باباجان این وسایل نقلیه عمومی بدآموزی دارد. این مترو که معلوم نیست سرش کجاست و تهش کجاست بدآموزی دارد. میگویید نه. بفرمایید سوار شوید تا بفهمید ما از دست این سوت به شوت شدهها چه میکشیم.
خدا چه کار کند این نیم سوت را که رویش را به طرف ما کرد و گفت: «میشه ما هم بریم تو کار بیزینس؟»
فرمودیم: «چیچی نس؟»
گفت: «همین چیز دیگه. منظورم فعالیت اقتصادی بود دیگه. که بهش میگن بیزینس.»
خوشمان آمد. تو دلمان گفتیم چه بچهی با کمالاتی شده این سوت به سوت شده. فرمودیم: «خوبه. چه کار میخوای بکنی حالا؟»
گفت: «تو مترو یکی جوراب نخی میفروشه هزار تومن به شرط چاقو. یکی کیف پول میفروشه دوتا هزار تومن به شرط پولداری. یکی دیگه لواشک میفروشه بستهای هزار تومن به شرط آلبالو. اون یکی کنترل تلویزیون میفروشه به شرط امتحان. اون یکی چتر میفروشه به شرط بارون...»
فرمودیم: «خب هنر شما چیه؟ چی میخوای بفروشی؟»
کلهاش را خاراند و گفت: «آش رشتهی داغ همراه با کشک و پیاز داغ.»
فرمودیم: «چی؟ آش رشتهی خوردنی؟»
پوزخندی زد و گفت: «په نه په. آش رشتهی بردنی. خیلی هم خوبه. اینجوری هم مردم سرشون گرم میشه و بر و بر زل نمیزنن تو چشم و چار همدیگه. هم فشار نمیدن که آش بقیه نریزه و لباساشون کثیف نشه. هم این که جون میگیرن و اگه پله برقی خراب بود به سرعت موشک میرن بالا. هم گازهای گلخانهای...»
با اجازهتان زدیم پس گردنش و گفتیم: «خوبه. خوبه. ادامه نده. این طرحی که داری واسه عمهی مادر مردهات خوبه. آخه اینم شد بیزینس؟»
گفت: «این که چیزی نیست. تازه نیمشوت هم یه طرح توپ داره. یه طرح با تکنولوژی روز دنیا.»
فرمودیم: «لابد طرح جیگر فروشی با سیخهای دیجیتالی تو واگن آقایان؟»
نیمشوت گفت: «نه بابا کی حس این کارو داره؟ دودش تو چشم خودمون میره. طرح من تولیدی نیست. بلکه خدماتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادیه.»
به قیافهاش نمیآمد این کاره باشد. فرمودیم: «چیه این طرح شما؟»
گفت: «این دستگاههای خودپرداز رو دیدی؟ که ازشون پول میگیری؟»
فرمودیم: «په نه په. فقط شما دیدی؟ حالا منظور؟»
گفت: «تو هر ایستگاه یکی از این دستگاههای جدید که اسمش «جوکپردازه» میگذاریم. مردم توش پول میریزن جوک میشنوند. اینجوری روحیهی شادی و نشاط رو به جامعه تزریق میکنیم. پولشرو هم برای کمک به توسعهی مترو جمعآوری میکنیم.»
یک نفس عمیق کشیدیم و زدیم تو سر خودمان. به قول شاعر مادرمرده: هر دم از این باغ بری میرسد/ تازهتر از تازهتری میرسد...