بیش از صد و یک سال از مرگ مارک تواین میگذرد. نویسندهای که ویلیام دین هاولز او را «ابراهام لینکلن ادبیات آمریکا» نامید و همینگوی دربارهی او گفت «ادبیات آمریکا با او شروع شده. پیش از او چیزی نبود، پس از او هم چیزی نیست.» مارک تواین آخرین بازمانده از نسل نویسندگان ماجراجویی است که در نیمهی پایانی قرن نوزدهم زندگی و سفرهای پرماجرایی را پشت سر گذاشت و بیشتر داستانهایش، کم و بیش از خاطرهها و زندگی واقعی او مایه گرفتهاند. تواین پیش از اینکه داستاننویس شود، روزنامهنگار بود و داستانهای دورهی اول نویسندگیاش را هم در روزنامههای مختلف، بخش بخش منتشر میکرد. در سالهای بعد، چندین سفرنامه، داستان بلند و رمان، خاطره و یک اتوبیوگرافی نوشت که هیچکدام اثری معمولی و پیش پاافتاده نبودند. چند شاهکار مهم او به قلم مترجمان ایرانی، خوب و بد ترجمه شدهاند اما آثار بسیاری از او بدبختانه هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند.
در این پروندهی کوچک، تلاش کردیم متنهای مختلفی از او و دربارهی او ترجمه و منتشر کنیم. هرچند پروندهای چندین برابر متنهایی که در ادامه خواهید خواند، برای درک قدر و ارزش این پیرمرد نکتهبین و تلخ و شیرین، ناچیز و اندک است.
در بسیاری از رمانها، برای بیان احساسات و عواطف، به شیوههای نامحسوسی از نمادپردازی استفاده کردهاند. سمبولیسم چیست؟ «عمل بازنمایی چیزها به وسیلهی نمادها، یا نسبت دادن معناها یا مفهومهای نمادین به موضوعها یا اتفاقها یا رابطهها.»1 نویسندگان بسیاری، از نشانههای مشابه برای نمایش فکرها و ایدههای متفاوت استفاده میکنند. مارک تواین چندین نماد از جمله رودخانه و خشکی را برای نشان دادن آزادی و گرفتاری در رمان ماجراهای هاکلبری فین به کار گرفته است.
ماجراهای هاکلبری فین به قلم مارک تواین، از چند چیز ملموس مانند رودخانه برای اشاره به گسترهای متنوع از احساسات، عواطف و حتی کردارها بهره میگیرد. نماد غایی در ماجراهای هاکلبری فین، رودخانهی میسیسیپی است. رودخانهها بیشتر وقتها بر «خودِ زندگی» دلالت دارند و «مظهر دگرگونی مدام جهان و کل کیهاناند (کوپر2، 139)» (پروتاس، آلیسون)3. «مبنای نمادپردازی رودخانه، آبِ در حال حرکت است» (فریم، جان)4. «هاک و جیم روی رودخانه شاهد مرگ و زندگی، تراژدی و کمدی، و کشمکش و آرامشاند» (ماجراهای هاکلبری فین)5.
در این مورد، رودخانه به مثابه مکانیزمی در خدمت تکوین بلوغ هاک عمل کرده است. هاک و جیم خیلی زود پی میبرند که رودخانه راه دستیابی هر دو آنها به سعادت است. آن دو کمکم احساس میکنند رابطهای خاص میانشان وجود دارد؛ چیزی از جنس رابطهی موجود میان دوستان ناهمگون.
متوجه میشوند که آرامآرام به یکدیگر تکیه میکنند تا آنجا که سرانجام هر یک برای بقای خود نیازمند دیگری خواهد بود. «رودخانه در تضاد با محدودیتها و مسئولیتهایی که هاک در خشکی تجربه میکند، نماد آزادی است» (ماجراهای هاکلبری فین).
«علاوه بر این، رودخانه محملی برای فرار از فرهنگ اجتماع است. رودخانهی میسیسیپی در داستانهای تام سایر و ماجراهای هاکلبری فین به عنوان چیزی استفاده میشود که در مسیر ویژهی خود روان است و به دور از تمدن جریان دارد» (فریم، جان). «تواین با رودخانه به همهی انواع زندگیهای معمول در آمریکا در نیمهی اول قرن نوزده اشاره میکند» (ماجراهای هاکلبری فین). «هاک اعتقاد دارد تا پیش از آنکه کلک از خشکی دور شود و به وسط میسیسیپی برسد، او هرگز احساس راحتی نکرده بود.
این نقل قول بهوضوح بیانگر احساس هاک در برابر رودخانه (در اینجا میسیسیپی) و ظرفیت آن برای تصویر کردن نوعی فضای ذهنی آرام است» (بررسی نمادپردازانهی رودخانه در ماجراهای هاکلبری فین)6.
«گاهی وقتها انگار کل آن رودخانه را برای مدتی طولانی بهتنهایی در اختیار داریم. کرانهها و جزیرههای آن طرف در میان آب قرار دارد؛ و شاید یکی دو جرقه روی یک کلک یا قایق ـ میدانید؟ ـ و شاید بتوانیم صدای ویولن یا آوازی را بشنویم که از سوی یکی از آن قایقها به گوش میرسد» (بررسی نمادپردازانهی رودخانه در ماجراهای هاکلبری فین). آزادی امر شگفتآوری است که امروزه بسیاری از آمریکاییها آن را بدیهی فرض میکنند.
معنی واژهی «آزادی» بر اساس فرهنگ لغت وبستر چنین است: «وضعیت رها بودن از هرگونه قیدوبند.» اگرچه دو شخصیت هاک و جیم از جهات متفاوتی آزاد بودند اما به هر حال آزاد بودند. «... رودخانه به قدری آرام و ملایم بود که آنها میتوانستند رها از موانعی که جامعه در خشکی در برابرشان نهاده بود آزادانه هر کاری دوست داشتند انجام دهند» (بررسی نمادپردازانهی رودخانه در ماجراهای هاکلبری فین). «جیم از شر کسانی که در پی شکار بردگان فراریاند در امان است. هاک روی رودخانه فرصت پیدا میکند دربارهی اتفاقهای پیرامونش تأمل کند. او فرصت دارد از جیم بیاموزد و نیز آموزگار او باشد» (تیکِی، انجی)7.
«شگفتآورترین وجه ماجرا زمانی است که هاک میگوید «ما برهنه بودیم، شب و روز.» این موضوع کماکان مضمون صلح، آرامش و آزادی را که رودخانه به این شخصیتها بخشیده است به تصویر میکشد» (بررسی نمادپردازانهی رودخانه در ماجراهای هاکلبری فین).
علاوه بر این، رودخانه به شکلگیری شخصیت هاک کمک میکند. «در عمل متوجه میشویم هاک در بستر رودخانه به عنوان محلی برای تنهایی و تفکر رشد میکند، گاهی برای کنترل کلک در حرکت رودخانه سهیم میشود و دیگر وقتها میتواند بیکار بنشیند و تماشا کند» (بررسی نمادپردازانهی رودخانه در ماجراهای هاکلبری فین). یک مسألهی بزرگ، ذهن هاک را درگیر کرده و آن لو دادن جیم است. اگر او را تسلیم کند، بهترین دوستش را از دست خواهد داد.
اما از سوی دیگر، اگر چنین نکند «تا ابد محکوم به ماندن در اعماق جهنم خواهد بود» (تیکِی، انجی). «وقتی از او دربارهی هویت کسی که در قایق است سؤال میکنند، هاک با این پاسخ که «او سفیدپوست است» خودش را از درگیری ذهنیاش رها می کند و رگهای از نابودی روح را در برابر یک جهان نژادپرست نشانمان میدهد (تواین، 76)» (تیکی، انجی). از این گذشته، رودخانه در تقابل با خشکی ـ که پرزحمت و مشکلآفرین است ـ آرامش را به تصویر میکشد.
نماد برجستهی دیگر در رمان ماجراهای هاکلبری فین، خشکی است. خشکی جایی است که همهی اتفاقهای ناگوار میافتد. هر چیزی که حتی ارتباطی مبهم با خشکی دارد، آغازگر خطر یا نیرنگهای پنهانی است که هر لحظه ممکن است هاک و جیم را درگیر کند. برای نمونه، در جزیرهی جکسون است که هاک و جیم نخستین بار با مشکل روبهرو میشوند. «موضوعی که در نظر هاک یک شوخی سرگرمکننده است، جیم را به آستانهی مرگ میکشاند.
هاک مار مردهای را در رختخواب جیم میگذارد اما فراموش کرده که جفت مار مرده همیشه به دنبالش خواهد آمد. جیم چهار شبانهروز در بستر میافتد تا سرانجام بهبودیاش را بازمییابد (تواین، صفحهی 46)» (تیکی، انجی). معلوم است که هاک زندگی روی رودخانه را به زندگی در خشکی ترجیح میدهد. با توجه به اینکه هاک در خشکی شاهد کشته شدن دوستش باک است، پیوند این اتفاق با خشکی و ترجیح زندگی روی رودخانه را میشود درک کرد. اتفاق دردسرساز دیگر، زمانی در اطراف خشکی رخ میدهد که هاک پیشنهاد میدهد سوار قایقی رها شده و شکسته شوند. در میان این دو، هاک شجاعت و جسارت بیشتری دارد، اما جیم که بافکرتر و محتاطتر است تردید میکند.
هاک به هر ترتیب جیم را روی قایق میکشاند. روی قایق، آنها به گروهی دزد برمیخورند که دارند یکی از افرادشان را غرق میکنند. وقتی هاک و جیم به کلکشان برمیگردند متوجه میشوند طنابش جدا شده و قایق در پاییندست رود شناور است. بعد از همهی اینها تصمیم میگیرند کرجی دزدها را بدزدند. از هم جدا میشوند و مدتی کوتاه یکدیگر را گم میکنند. وقتی همدیگر را پیدا میکنند و دوباره با هماند، میبینند یک قایق بخار پرقدرت، کلک سست و ضعیفشان را داغان و روی زمین پهن کرده است. «همهی اتفاقهای وحشتناکی که در این قصهی جالب ـ که دربارهی ورود یک پسربچه به دوران بزرگسالی است ـ رخ میدهد، از خشکی سرچشمه میگیرد.
آدمها، قایقها، حیوانها؛ ریشهی تمام اینها خشکی است» (تیکی، انجی). بعد از چندین ماجرای دردناک دیگر، هر کسی بهسادگی میفهمد چرا خشکی جایی چنین شرارتبار و نامعقول برای زندگی هاک و جیم است.
در نهایت میتوان دید که مارک تواین برای بیان عواطف در رمان کلاسیک ماجراهای هاکلبری فین، نمادهای متفاوتی به کار میگیرد. هرچند نویسندگان پرشمار دیگری در رمانهایشان از سمبولیسم بهره میگیرند اما سمبولیسم تواین به لحاظ دراماتیک شاخص است.
تشخیص نمادهای بارزی که تواین در این رمان ماندگار محبوب آمریکاییها برای بازنمایی برگزید، دشوار نیست. بهعلاوه، تواین به عنوان یک نویسندهی چیرهدست، الگویی است برای نویسندگان بسیاری که فقط همین یک رمان او اشتیاقشان را برانگیخته است. نویسندگان بسیاری از این نویسندهی بزرگ آموختهاند و هنوز هم میآموزند. اگرچه عدهی زیادی نیستند که در نمادپردازی به پای تواین برسند اما به مرور زمان پیشرفت میکنند؛ هرچه باشد، کار نیکو کردن از پر کردن است.
پینوشتها:
1. dictionary.com
2. Cooper
3. Protas, Allison
4. Fraim, John
5. The Adventures of Huckleberry Finn
6. Examining the River in Terms of Symbolism in The Adventures of Huckleberry Finn
7. TK, Angie
همشهری الف