با این حال برنامه خروج ارتش آمریکا از افغانستان تا پایان سال 2014 تحقق نخواهد یافت. در همین حال دولت اوباما عجولانه در حال مذاکره با حامد کرزی، رئیس‌جمهور افغانستان است تا امکان باقی ماندن پایگاه‌های نظامی آمریکا در این کشور طی سال‌های آینده فراهم شود. طرفه آنکه فرماندهان ارتش آمریکا در افغانستان نیز تلاش می‌کنند روند خروج نیروهای ایالات متحده را به تاخیر بیندازند.

آنتی‌وار -4ژانویه 2012

 

کد خبر 157195

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آسیا و اقیانوسیه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز