دکتر سیمین دانشور که بیش از 60سال در حوزه ترجمه و نوشتن داستان فعالیت کرد، هشتم اردیبهشتماه سال 1300 در شیراز بهدنیا آمد و در سال 1328 دکتری خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت. او یک سال بعد با جلالآلاحمد ازدواج کرد و در سال1331 برای مطالعه در رشته «زیباییشناسی» در دانشگاه استنفورد، به آمریکا سفر کرد و 2سال بعد به ایران بازگشت.
او نخستین زن داستاننویس تاریخ ادبیات معاصر ایران و نویسنده «سووشون»- از پرخوانندهترین رمانهای فارسی- است. این رمان که برای نخستینبار درست همزمان با مرگ جلالآلاحمد در سال1348 منتشر شد، از جنبههای مختلفی، تاثیر بسیاری بر ادبیات داستانی ایران گذاشته است.
گذشته از اهمیت رمان سووشون، بهعنوان نخستین رمان جدی و دارای ارزش ادبی بالا که توسط یک زن نوشته شده است، این رمان با خلق شخصیت زن مهم و ماندگارش، شکل ویژهای از شخصیتپردازی زنان را در ادبیات داستانی ایران پایهگذاری کرد.
فیروز زنوزی جلالی، نویسنده و یکی از تقدیرشدگان جایزه جلالآلاحمد در2سال گذشته، در این باره میگوید: «شخصیت زری در رمان سووشون، نسل جدیدی از زنان را پایهگذاری کرد که بعدها توسط نویسندگان زن دیگری نظیر زویا پیرزاد و فریبا وفی تکمیل شد. در واقع شخصیتهای زنی که در آثار نویسندگان زن امروز دیده میشوند، ادامه نسل زری هستند که نخستین بار سیمین دانشور، چیزی در حدود نیم قرن پیش خلق کرد.»
زنوزی جلالی به اهمیت طلایهداری دانشور اشاره کرده و ادامه میدهد: «پیش از دانشور هیچ نویسنده زنی که در حوزه ادبیات جدی و هنری کار کند، وجود نداشت و این نکته ارج و اهمیت خود را دارد اما به جز این، دانشور برای نخستین بار زن را در داستان ایرانی از تیپ به شخصیت ارتقا داد. به عبارت دیگر، شخصیت زری مثل پرترهای است که دیگر نویسندگان زن کوشیدهاند به آن رنگ و لعاب بیشتری بدهند ولی پرتره اول را دانشور طراحی کرده است.»
حسن میرعابدینی، پژوهشگر ادبیات داستانی ایران درباره دانشور میگوید: رمان «سووشون» سیمین دانشور تمهید تازه زیباییشناسی را به فضای ادبیات داستانی ایران وارد کرد. سیمین دانشور از آخرین بازماندگان نسل بزرگان ادبیات معاصر ایران بود که متأسفانه یکی پس از دیگری مانند ستارههایی از آسمان ادبیات ایران میروند؛ هرچند آثار آنها بر جای میماند.
میرعابدینی درباره اهمیت سووشون نیز میگوید: سیمین دانشور گذشته از تبحری که در ساخت و اجرای «سووشون» داشت، داستانش یکی از نخستین گونههایی بود که به شکل نوآورانهای اسطوره را با واقعیت تلفیق کرد. اگر از رمان «بوف کور» بگذریم، رمان «سووشون» سیمین دانشور با تلفیق اسطوره و واقعیت، تمهید جدیدی را وارد فضای داستاننویسی معاصر ایران کرد.
دانشور نوشتن را با مقالهنویسی برای رادیو تهران و روزنامه ایران آغاز کرد و نخستین مجموعه داستانش را سال 1327 به نام «آتش خاموش» به چاپ رساند. او از سال 1338 تا 1358 استاد دانشگاه تهران بود و به تدریس تاریخ هنر پرداخت.
از جمله تألیفها و ترجمههای سیمین دانشور میتوان به: «آتش خاموش» (1327)، «سرباز شکلاتی» از برنارد شاو (1328)، «باغ آلبالو» و «دشمنان» از آنتوان چخوف (1331)، «بئاتریس» از شنیتسلر، «رمز موفق زیستن» از دیل کارنگی (1332)، «کمدی انسانی» از ویلیام سارویان «داغ ننگ» از ناتانیل هاوثورن (1334)، «شهری چون بهشت» (1340)، «سووشون» (1348)، «بنال وطن» از آلن پیتون (1351)، «به کی سلام کنم؟» (1359)، «غروب جلال» (1360)، «ماه عسل آفتابی» (داستانهای ملل مختلف) (1362)، «جزیره سرگردانی» (1372)، «شناخت و تحسین هنر» (مجموعه مقالات) (1375)، «از پرندههای مهاجر بپرس» (1376)، «ساربان سرگردان» (1380) و «انتخاب» اشاره کرد.
مراسم تشییع پیکر سیمین دانشور ساعت 10 صبح فردا از مقابل تالار رودکی برگزار میشود و پیکر بانوی ادبیات داستانی ایران برای خاکسپاری به بهشت زهرا(س) منتقل میشود.
پیامهای تسلیت
بهمن دری، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از درگذشت سیمین دانشور در پیامی نوشت: «اناللهواناالیهراجعون. خانم سیمین دانشور بهحق یکی از نویسندگان و داستاننویسان تأثیرگذار بر ادبیات دوران معاصر بود و همچون همسرش، جلالآلاحمد، گامهای بلندی در راه فرهنگ و ادبیات این مرز و بوم برداشت. پیوستن این بانوی داستاننویس به همسرش جلال، جامعه فرهنگی ایران اسلامی را به سوگ نشاند. اینجانب درگذشت این بانوی اندیشمند را به تمامی اهالی فرهنگ و ادب و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض میکنم و آمرزش و آرامش روح ایشان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.»
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز در پیام خود نوشت: «درگذشت نویسنده ارجمند، خانم سیمین دانشور همسر نویسنده بزرگ زنده یاد جلالآلاحمد موجب تأسف فراوان شد. فقدان این بانوی هنرشناس و ادیب دانشمند را به جامعه ادبی و اهل علم و فرهنگ در جمهوری اسلامی ایران تسلیت میگویم.»
حالا سیمین که پس از مرگ جلال، بیش از نیم قرن را در تنهایی زندگی کرد و همواره به او وفادار ماند، به او پیوسته است؛ پایان انتظار طولانی جلال و آغاز زندگی دوباره این زوج نویسنده در کنار هم.