همه بازیگران اقتصادی زمانی که ارز تبدیل به یک دارایی میشود سعی میکنند ثروت خودشان را بهصورت ارزهای خارجی نگهداری کنند. در این حالت بنگاهها با کمبود سرمایه مواجه میشوند؛ یعنی بخشی از پساندازها بهجای اینکه در اختیار بانکها و سپس بنگاهها قرار داده شود بهطور مستقیم تبدیل به ارز میشود. بنابراین در چنین شرایطی بنگاهها با کمبود سرمایه در گردش مواجه خواهند بود. نوسانات نرخ ارز سیستم خریدها و معاملات اقتصادی را بهطور کامل دگرگون میکند. در همه جای دنیا از جمله ایران بخش عمده معاملات اقتصادی به غیرنقدی است. اگر نرخ ارز نوسان داشته باشد بهدلیل اینکه آینده قیمت کالاها حتی در کوتاه مدت نامشخص است، همه معاملات به سمت نقد حرکت میکند؛ یعنی توزیعکنندگان کالاها از پذیرفتن چک امتناع میکنند. علت هم این است که قیمت کالا روزانه تعیین میشود. یعنی قیمت تمام کالاهایی که حتی کمی ارزبری دارند- که تقریبا همه کالاها را دربرمیگیرد- متناسب با نرخ ارز تغییر میکند. به عبارتی میتوان گفت که اصرار فروشندگان بر ارائه چک روز توسط مشتریان به این دلیل است که ممکن است بهدلیل تفاوت قیمتها، در سررسید چک امکان جایگزینی کالا با مبالغ دریافتی وجود نداشته باشد.
زمانی که سیستم توزیع از حالت غیرنقد به نقد تبدیل میشود، این فشار به تولیدکنندگان منتقل خواهد شد؛ یعنی تولیدکنندگان هم مجبورند مواد اولیه را بهصورت نقد خریداری کنند و بهدلیل اینکه حجم خرید بالایی دارند با مشکل مواجه خواهند شد. به عبارت دیگر یک مرتبه بهدلیل اینکه ابزارهای غیرنقد جای خودشان را به نقد میدهند با کمبود سرمایه در کل اقتصاد مواجه میشویم. این یک پدیده خطرناک برای اقتصاد است.نوسانات اقتصادی معمولا به اقشاری که کمترین قدرت چانهزنی را دارند منتقل میشود و در همه این قبیل نوسانات کارگران بیشترین آسیب را میبینند؛ چون افزایش قیمت ارز به افزایش قیمتها در سطح کشور منتقل میشود، اقشار حقوق بگیر و کارگران بیشترین آسیب را از نوسان نرخ ارز خواهند دید. بنابراین درصورت تداوم این شرایط احتمالا با افزایش نابرابری در کشور مواجه خواهیم شد. علاوه بر این بهدلیل اینکه نوسانات نرخ ارز افق سرمایهگذاری را کوتاه میکند، در این حالت فعالیتهای سوداگری جای خودش را به فعالیتهای مولد میدهد و کارگران فرصتهای شغلی خودشان را از دست میدهند. از طرفی بیمههای بیکاری در ایران بسیار محدود است و نبود بیمههای بیکاری و اینکه بخش عمدهای از نیروی کار جزء نیروی کار موقت است، از حمایتهای بیمهای در مناسبات اقتصادی بهرهمند نمیشوند.
نرخ ارز افق آینده را برای همه از جمله سرمایهگذاران خارجی مبهم میکند؛ یعنی سرمایهگذاران قصد ورود از کانالهای رسمی را دارند و تغییرات نرخ ارز ممکن است سیاستهای ارزی را به سمتی سوق بدهد که تبدیل پذیری نرخ ارز مسدود شود. در زمانی که نرخ ارز مانند اوایل دهه 70 مرتب افزایش پیدا کند، این امکان وجود دارد که تصمیمگیران یک مرتبه تبدیل ریال به دلار را مسدود کرده و از خروج سرمایهها از کشور جلوگیری کنند. سرمایهگذار خارجی هم با ورود سرمایه به ایران امیدوار است که بتواند سود و اصل سرمایه را برگشت بدهد. اما اگر مجبور شود در سال آینده ریالهای خود را بهمنظور تبدیل به نرخ رسمی، به بانک مرکزی بدهد، بخش عمدهای از سود خود را از دست میدهد. در واقع نوسان نرخ به دو نرخی دائمی ارز منجر میشود و این هم به زیان سرمایهگذار خارجی است.