وی در فیلم در نقش یک وکیل دعاوی به نام گاوین بانک بازی میکند که به دلیل عجله در رسیدن به دادگاه با ماشین مرد سیاهپوستی به نام دویل گیپسن (با بازی ساموئل ال جکسن) تصادف میکند.
وی بلافاصله تصادف را ترک میکند تا خودش را به دادگاه برساند. این در حالی است که گیپسن هم به خاطر مشکل پسرش راهی شرکت در یک دادگاه دیگر است.
گاوین بانک هنگام حضور در دادگاه متوجه میشود اوراق پروندهاش را گم کرده و برای پیدا کردن آنها به صحنه تصادف برمیگردد. وی فقط یک روز فرصت دارد که مدارک را به دادگاه ارائه دهد. اما گیپسن که از کار گاوین خشمگین و عصبانی است، تصمیم به انتقامگیری میگیرد، دنباله قصه درگیریها و تضاد بین این دو مرد را به نمایش میگذارد.
***
- «تغییر مسیر» را به عنوان یک «فیلم بازیگر» توصیف کردهاید. منظورتان از این اصطلاح کیست؟
به این دلیل میگویم «تغییر مسیر» یک «فیلم بازیگر» است که قصه فیلم کاملاً براساس کاراکترها و روابط بین آنان نوشته و پرداخته شده است. در حقیقت این کاراکترهای فیلم هستند که قصه را پیش میبرند.
قصه فیلم در این باره است که آدمها چه اقداماتی انجام میدهند و نسبت به یکدیگر چه نوع رفتار و گرایشی دارند. به این ترتیب خط اصلی قصه فیلم بر پایه رفتارها و گرایشات آدمها شکل میگیرد.
در چنین حالتی بازیگران فیلم در خدمت آن قرار میگیرند که مسائل و حوادث را به پیش ببرند. با پدید آمدن این وضعیت است که بازیگران قصه فیلم را از محلی به محلی دیگر منتقل میکنند و به این ترتیب قصه جلو میرود و میتواند به حرکت خود ادامه دهد. در قصه فیلم تصنع زیادی وجود ندارد.
در کل قصه اتفاقات زیادی رخ نمیدهد و مهمترین نکته این است که بر اثر تصادفی که ناخواسته رخ میدهد دو آدم به اجبار در ارتباط با یکدیگر قرار میگیرند. در حقیقت در این جا یک دایره خلق میشود. کاراکتر من اقدامی را انجام میدهد که باعث ناراحتی در بخش کاراکتر جکسن میشود.
این اتفاق در دقایق اولیه فیلم رخ میدهد. پس از آن او در صدد تلافی برمیآید و ضربهای به من میزند. ما ناخواسته وارد این دایره میشویم و به قصد انتقامگیری پشت سر هم باعث آزار و اذیت یکدیگر میشویم.
نکته اصلی این است که این اقدامات (کنشها و واکنشهای ما دو نفر نسبت به یکدیگر) تأثیرات زیادی بر زندگی هر دوی ما میگذارد. این تأثیرات مثبت نیست و برای هر دوی ما مشکلاتی خلق میکند، پس میبینید که کل مسأله باز هم به نوع بازی و اجرای ما دو نفر برمیگردد، «تغییر مسیر» بازیگران خیلی خوبی دارد که نقشهایشان را خیلی خوب بازی میکنند و این یکی از جنبههای فوقالعاده فیلم است.
- فیلم درباره دو کاراکتر است که به یک اندازه در قصه فیلم اهمیت دارند و قصه هر دو را هم به صورت کامل تعریف میکند. چه چیز این مسأله باعث جذب شما به بازی در آن شد؟
یکی از نکاتی که در ارتباط با این فیلم خیلی دوست دارم این است که به صورت همزمان دارای دو پروتاگونیست است. هر دو کاراکتر قصه کارهایی را انجام میدهند که باید نسبت به آنها احساس مسئولیت داشته باشند. فکر میکنم شیوهای که قصه فیلم در تعریف این دو نفر در پیش میگیرد، باعث میشود تا تماشاچی بتواند با هر دوی آنها ارتباط برقرار کرده و مسائل مربوط به آنها را درک کند.
در این شرایط بیننده خیلی راحت میتواند توجه خود را از این کاراکتر به سمت آن یکی معطوف کند و به راحتی در دنیای این دو سیر کند. این آمد و رفت بین قصه این دو (و تغییر جهتی که قصه فیلم در این ارتباط میدهد) باعث میشود تا هر دو کاراکتر به شکلی برابر معرفی شوند.
این یک شیوه غیرمعمول در صنعت سینما و کار فیلمسازی است. از این جهت فکر میکنم «تغییر مسیر» فیلمی است که خیلی دوست دارم تماشا کنم و دیگران را ترغیب به دیدنش کنم. این شیوه فیلمسازی جذاب است و به بازی در آن افتخار میکنم.
- گفتهاید که بازی در نقش چالش زیادی داشت. به عنوان یک بازیگر چگونه با این مسئله کنار آمدید؟
ما بازیگران معمولاً نقشهایی معمولی بازی میکنیم. زمانی که از ما خواسته میشود کمی جلوتر برویم و در نقشی سه بعدی و چند وجهی ظاهر شویم، طبیعی است که با وظیفه دشواری روبهرو میشویم.
بعضی وقتها آدم خیلی راحت جلوی دوربین میآید و میگوید:«من یک فرمانده هستم» و یا این که «من آدم بده ماجرا هستم». در این حالت هم تو و هم تماشاچی میداند که چه اتفاقی قرار است بیفتد و بازی تو چگونه خواهد بود.
وقتی شما ذهنیت و نظریات تماشاگران را به چالش میطلبید و از او میخواهید در این باره فکر کند که قرار است در ادامه داستان فیلم چه اتفاقی رخ بدهد، آن وقت تماشاچی هم از شما به عنوان یک کاراکتر میخواهد که با بازی خود توضیحات بیشتری درباره این شخصیت بدهید. آنها میخواهند بدانند شما در حال فکر کردن به چه چیزی هستید و چه فکرهایی در پشت چشم شما نهفته است. در این حالت آنها بهتر میتوانند درک کنند که چه اتفاقاتی دارد رخ میدهد.
در چنین شرایطی بازیگر فرصت بیشتری برای ارائه یک بازی خوب دارد و میتواند مقدار زیادی احساسات را در دل نقش بگنجاند. این احساسات و رفتارهایی که بازیگر از خودش ارائه میدهد، گرایشات و نیات کاراکتر را برملا و آشکار میکند.
راجر میشل که «تغییر مسیر» را کارگردانی کرده، فیلمسازی پیچیده و درونگرا است. وی بسیار خوش فکر است و از نظر کار با بازیگران به شدت حساس است. او حسی قوی در ارتباط با بازیگر دارد و طوری فیلم خود را میسازد که میتواند به راحتی با تماشاچی ارتباط برقرار کند. او تمام چیزهایی را که به عنوان یک کارگردان انتظار دارید در خودش دارد.
- این روزها سن شما بالا رفته است، در ارتباط با نقشهایی که میگیرید این مسئله ناراحتتان نمیکند؟
تازه دارم سی و پنج ساله میشوم، اما این بازی ادامه دارد. نگران این نیستم که به بالای سی سالگی رسیدهام. بسیاری از دوستان و همکارانم در این سن و سال ازدواج کرده، صاحب بچه شده و احتمالاً خانهنشین شدهاند.
اما من میخواهم به بازیگری ادامه بدهم. فکر نمیکنم ازدواج و پدر شدن مانعی در راه ادامه فعالیت هنری یک بازیگر باشد.
- اما طی چند سال اخیر فیلم موفق زیادی نداشتهاید.
موفقیت یا عدم موفقیت فیلمها را نمیتوان پیشبینی کرد. از سوی دیگر بسیاری از بقیه همکارانم هم فیلمهایی در کارنامهشان دارند که از نظر تجاری شکست خوردهاند.
این قانون بازی است، که کسی مثل مرا هم در برمیگیرد، برای مثال برای فیلمی مثل «دیر دیول» زحمت خیلی زیادی کشیدم، ولی فروش فیلم در گیشه انتظارات تهیهکنندگانش را برآورده نکرد، این فیلم بشدت مرا خسته کرد، طوری که احساس کردم باید برای مدتی استراحت کنم.
- استقبال منتقدین سینمایی از «تغییر مسیر» خوشحالتان کرد؟
صد درصد، آنها متوجه این نکته شدند که فیلم صرفاً یک کار سرگرمکننده نیست و حرفهایی برای گفتن دارد. خوشحالم که آنها این مسئله را درک کرده و در نوشتههایشان به آن اشاره کردند. میدانید، این روزها کمتر فیلمی با حال و هوای «تغییر مسیر» ساخته میشود.
نکته جالب توجه این است که فیلم به صورت همزمان مورد تأیید منتقدین و تماشاگران قرار گرفت.
- در تبلیغی برای تمام ترسها نقش جک راین مأمور ضدجاسوسی را بازی کردید. این فیلم فروش خوبی هم کرد. قصد ندارید در قسمت دیگری از ماجراجوییهای این کاراکتر ظاهر شوید؟
واقعیت امر این است که تهیهکنندگان فیلم باید به فکر تولید قسمت تازهای از این مجموعه فیلم بیفتند. تام کلنسی نویسنده چند کتاب دیگر هم ارتباط با ماجراجوییهایی جک راین دارد.
هر زمان تهیهکنندگان فیلم تصمیم بگیرند به سراغ تولید قسمت جدیدی از این فیلم بروند، من هم آمادهام که لباس رزم جک راین را به تن کنم.
- درباره هریسون فورد که در سه قسمت اول این مجموعه فیلم نقش جک راین را بازی کرد، چه نظری دارید؟
فورد بازیگری فوقالعاده است و جک راین یکی از بهترین نقشهایی بود که- در کنار ایندیانا جونز- روی پرده سینما بازی کرد. فیلمهای او را دوست دارم. خیلی حیف شد که سن زیاد اجازه نداد او بیشتر از این در نقش جک راین بازی کند.
کوتاه شده از بیبیسی و فیلم مانتلی