آنچه بهانه گفتوگو با آغداشلو است نه هنر نقاشی است و نه پیشکسوتی وی در تصویرگری کشور بلکه اینبار وی بهعنوان یک مجموعهدار و مرمتگر به پرسشهای ما پاسخ داده است.
او خود نیز معتقد است که پیش از آنکه یک هنرمند نقاش و نگارگر باشد یک مرمتگر نسخ خطی و آثار تذهیب و قبالههای تاریخی است.
وی میگوید: 16 سال داشتم که به خرید نسخ خطی قدیمی علاقهمند شدم و آغاز به جمعآوری خطوط قدیمی کردم. از آنجا که از خانواده مرفهی نیز نبودم، ناچار نسخهها و آثار خوب و عالی نصیبم نمیشد چون این آثار بسیار گران بودند. از این جهت بعضی قطعاتی که صدمه دیده یا پاره شدهبودند را به قیمت ارزان خریداری میکردم و به مرمت آنها میپرداختم و بهتدریج مرمتگر شدم. نخستین نسخه خطی که آیدین آغداشلو خریداری کرد سیاه مشقی از اسدالله شیرازی خطاط دوره فتحعلی شاه قاجار و مربوط به نیمه نخست قرن 13 هجری قمری بود.
او خرید آثار و خطوط قدیمی را در سالهای بعد نیز ادامه داد تا جایی که در 31 سالگی بنابر درخواست مسئولان موزه نگارستان، بیش از 140قطعه خط، نسخه خطی و فرمان و قباله و انواع نوشتههای قدیمی و تاریخی روی کاغذ را در همان موزه که نزدیک مجلس سنای آن دوران در خیابان سپه بود به نمایش گذاشت.
وی میگوید: این روند ادامه داشت تا حدود سال 1356 که موزه رضا عباسی را بنیان گذاشتم و بعدها بخشی از قطعات مجموعه قدیمیام به آنجا تعلق گرفت.
آنطور که آیدین آغداشلو گفته، قرار است بهزودی در موزه رضاعباسی مجموعهای از قطعهبندی، مرمت، خوشنویسی، نگارگری و تذهیبهای وی یکجا به نمایش گذاشته شوند تا چهره دیگری از این هنرمند عرصه نگارگری به جامعه ایرانی معرفی شود. وی البته بهعنوان یک مجموعهدار حرفهای نیز شناخته میشود.
آنطور که او درخصوص مجموعهداری و آینده این حرفه میگوید، در یک مجموعه، نمونه منفرد معنا ندارد و در پس یک مجموعه، سلیقه، شعور و روحیات مجموعهدار نهفته است که اگر بتوان شرایطی ایجاد کرد که در زمان حیات یک مجموعهدار یا پس از فوت وی تمام مجموعه با هم و در یک مکان نگهداری شوند، بهترین سرنوشت برای یک مجموعه متصور است.
جالبتر این است که آغداشلو میگوید، بیشترین ارتباط را با آثار هنری مکتوب روی کاغذ دارد که بعدها همان تخصص مرمتگری نسخ خطی همین ارتباط به نقاشیهایش نیز وارد شد.
وی موفقیت خود را در هنر نگارگری مدیون آثار قدیمی میداند و در پاسخ به این سؤال که آیا مجموعهداری جدید با آنچه در گذشته بود قابل مقایسه است میگوید: نسل جدید و تحصیلکرده در میان مجموعهداران، مهمترین نوع مجموعهداری که مجموعهداری هنر معاصر ایران است را رونق داد. این افراد هنر معاصر ایران و جهان را میشناسند و از آنجایی که نمیتوانند بهطور مثال 10 اثر از پیکاسو یا سالوادور دالی را خریداری کنند روی آثار هنری ایران سرمایهگذاری میکنند و متمرکز میشوند که سبب مطرح شدن اقتصاد هنر و اختصاص بودجه به خرید آثار هنری میشود.
شاید بهدلیل رونق همین مجموعهداری مدرن است که آغداشلو میگوید: بازار اشیای آثار مدرن هنر ایران از سال 2006 تاکنون جهش فوقالعاده داشته و بازار جدیدی در خارج از ایران یافته است. به گفته وی تا قبل از این سالها، تقریبا هیچ بازاری در خارج از کشور برای آثار فرهنگی و هنری ایران وجود نداشت درحالیکه اکنون نهتنها بازارهای کشورهای حاشیه خلیجفارس در دست مجموعهداران ایرانی است که در سایر کشورها نیز آثار فرهنگی و هنری ایران که از سوی مجموعهداران این آثار معرفی میشود شناخته شده و حتی در لندن نیز خریداران خود را دارد. او میگوید: به همین دلیل است که آثار هنر مدرن در داخل کشور نیز دارای اهمیت زیاد شده و قیمت بالایی بهخود اختصاص میدهد.
آنطور که آغداشلو درخصوص هنر مجموعهداری و آثار فرهنگی و تاریخی میگوید، اگر یک اثر نقاشی بزرگ از سهراب سپهری به فروش گذاشته شود قیمت آن به اندازه یک کاسه نقره یا طلااندود دوره ساسانی است. چنانچه چندی پیش نیز یکی از آثار او حدود 600 میلیون تومان به فروش رسید. این قیمتها حتی درخصوص آثار هنرمندانی که در قید حیات هستند نیز صادق است، مثلا یکی از مجسمههای پرویز تناولی حدود 2 میلیون دلار فروخته میشود و من هنوز به خاطر ندارم که آثار قدیمی و تاریخی در حوزه میراث فرهنگی کشور به چنین قیمتی فروخته شده باشد.
به گفته وی شاید برخی از آثار که در ردیف ورقهایی از نگارگریهای شاهنامه شاه طهماسبی باشند با چنین قیمتهایی مواجه شوند ولی تعداد آنها زیاد نیست.