هر چند جایگاه اصلی اعتراضات اخیر در والاستریت است و هر روز بر میزان آن افزوده میشود اما در سراسر آمریکا و اروپا هم طرفدارانی پیدا کرده است. معترضان میخواهند حرکتشان تبدیل به یک جنبش شود و همچون نیروی محرکه در سایر نقاط عمل کند.
همچون هر حرکت تازه دیگری، هماکنون شور و نشاط و امید موج میزند. این اعتراض نسبت به عملکرد وال استریت در هر مقیاس و میزانی که باشد بسیاری از بیعدالتیهای پنهان گذشته را افشا میکند. از آنجا که اکثر رسانههای آمریکا متعلق به سرمایهداران هستند، اخبار بیعدالتیهای وال استریت به گوش آمریکاییها نمیرسد.در نخستین روزهایی که تسخیر وال استریت به راه افتاد رسانههای سرمایهداری در ادامه یکی دیگر از اقدامات تبعیضآمیز خود خبری منتشر نکردند. آنها گمان میکنند اگر درخصوص موضوعی گزارش ندهند آن موضوع ادامه حیات پیدا نخواهد کرد. یکی از نمونههای بارز آن در گذشته عدمپوشش رسانهای تظاهراتی بود که در مخالفت با حمله به عراق برپا شد. این رسانهها اغلب به همین هم بسنده نمیکنند و تظاهراتی را با آب و تاب پوشش میدهند که در جهت منافع صاحبانشان است. اگر تسخیر وال استریت را با دیگر وقایع امسال آمریکا درنظر بگیریم خواهیم دید که با یک جنبش روبهرو هستیم. غلیان احساسات مردمی در مدیسون، اعتراض کارکنان بخش عمومی اوهایو به لایحهای که قدرت چانهزنی آنها را با کارفرما کاهش میدهد و حالا هم تسخیر والاستریت نشان میدهد که توجه مردم، هم به بیعدالتیهای وال استریت جلب شده و هم به افراط کاریهای نوکران آنها.
برای رسیدن به آسایش و راحتی باید از میان سختیها گذشت. باید این سختیها را شناسایی و راه غلبه بر آنها را پیدا کرد. حالا هم سختی کار حفظ این جنبش است. پیش از این هم جنبشهایی در اعتراض به بیعدالتیها وجود داشته است. اعتراض برای مردم نان و آب نمیشود، غذا و سر پناه پول میخواهد. در ضمن اعتراض، مردم را در جایگاهی قرار نمیدهد که بتوانند قوانین ناعادلانه را تغییر دهند. همچنین اعتراض باعث شکلگیری رسانههایی نمیشود که مایل باشند جنبههای سیاه نظام آمریکا را نشان دهند.
اگر چه هماکنون میدان در دست معترضان است اما جبهه سرمایهداری خود را آماده میکند تا از طریق مجالس ایالتی به دمکراسی واقعی حمله کند. در مجالس ایالتی آمریکا شورایی مشترک بین این مجالس و بخش خصوصی وجود دارد. بسیاری از ایالتها لوایحی را به تصویب رساندهاند که به دست این شوراها تنظیم شده و باعث خواهد شد حق رای مردم همچون روزگاری که قوانین جیم کرو حاکم بود از آنها سلب شود.
دمکراتهای سفیدپوست بعد از پایان جنگ داخلی آمریکا به مرور قدرت خود را در ایالتهای جنوبی باز یافتند. آنها با تصویب قوانینی با نام جیم کرو حقوق سیاهان و حتی سفیدان فقیر را (ازجمله حق رای) از آنها سلب کردند؛ مثلا برای شرکت در انتخابات شرایطی همچون مالیات شرکت در انتخابات، با سواد بودن و آزمون فهم مطلب را قرار دادند. چند ایالت دیگر هم به سختی تلاش میکنند که این لوایح را تصویب کنند. هماکنون که زمان تاخت و تاز معترضان وال استریت است قدرتهای سرمایهداری در پشت صحنه به سختی تلاش میکنند تا کنترل اینترنت، این آخرین سنگر آزادی بیان را به دست گیرند. آنها همچنین بهشدت در تلاشند تا قدرت اتحادیهها را از آنها سلب کنند. دستمزد، مزایا و هر گونه شبکه امنیت اجتماعی هم از جمله اهداف آنهاست. هماکنون چیزی به نام امنیت شغلی معنا ندارد و با اشارهای شغلهای آمریکاییان به آن سوی آبها صادر میشود.
دیو برادلی- 8 اکتبر 2011- blogforiowa