لذا از آنجایی که این اعتراض نسبت به استبداد و حاکمان جبار و وابستگی آنان به بیگانگان است، یک نوع بازگشت به داخل و نفی خارج است و در داخل نیز مهمترین مولفه سبد ارزشی جوامع اسلامی، اسلام است. به همین دلیل ما این جنبشها را بیداری اسلامی میدانیم. چرا که نتیجه بازگشت به خویشتن و بازگشت به ارزشهای اسلامی و بومی این جوامع است.
با این حال معنای این تحولات ایجاد حکومتهای اسلامی نیست؛ بلکه بیداری اسلامی است. حکومت اسلامی مستلزم فرایندی طولانیتر است و نیازمند آگاهی، تجربه و تراکم مطالبات برای ایجاد یک حکومت اسلامی است.
از نگاه غرب اما این تحولات یک نوع فرایند گسترش دموکراسی در منطقه است و به همین دلیل غرب تصور میکند به واسطه این تحولات گرایش و همبستگی با غرب در منطقه افزایش مییابدو موجب افزایش اشتراکات این کشورها با غرب خواهد شد. تصور آنها براین است که وجود الگوهای مشابه منجر به تثبیت و بقای نفوذ غرب، ولی بهگونه و شکلی متفاوت خواهد شد.
با وجود این، شاخصها و شواهد میدانی، دیدگاه غرب را تا حد زیادی رد میکند. رفتار مردم در حمله به سفارت اسرائیل در مصر و حمله به سفارت آمریکا در لیبی نشان از این دارد که این بیداری در نتیجه نوعی تضاد با آمریکا و قدرتهای سلطهگر و رژیم صهیونیستی است و صرف شباهت شکلی سیستم (مطالبه مردمسالاری) به معنای اشتراکات ماهوی نخواهد بود. ضمن آنکه اساسا منهای سوریه در تمام حوزههای بیداری، تضاد با رژیمهایی بوده که به نوعی وابستگی شدیدی به غرب داشتند و اعتراض مردم به عقب ماندگی و استبداد فعلی به معنای اعتراض به مسبب این اوضاع است.
بنابراین غرب که متحد این رژیمها بوده و زمینه استمرار این رژیمها را فراهم کرده، خود مسبب اصلی در بهوجود آمدن این اوضاع است؛ بنابراین خود جزو متهمان ردیف اول در این اعتراضات محسوب میشود؛ به عبارت دیگر یکی از مهمترین وجوه تضاد مردم با غرب بحث عقبماندگی آنان است که بهعلت هم پیمانی با غرب بهوجود آمده، بنابراین امروز جوامع رغبتی به همپیمانی با غرب ندارند چرا که آزموده را آزمودن خطاست و یک بار هم پیمانی با غرب را تجربه کرده و نتایج آن را دیدهاند، بنابراین اکنون در کشورهای مسلمان اساسا گرایشی به غرب وجودندارد و آنچه امروز مورد مطالبه جدی ملتهای بیدار قرار گرفته، استقلال و عدموابستگی است که از طریق ائتلافهای داخلی و وحدت شکل میگیرد. آنچه در تونس و مصر اتفاق افتاده عمدتا ائتلافهای داخلی و پرهیز از ائتلاف و همپیمانی با قدرتهای غربی است.
واقعیت این است که در تمام حوزههای بیداری اسلامی، ایران از ظرفیتهای گستردهای برای گفتمانسازی و اتحاد و ائتلاف سود میبرد. تنها چالش ایران بحث سوریه است. در سوریه نیز گرچه وضعیت متفاوت است اما بهدلیل شباهتهای ظاهری و حضور اخوانالمسلمین بهعنوان یکی از جریانهای معارض در سوریه سیاست خارجی ما را تا حدی با مشکل مواجه کرده است. علت این دوگانگی رفتاری این است که از نقطه نظر ایران، بخشی از فرایند اعتراضات در سوریه وابسته به خارج و غیرواقعی است که علت اصلی فراگیر نشدن قیام در سوریه هم همین موضوع است.
* کارشناس مسائل خاورمیانه