در واقع این پدیده ازجمله مشکلات آسیبزای اجتماعی است که بیشتر کشورها با آن روبهرو هستند. آخرین آمارها حکایت از آن دارند که بیش از 350میلیون کودک خیابانی 5تا14ساله در کشورهای در حال توسعه هستند. در کشور ما هم این پدیده با ویژگیهای خاص خود وجود دارد. این عکس، یکی از صدها نمونه این دسته از کودکان در کشور ماست. عکس کودکی را نشان میدهد که لرزان از سرمای زمستان، در پیادهرویی فال حافظ به رهگذران میفروشد. به راستی حضور این کودکان در خیابان چه توجیهی میتواند داشته باشد؛ کودکانی که باید در مدرسه باشند و چونان دیگرکودکان درس بیاموزند و سازنده فردای کشور باشند؟ جامعهشناسان بر این نظرند که حضور این دسته کودکان در خیابان چه به دلایلی ازجمله فقر خانواده، ترس از آینده، معضلات خاص خانواده همچون بدسرپرستی و بیسرپرستی باشد و چه هر دلیل دیگری، میتواند بستر مناسبی برای تولید جرم و بزهکاری فراهم سازد.
اشتباه نکنیم، این کودکان بزهکار نیستند؛ اما اگر وضعیت آنها توسط سازمانهای مسئول مورد بررسی درست و دقیق قرار نگیرد، بهعلت ویژگی زندگیشان میتوانند زمینهساز رفتارهای ضداجتماعی باشند. ابتلا به انواع بیماریها، محروم شدن از تحصیل و سایر حقوق اجتماعی، آزارهای جسمی، عاطفی و جنسی، گرفتار شدن در دام گروههای تبهکار و قاچاقچی، تکدیگری، مورد بهرهکشی اقتصادی قرار گرفتن و عدمرشد و تکامل شخصیتی و اجتماعی ازجمله آسیبها و خطراتی است که کودکان کار را تهدید میکند. این در حالی است که با وجود ابراز نگرانی مسئولان نسبت به شرایط زندگی این کودکان؛ اما متأسفانه هیچ سازمان و ارگان دولتی خود را در قبال این کودکان مسئول نمیداند. با این وضعیت معلوم نیست که سرنوشت و آینده این کودکان و هزاران کودک دیگری که زمینههای ورود به قلمرو کودکان کار و کودکان خیابانی را دارند، چه خواهد شد؟