اکنون دو سال است که روسیه با تهدید استفاده از وتوی خود در شورای امنیت فهرست تحریمهای پیشنهادی غرب علیه برنامه هستهای ایران را معطل نگهداشته است. نتیجه چنین موضعگیری این شد که اکنون تحریمهایی که شورای امنیت علیه ایران تصویب کرد بسیار کم اثر و کم رنگ بود.
روسیه از رابطه خود با ایران به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ در دیپلماسی خاورمیانه استفاده میکند. این دیپلماسی همان حوزهای است که واشنگتن سالها و از بعد از پایان جنگ سرد تلاش میکند روسیه را از آن دور نگهدارد. دلیل دیگر تلاش روسیه و مقاومت او در برابر تحریم هستهای ایران حفاظت از منافع خودش است.
روسیه مشغول ساخت نیروگاه بوشهر است و محدود شدن فعالیت ایران در این حوزه به زیان روسیه است. از سوی دیگر روسیه با تحریم مالی ایران مخالفت میکند، زیرا این تحریم، زیان زیادی برای مسکو به دنبال خواهد داشت. پوتین بارها گفته است که ایران برخلاف کره شمالی بازرسان آژانس انرژی هستهای را اخراج نکرده و از پیمان منع تکثیر هستهای یا همان ان. پی. تی خارج نشده و سلاح هستهای آزمایش نکرده است.
بنابراین باید با ایران با احترام و به گونهای دیگر رفتار شود. روابط تجاری روسیه با ایران بسیار نیرومند است. آمریکا اخیراً به بانکهای خارجی فشار آورده تا معاملات خود را با ایران محدود کنند. ماه گذشته دولت بوش پنج شرکت از جمله چهار شرکت چینی را به فهرست مغضوبین خود به دلیل کمک به ایران و معامله با این کشور اضافه کرد.
این شرکتهای مغضوب شده از هر گونه معامله با آمریکا منع میشوند. اکنون این نگرانی در مسکو به وجود آمده که دولت بوش بعد از شرکتهای چینی به سراغ شرکتهای روسی برود و آنها را به خاطر رابطه با ایران تحریم کند.
سیاست روسیه در برابر ایران با محدودیتهای زیادی روبهروست. وجود یک ایران قدرتمند در نزدیکی روسیهای که 20 میلیون مسلمان دارد، برای این کشور گمانهزنیهای ناخوشایندی به همراه میآورد. ایران از حامیان جداییطلبان چچن بوده و هست و این موضوع که همواره برای روسیه حیاتی بوده برای سیاستمداران مسکو قابل چشمپوشی نیست.
اما روسیه اکنون در موقعیتی است که برای دستیابی به پرستیژ قدرت حاضر است منافع بلندمدت امنیتی خود را در منطقه فدای دستاوردهای آنی دیپلماتیک کند. این سیاست جدید روسیه فقط به ایران اختصاص ندارد.
در ترکمنستان اکنون این پرسش به طور جدی وجود دارد که آیا خلأ ایجاد شده بعد از مرگ صفرمرادنیازاف باعث فعال شدن اسلامگرایان این کشور و وارد شدن آنها به عرصه قدرت میشود یا نه. اما برای روسیه موضوعی که بیشتر از این اهمیت دارد این است که آیا رژیم بعدی ترکمنستان و جانشین او در برابر کرملین مطیع خواهد بود یا نه.
روسیه همواره در ترکمنستان قدرت برتر بوده است. سهم عمدهای از گاز ترکمنستان از طریق سیستم خط لوله روسیه صادر میشود. گازپروم، غول انرژی دولتی روسیه گاز را با قیمت ارزان از ترکمنستان خریداری میکند و آن را در روسیه توزیع میکند و یا به اروپا میفروشد.
اسراییل هم مانند ترکیه و آمریکا باید امیدوار باشد و دعا کند که حاکمان جدید ترکمنستان و جانشین نیازاف درصدد تغییر این وضعیت و نظام توزیع گاز برآید و به دنبال ساخت خط لوله گاز در زیر بستر دریای خزر باشد. غرب همچنین امیدوار است همین تغییر در نظام سیاسی ترکمنستان هم ایجاد شود.
روسیه امسال هیأت بلندپایه و مهمی را به اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس فرستاد. بعد از دوران حکومت بوریس یلتسین و به قدرت رسیدن پوتین، سطح حضور روسیه در این مجمع افت کرده بود. امسال اما روسها گروه درجه یک خود را به داووس فرستادند. در داووس جلسهای برگزار شد با موضوع سیاست خارجی قدرتمند روسیه که با استقبال بسیاری روبهرو شد. با افزایش قیمت انرژی در جهان، روسها اکنون آسانتر از احیای قدرت خود سخن میگویند.
همزمان با این حضور تازه روسیه در عرصه دیپلماسی بینالمللی، جهان به ویژه کشورهای غربی و به خصوص آمریکا اکنون نگران نقش آینده مسکو هستند و اینکه روسیه چگونه از قدرت تازه بازیافتهاش استفاده میکند و غرب چگونه باید در برابر این قدرت واکنش نشان دهد.
یک نظریه این است که سیاست روسیه مانند پاندول است. در زمان یلتسین این پاندول در منتهاالیه آشوب و هرج و مرج بود و اکنون در زمان پوتین در مسیر نظم و کنترل دولتی به شیوه افراطی آن قرار گرفته است. به همین دلیل ناظران اوضاع روسیه در انتظار دوره بعدی هستند.
نظرات متفاوتی درباره این دوره بعدی وجود دارد. بعضی میگویند آینده اوضاع سیاسی روسیه به چگونگی شکلگیری طبقه متوسط در این کشور بستگی دارد. بهبود شرایط اقتصادی میتواند شکل گیری طبقه متوسط تأثیرگذار در جامعه روسیه را تسریع کند و این طبقه سرنوشت و آینده این کشور را به گونهای متفاوت از حالا رقم بزند. اما بعضی تحلیلگران و ناظران بدبین میگویند امیدی به آیندهای لیبرال برای روسیه وجود ندارد.
جورج بوش از ابتدای به قدرت رسیدنش رابطهای گرم و صمیمی را با پوتین به نمایش گذاشت. طراح این رابطه کاندولیزا رایس وزیر خارجه فعلی آمریکاست که در دولت اول مشاور امنیت ملی بوش بود. رایس از متخصصان امور روسیه است و زبان روسی را به خوبی سخن میگوید.
در دولت اول بوش به توصیه رایس سیاست نگاه به روسیه و چین به عنوان شریک استراتژیک به جای رقیب استراتژیک از ارکان سیاست خارجی واشنگتن شد. اما این نظریه در دولت دوم تغییر کرد. در سال 2005 رایس در یکی از سخنرانیهایش گفت: ویژگی اساسی رژیمها در دنیای امروز بیشتر از توزیع بینالمللی قدرت اهمیت دارد.
موضعگیری تند آمریکا در قبال روسیه در ماههای اخیر تا به آنجا پیش رفت که سناتور جان مک کین که از کاندیداهای ریاستجمهوری آینده این کشور است خواستار حذف روسیه از گروه هشت کشور پیشرفته صنعتی شد. اما غرب همواره نشان داده که وقتی پای منافع محسوس پیش میآید گاه واقعگرا میشود.
غرب در بسیاری از موضوعات از جمله کنترل تکثیر هستهای و مقابله با تروریسم و از آن مهمتر در تولید و امنیت انرژی به روسیه نیاز دارد. روسیه نیروی کار مهارت دیده و متخصص، تکنولوژی و منابعی دارد که به این کشور و کشورهای دیگر در مقابله با چالشهای جدید مانند تغییرات آب و هوایی یا گسترش بیماریهای فراگیر کمک میکند.
از سوی دیگر تحلیلگران واقعگرا در غرب میگویند هزینه و پیامد منزوی کردن روسیه بسیار بیشتر از فواید آن است. این تحلیلگران به سیاستمداران غربی توصیه میکنند که در درازمدت از قدرت نرم در برابر روسیه استفاده کنند، آن را جذب کنند، مبادلات خود را با این کشور گسترش دهند، با نسل جدید روسیه ارتباط برقرار کنند، از ورود آن به سازمان تجارت جهانی و دیگر سازمانهای تجارت محور حمایت کنند. این گروه از تحلیلگران میگویند غرب نمیتواند در ایجاد تغییر درون روسیه نقش چندان مهم و پررنگی داشته باشد و باید به جای آن از بیرون فقط منتظر بماند.
روسیه نقاط ضعفی دارد که در صورت عدم تغییر رفتار و تلاش برای رفع این نقاط ضعف، نمیتوان چندان به ابرقدرت شدنش تا سال 2020 امیدوار بود. یکی از مهمترین این نقاط، ضعف اقتصادی است. روسیه نتوانسته است با شتاب کافی اقتصادش را چند وجهی کند. روسیه به یمن قیمت بالای انرژی و صادرات مواد خام در ماه ژانویه سال 2007 در مقام دهمین اقتصاد بزرگ دنیا قرار گرفت.
اما صادرات انرژی تنها 30 درصد بودجه دولت را تشکیل میدهد که تازه این رقم بر اساس رقم 61 دلار برای هر بشکه نفت پیشبینی شده است. صادرات صنعتی روسیه بیشتر از تسلیحات تشکیل شده، که هواپیمای پیشرفته نیمی از فروش آن را به خود اختصاص میدهد.
این باعث آسیبپذیری روسیه شده است. ابزار دیگری که روسیه در اعمال سیاست خارجی از آن استفاده میکند تکیه بر قدرت انرژی است. روسیه با وسوسه قوی احیای قدرت سابق خود اکنون بیش از اندازه از این ابزار قدرت یعنی انرژی استفاده میکند و با این کار خود را به شریکی غیر قابل اعتماد برای غرب و حتی همسایگان شرقی خودش تبدیل کرده است.
بعضی تحلیلگران روسی به رهبران کرملین توصیه کردهاند که برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت موقعیت جهانی کشور را به خطر نیندازند.
دیلی استار/ 12 فوریه 2007