تمام سیاستمداران و صاحبنظران این عرصه میگویند اخلاق باید با سیاست همراه شود و مسئولان براساس موازین اخلاقی عمل کنند، با مردم رفتاری صادقانه داشته باشند، قولها و تعهدات بیجا به آنها ندهند و قس علی هذا. ولی در عمل، حقوق انسانها به راحتی پایمال میشود.
برخی از سیاستمداران برای به دست آوردن پست، سمت و مقام به خلاف روی میآورند و افراد بهدلیل بیان حقیقت، پستهای خود را از دست میدهند. گاهی رجال سیاسی برای به دست آوردن مقام، بر امور خلافی که خودشان هم به آنها اعتقاد ندارند صحه میگذارند، بیآنکه اعتراض و انتقاداتشان را بر زبان آورند. بنابراین چه فایدهای دارد که ما بنشینیم و درس اخلاق بدهیم، جزوه و کتاب برای سیاستمداران تالیف کنیم، برایشان دورههای آموزش اخلاق سیاسی برگزار کنیم و از آنها امتحان بگیریم؟! آنچه باعث شکوفایی و حاکمیت اخلاق سیاسی میشود، فضای باز سیاسی، امنیت سیاسی و امنیت شغلی یک سیاستمدار است. درصورت حاکم شدن چنین فضایی در جامعه، سیاستمداران به سمت و سوی حقیقتگویی تمایل پیدا میکنند و آزادانه حرف حق را میگویند. تا زمانی که این شرایط فراهم نشده، نمیتوان انتظار داشت که انسانها حداقلهای اخلاقی را هم رعایت کنند.
باید توجه داشت که مهمترین و بنیادیترین پیامد عدمرعایت اخلاق سیاسی در جامعه، ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی عمیق بین رجال و شخصیتهای سیاسی با جریانات سیاسی از یک سو و مردم از سوی دیگر است. مردم درصورت عدمرعایت اخلاق سیاسی، اعتماد خود را به چهرهها و شخصیتهای سیاسی از دست میدهند، گفتههای مسئولان را باور نمیکنند و دیدگاههای آنها را نمیپذیرند. بزرگترین آفت و بلایی که یک نظام را تهدید میکند این است که مردم به مسئولان اعتماد نداشته باشند. مصادیق اخلاق سیاسی بسیار ساده، ابتدایی و بدیهی است. از اینرو نکته قابل تأمل آن است که چرا برخی از این نکات بدیهی و اولیه در جامعه ما تحقق پیدا نمیکنند؟ دلیلش، فراهم نبودن شرایط لازم و بستر مناسب برای تحقق آن است. نخستین مسئلهای که باید در اخلاق سیاسی رعایت شود، صادق بودن سیاستمداران با مردم است.
مسئولان باید بهدنبال بیان حقیقت باشند و اجازه ندهند انجام این وظیفه، تحتتأثیر هواداریها و ترغیبهای دیگران قرار گرفته و فراموش شود. نخستین درس اخلاق سیاسی این است که مسئولان با استفاده از راه و روشهای پوپولیستی، بهدنبال آن نباشند که برای خود در بین عوام محبوبیت ایجاد کنند بلکه اگر نظری ابراز میکنند از اعتقادات آنها نشأت بگیرد، نه خوشایند مردم. آنها باید خیر مردم و مملکت را درنظر بگیرند تا مردم بتوانند در آینده از ثمرات تصمیمات کنونی آنها بهرهمند شوند.
اگر اخلاق سیاسی در جامعهای رعایت نشود، چهرههای سیاسی به جای درنظر گرفتن منافع ملت بهدنبال کسب وجهه شخصی برای خود باشند یا در برابر بسیاری از خلافها سکوت کنند تا جایگاه و پایگاهشان متزلزل نشود، در بلندمدت بیاعتمادی و شکاف در جامعه بهوجود میآید.