به گزارش همشهری آنلاین، فرازهایی از پیامها و فرمایشات امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب و حضرت آیت الله خامنهای مقام معظم رهبری به مناسبت 12 فروردین روز جمهوری اسلامی به نقل از فارس و خبرآنلاین در جدول زیر آمده است:
امام خمینی (ره) 12 فروردین 1358 |
- من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام میکنم. به دنیا اعلام میکنم که در تاریخ ایران چنین رفراندمی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رای مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زبالهدان تاریخ دفن کنند.
- من از این همبستگی که جز مشتی ماجراجو و بیخبر از خدا، همه و همه به ندای آسمانی واعتصموا بحبل الله جمیعا لبیک گفتند، و با تقریبا اتفاق آرا به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر میکنم که با رای قاطع به جمهوری اسلامی، حکومت عدل الهی را اعلام نمودید. حکومتی که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده میشوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور میتابد، و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان میبارد. مبارک باد شما را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ مطرح نیست. همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است.مبارک باد بر شما روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود میرسند، فرقی بین زن و مرد و اقلیتهای مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست.
- اینک شما ملت شجاع، هستید که نباید بگذارید بقایای رژیم متعفن که در کمین نشستهاند و طرفداران دزدان بینالمللی و نفتخواران مفتخور در بین صفوف فشرده شما رخنه کنند. اینک شمایید که باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصت طلبان ندهید، و با قدرت الهی که مظهر آن جماعت است، قدم های بعدی را بردارید، و با فرستادن طبقه فاضله و امنای خود در مجلس موسسان، قانون اساسی جمهوری اسلامی را به تصویب برسانید، و همان طور که با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی رای دادید، به امنای امت رای دهید تا مجالی برای بداندیشان نماند.
- من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است، این چند روز آخر عمر را میگذرانم، و از ملت انتظار آن داریم که با تمام قوا از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کنند.
- من از دولتها میخواهم که بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده، باقیمانده رژیم طاغوتی را که آثارش در تمام شئون کشور ریشه دارد پاکسازی کنند، و فرهنگ و دادگستری و سایر وزارتخانهها و ادارات که با فرم غربی و غربزدگی به پا شده است به شکل اسلامی متحول کنند، و به دنیا عدالت اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را نشان دهند. از خداوند تعالی عظمت و استقلال کشور و امت اسلامی را خواستارم.
|
حضرت آیت الله خامنهای |
- ما به حکومتهایى که در طول این چند صد سال در ایران بودهاند، از حکومت منحوس و وابسته و فاسد پهلوى تا حکومت ضعیفِ وابسته بیعرضه بی لیاقت قاجارى تا حکومتهاى قبل از قاجار که بعضى نام و نشان و عنوان فاتح هم دارند، نگاه کنید، ببینید در کدامیک از این حکومتها، آحاد ملت ایران نسبت به اولیاى حکومت، احساس علقه و رابطه میکردند. خواهید دید که در هیچکدام چنین وضعى وجود نداشته است. مردم جدا بودند، آنها هم جدا بودند. آنها سیاست خارجى را تنظیم میکردند و مردم هم خبر و علاقهاى به آن نداشتند.
- کارها برطبق مصالح مردم هم نبود، حتّى کارهایى که به وسیله حکومتها به عنوان خدمت در این کشور انجام مى شد، غالباً- مگر در موارد خیلى معدودى- به نفع و صلاح بیگانگان و یا همان اولیاى حکومت فاسد بود. همین راه آهن سرتاسرى که در زمان رضا خان کشیده شد، تحقیقاتِ هم بیگانگان و هم خودى ها نشان مى دهد که مسیر این راه آهن، صرفاً به مصلحت انگلیسى ها و بر ضد مصلحت ملت ایران انتخاب شد. از این قبیل کارها زیاد بود. آنچه مطرح نبود، میل و اراده و مصلحت و عواطف و علایق مردم بود. در حقیقت آنچه مطرح و ملاک بود، منفعت بیگانگان یا سردمداران فاسد قدرتمدار بود. لذا مردم هم نسبت به آنها رابطه و محبتى نداشتند و هرکدام از این سلاطین یا سلسله هاى سابق که از بین رفتند، رفتن آنها با خوشحالى مردم مواجه شد.
- در هیچ انقلابى در دوران انقلابها- که نیمه اول قرن بیستم، دوران انقلابهاى گوناگون است؛ در شرق و غرب دنیا انقلابهاى مختلفى با شکلهاى مختلف به وجود آمد- سابقه ندارد که دو ماه بعد از پیروزى انقلاب، یک رفراندوم عمومى براى انتخاب شیوه حکومت و نظام حکومتى انجام بگیرد، اما به همت امام قدس سره در ایران این اتفاق افتاد.
- وقتى در کشورى انقلاب مىشد- یا انقلاب حقیقى یا کودتایى به اسم انقلاب- مدتها از دولت و تشکیلات دولتى و نظم دولتى خبرى نبود. یک گروه به نام مسوولان انقلاب، زمام کشور را در دست مى گرفتند و طبق میل و تشخیص خودشان- هرطور بود- عمل مى کردند. در انقلاب اسلامى، امام قدس سره اجازه نداد اینطور بشود؛ حتّى از قبل از پیروزى انقلاب دولت تعیین کرد تا نظم وجود داشته باشد. بااینکه آن وقت شوراى انقلاب هم بود، اما امام قدس سره خواست با شکل قانونى و منطقى، کشور اداره شود. اصل تشخیص اینکه چه نظامى در کشور بر سر کار بیاید، این را امام قدس سره به عهده رفراندم و آرای عمومى گذاشت. این هم در دنیا سابقه نداشت. در هیچ انقلابى در دنیا، ما نشنیدیم و ندیدیم که انتخاب نوع نظام را- آن هم در همان اوایل انقلاب- به عهده مردم بگذارند. هنوز از پیروزى انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام همه پرسى درباره نظام اسلامى را اعلان کرد که مردم به نظام جمهورى اسلامى رأى دادند.
- کسانى که خودشان اسلام را نه مى شناختند و نه تهِ دلشان چنان اسلامى را مى خواستند؛ حداقلش این بود که جرأت نمى کردند به رژیمهاى طاغوتى غربى پشت کنند یا بى اعتنایى کنند، امروز مى نشینند و این طرف آن طرف مى گویند که مردم در رفراندوم جمهورى اسلامى نمى دانستند چه مى خواهند! چطور نمى دانستند چه مى خواهند؟! مردم اگر نمى دانستند، چگونه هشت سال جنگ تحمیلى را با فداکاری هاى خودشان پیش بردند؟! چیزى را که نمى دانند، چطور برایش فداکارى مى کنند؟! مردم خوب مى دانستند چه مى خواهند، امروز هم خوب مى دانند چه مى خواهند.
- جمهورى اسلامى از لحاظ معناى تحت اللفظى، بر دو پایه استوار است؛ یکى جمهور مردم، یعنى آحاد مردم و جمعیت کشور. اینها هستند که امر اداره کشور و تشکیلات دولتى و مدیریت کشور را تعیین مى کنند و دیگرى اسلامى، یعنى این حرکت مردم، بر پایه تفکر اسلام و شریعت اسلامى است.
- این، یک امر طبیعى است. در کشورى که اکثریت قریب به تمام آن مسلمان هستند، آن هم مسلمان مؤمن و معتقد و عامل، که در طول زمان، ایمان عمیق خودشان را به اسلام ثابت کردهاند و نشان داده اند، در چنین کشورى، اگر حکومتى مردمى است، پس اسلامى هم است.
- مردم اسلام را مى خواهند. این از روز اول گفته شد و در طول سال هاى متمادى نیز تجربه گردید. امروز هم واضح ترین حقیقت در نظام ما این است که آحاد و توده مردم، از نظام حاکم بر کشور مى خواهند که مسلمان باشد و مسلمانى عمل کند و اسلام را در جامعه تحقق ببخشد.
- بنده به هیچ وجه موافق نیستم که یک عدّه بگویند اگر فلان طور نباشد، اسلام از بین خواهد رفت، یک عدّه هم بگویند اگر فلان طور نباشد، جمهوریت از بین خواهد رفت؛ نه آقا، این حرفها نیست. در این کشور و در این نظام، اسلام با جمهوریت همراه است، جمهوریتِ ما از اسلام گرفته شده و اسلامِ ما اجازه نمى دهد در این کشور مردمسالارى نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسى یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسّک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند و خداى متعال این توفیق را داده است که مردم این راه را طى کنند.
- شما مى خواهید نظریه سیاسى اسلام و نظام جمهورى اسلامى- یعنى مردمسالارى دینى- را به دنیا معرفى کنید. جمهورى، یعنى مردمسالارى؛ اسلامى، یعنى دینى. بعضى خیال مى کنند ما که عنوان مردمسالارى دینى را مطرح کردیم، حرف تازه اى را به میدان آوردیم؛ نه. جمهورى اسلامى یعنى مردمسالارى دینى. حقیقت مردمسالارى دینى این است که یک نظام باید با هدایت الهى و اراده مردمى اداره شود و پیش برود.
- در مورد مردم، مهمترین کارى که امام قدس سره کرد، این بود که مفهوم مردمسالارى را از چیزى که طرّاحان دمکراسى غربى و عوامل آنها در صحنه هاى عملى مى خواستند نشان دهند، به کلّى دور کرد. سعى آنها این بود که اینطور القاء کنند که مردمسالارى با دین سالارى و دیندارى سازگار نیست. امام قدس سره این مفهوم باطل را زایل کرد و مردمسالارى دینى یعنى همان جمهورى اسلامى را در دنیا مطرح نمود. او به زبان هم اکتفا نکرد، صرفاً استدلال فکرى هم نکرد؛ عملًا این را نشان داد.
- توصیه مؤکّد من به مسئولان این است که نگذارند در سطوح مدیریّتى نظام، دشمنان با ایادى خود اختلال و اختلاف ایجاد کنند. دشمن این را مى خواهد و اصرار دارد که مدیران کشور را در جبهه هاى متفاوتى نشان دهد. آرزوى دشمن این است که قواى سه گانه به جان هم بیفتند؛ مجلس به جان قوّه قضائیّه، قوّه قضائیّه به جان دولت، دولت به جان قوّه قضائیه. مسئولان باید هشیار باشند و نگذارند؛ بدانند امروز کشور به چه چیزى نیاز دارد.
- این کشور، کشور اسلام و مردم است. نظام اسلامى، یعنى همان مردمسالارى دینى که بر این کشور حاکم است. هیچ احتیاجى نیست که امروز مردم کشورمان را به دنباله روى از نظام مردمسالارى توصیه کنیم. ما بعد از قرنهاى متمادى که بر این کشور استبداد حاکم بود، به برکت اسلام و انقلاب اسلامى به مردمسالارى رسیده ایم؛ آن هم مردمسالارىِ با دین.
- امروز دشمنان در تبلیغات خود مى خواهند اینطور وانمود کنند که ایران باید به سمت دمکراسى برود! انقلاب، ایران را از آزادترین نوع دمکراسى برخوردار کرد؛ امروز ایران کجا مى خواهد برود؟! دمکراسى یعنى مردمسالارى، یعنى حکمیّت و معیار بودن رأى مردم در شیوه سیاسى حکومت و اداره کشور. این کارى است که انقلاب به صورت معجزه در ایران انجام داد؛ کارى که اصلًا تصوّرش در تمام طول دوران دهها سال بعد از مشروطه تا انقلاب اسلامى وجود نداشت. البته در دوران نهضت ملى که انتخاباتِ آزاد وجود داشت، این کار عملى شد، ولى متأسفانه بر اثر اشتباهات مکرّر مسوولان وقت، این دوران بیش از حدود دو سال طول نکشید. به هرحال، منظور این است که غیر از آن دوران کوتاه، یک روز ملت ایران در این کشور براى انتخاب سرنوشت خود آزادى نداشت.
- در منطق اسلام، اداره امور مردم و جامعه، با هدایت انوار قرآنى و احکام الهى است. در قوانین آسمانى و الهى قرآن، براى مردم شأن و ارج معیّن شده است؛ مردم هستند که انتخاب مىکنند و سرنوشت اداره کشور را به دست مى گیرند. این مردمسالارى، راقىترین نوع مردمسالارىاى است که امروز دنیا شاهد آن است، زیرا مردمسالارى در چارچوب احکام و هدایت الهى است. انتخاب مردم است، اما انتخابى که با قوانین آسمانى و مبرّاى از هرگونه نقص و عیب، توانسته است جهت و راه صحیحى را دنبال کند.
- در همه آنچه که در دنیا به نام دمکراسى و مردمسالارى شناخته مى شود، چارچوب وجود دارد. در دمکراسى هاى غربى، چارچوب عبارت است از منافع و خواست صاحبان ثروت و سرمایهدارانِ حاکم بر سرنوشت جامعه. تنها در آن چارچوب است که رأى مردم اعتبار پیدا مى کند و نافذ مى شود. اگر مردم چیزى را که برخلاف منافع سرمایه داران و صاحبان قدرت مالى و اقتصادى- و بر اثر آن، قدرت سیاسى- است، بخواهند، هیچ تضمینى وجود ندارد که این نظامها و رژیمهاى دمکراتیک، تسلیم خواست مردم شوند. یک چارچوب محکم و ناشکننده بر همه این خواستها و دمکراسى ها حاکم است. در کشورهاى سوسیالیستى سابق- که آنها هم خودشان را کشورهاى دمکراتیک مى نامیدند- این چارچوب، حزبِ حاکم بود. در خارج از چارچوبِ تمایلات و سیاست ها و انگیزه هاى حزبِ حاکم، رأى مردم هیچ توانایى و کاربُردى نداشت.
- امتیاز نظام اسلامى در این است که این چارچوب، احکام مقدّس الهى و قوانین قرآنى و نور هدایت الهى است که بر دل و عمل و ذهن مردم پرتوافشانى و آنها را هدایت مى کند. مسأله هدایت مردم یکى از مسائل بسیار مهمّى است که در نظامهاى سیاسى رایج دنیا به خصوص در نظامهاى غربى نادیده گرفته شده است.
- در نظام اسلامى- یعنى مردمسالارى دینى- مردم انتخاب مى کنند، تصمیم مى گیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند، اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهى، هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمى برد و از صراط مستقیم خارج نمى شود. نکته اصلى در مردمسالارى دینى این است. این هدیه انقلاب اسلامى به ملت ایران است. این تجربه جدید و جوانى است، اما تجربه قابل تأمّل و پیگیرى و قابل تقلیدى است براى همه کسانى که دلشان براى فضیلتها و جامعه پاک و پاکیزه انسانى مى تپد و از جرائم و رذائل اخلاقى و رواج زشتیهاى خُلقیّات بشرى رنج مى برند.
- ما مردمسالارى را نه جدا و بیگانه از معنویت و دین، بلکه توانسته ایم کاملًا برخاسته از دین و معنویت در کشورمان مستقر کنیم. امروز کشورهایى که دولتها و بعضى از نمایندگان مجالسشان از دمکراسى و آزادى انتخابات دم مى زنند، دمکراسیشان بیگانه از معنویت بوده است. در نتیجه هرجا لازم شده و توانسته اند در همان دمکراسى ها تقلّب کنند، برخلاف رأى مردم تقلّب کرده اند. الآن رئیس جمهور آمریکا با کمتر از بیست و پنج درصد آرای مردم خودش، آن هم با حکم دادگاه، در آمریکا حکومت مى کند! دمکراسى اى که با معنویت همراه نباشد، همین است. بعد هم با ادّعاى دمکراسى، به دیکتاتورترین دیکتاتورهاى دنیا، دست دوستى و رفاقت و برادرخواندگى دادند!
- ما تجربه نویى را آوردیم؛ ما دمکراسى را از دین گرفتیم، دمکراسى ما با معنویت و دین همراه است، لذا شد مردمسالارى دینى، شد جمهورى اسلامى. مردم به این دستاورد مى بالند و از آن دفاع و به آن افتخار مى کنند. دشمن در تبلیغات خود مرتّب سعى مى کند این دستاورد را کوچک کند، به قول رایجِ بین کسبه، توى سر جنس بزند و آن را تحقیر نماید. امام صادق علیه الصّلاه و السّلام به شاگرد خود فرمود: چنانچه تو گوهر گرانبهایى در دست داشته باشى، همه دنیا اگر بگویند این سنگ است و تو بدانى که این گوهرِ گرانبها است، حرف همه دنیا را باور نمى کنى. اگر یک سنگ در دستت داشته باشى، همه دنیا بگویند این گوهرِ گرانبها است، بازهم به حرف آنها گوش نمى کنى؛ مى بینى که سنگ است. وقتى گوهر گرانبهایى وجود دارد، اگر همه دنیا بگویند آنچه در دست دارى، بی ارزش است، مى بینى متاع باارزشى است.
- در مکتب سیاسى امام قدس سره، هویت انسانى، هم ارزشمند و داراى کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجه ارزشمندى و کرامت داشتن این است که در اداره سرنوشت بشر و یک جامعه، آراء مردم باید نقش اساسى ایفا کند. لذا مردمسالارى در مکتب سیاسى امام بزرگوار ما که از متن اسلام گرفته شده است، مردمسالارىِ حقیقى است، مثل مردمسالارى امریکایى و امثال آن، شعار و فریب واغواگرىِ ذهنهاى مردم نیست. مردم با رأى خود، با اراده خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب مى کنند، مسوولانِ خود را هم انتخاب مى کنند، لذا دو ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود که امام قدس سره اصل نظامِ برآمده از انقلاب را به رأى مردم گذاشت. شما این را مقایسه کنید با رفتارى که کودتاگران نظامى در دنیا مى کنند، رفتارى که حکومتهاى کمونیستى مى کردند و رفتارى که امروز آمریکا مى کند. دمکراسى حتّى در کشورهاى خودشان هم یک مردمسالارى حقیقى نیست؛ جلوه فروشى به وسیله تبلیغات رنگین و پولهاى بى حسابى است که در این راه خرج مى کنند، لذا آرای مردم گم است. در مکتب سیاسى امام قدس سره رأى مردم به معناى واقعى کلمه تأثیر مى گذارد و تعیین کننده است. این، کرامت و ارزشمندى رأى مردم است.
- ایران اسلامى در حالى متهم به مخالفت با دموکراسى مى شود که از پنجاه روز پس از پیروزى انقلاب کبیر اسلامى تا 14 ماه پس از آن، دو همه پرسى عمومى، که در یکى از آنها مردم ایران، جمهورى اسلامى را به عنوان نظام سیاسى کشور برگزیدند و در دیگرى به قانون اساسى رأى دادند و سه انتخابات که در آنها به ترتیب اعضاى مجلس خبرگان براى نوشتن قانون اساسى، رئیس جمهور و نمایندگان در مجلس شوراى اسلامى معین شدند، در آن برگزار شده و تا امروز همواره انتخابات آزاد، با شرکت پرشور مردم براى تعیین رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، در موعد قانونى خود انجام گرفته است.
|