این خیابان در طول دهها سال گذشته محل رفت و آمد افراد با نفوذ اقتصادی جهان بوده و به همین خاطر نام آن با بازارهای مالی کشورهای مختلف گره خورده است. شاید والاستریت که نامش همیشه با پول، قدرت، زد و بند، فریب و توطئه برای ثروت بیشتر همراه بوده برای خیلیها در جهان دیگر بهقدری شناخته شده و مشهور باشد که نیازی به دانستن بیشتر درباره آن احساس نکنند. والاستریت مشهور که در منهتن نیویورک و بین منطقه برادوی (Broadway) و ایستریور (East River) قرار دارد محل بازار بورس نیویورک (بزرگترین بازار دادوستد بورس و اوراق بهادار)، بازار بورس نزدک(NASDAQ)، بازار بورس آمریکا(AMEX)، بازار بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) است. این خیابان همیشه مرموز که قدمتش به قرن17 بازمیگردد همواره داستان پرفرازونشیب خود را داشته است.
والاستریت هر چند اکنون خیابانی است که در میان آسمانخراشها و ساختمان بانکهای مهم محصور شده اما در قرن هفدهم میلادی وقتی این خیابان کوتاه احداث شد هیچکس فکر نمیکرد که یک قرن بعد نام آن بر سر زبانها بیفتد.
روایتهای مختلفی درباره علت نامگذاری والاستریت که حالا میان مردم حسابی مشهور شده است وجود دارد. برخی نام این خیابان را که حالا نماد اقتصاد آمریکا به حساب میآید برگرفته از واژه آلمانی( de Waal Straat) میدانند اما بسیاری روایت دیگری را برای علت نامگذاری این خیابان به نام والاستریت یا همان خیابان دیوار پذیرفتهاند. گفته میشود در قرن هفدهم، مهاجران هلندی و آلمانی برای جلوگیری از حمله مهاجران انگلیسی یا سرخپوستان در این منطقه دیواری احداث کردند که منشأ نامگذاری این خیابان شد. در آن زمان هلندیها بخش شمالی سرزمینی که امروز شهر نیویورک نامیده میشود، خریده بودند.
آنها در این منطقه که نام آن را نیوآمستردام گذاشته بودند از بیم حمله قبایل سرخپوست و دیگر همسایگان خود که بخش مهمی از آنها مهاجرانی از شبهجزیره بریتانیا بودند، ابتدا حصارهایی میان خود و بیگانگان احداث کردند. با گذر زمان و بالا گرفتن اختلافات میان ساکنان اولیه آمریکا و هلندیها، این دیوار به تدریج مرتفعتر و قطورتر شد. در آن زمان شرکت هلندی هندغربی تجارت را در قبضه خود داشت و پیتر استایوسانت از طرف این شرکت با استفاده از بردههای آفریقایی و نیروهای سفیدپوست این دیوار را مستحکمتر کرد و ارتفاع آن را به ۴متر رساند. این منطقه خیلی زود تبدیل به محل دادوستد شد. افراد حاضر در این منطقه به 2گروه حراجگذار و معاملهگران تبدیل شدند.
جلسه زیر درخت چنار
در دهههای 80-70 پس از جنگ انقلاب آمریکا و استقلال این کشور از بریتانیا، گروهی از تجار و بازرگانان زیر یک درخت چنار در این خیابان جمع میشدند و درباره مسائل خود مذاکره میکردند. این افراد سرانجام تصمیم گرفتند با اتخاذ سیاستها و سرمایهگذاریهای مشترک، به کسب و کار خود رونق دهند.
ادامه این جلسهها زیر درخت چنار و کنار دیوار، در سال۱۷۹۲ باعث امضای توافقنامه درخت چنار و تأسیس مؤسسهای به نام «انجمن درخت چنار» شد که هسته اصلی بازار بورس نیویورک امروز در خیابان والاستریت به حساب میآید.موفقیت این مؤسسه اقتصادی باعث شد تا به تدریج بازرگانان و تجار تشویق شوند که در این خیابان دفتری تأسیس کنند و والاستریت تبدیل به پاتوق تجارتخانههای موفق در شهری شد که حالا نام نیویورک بر آن نهاده شده بود. بازار بورس نیویورک برای نخستینبار در ساختمانی واقع در پلاک 40 والاستریت شروع به کار کرد. در آن زمان ریاست این بازار را فردی به نام آنتونی استکهلم در دست داشت و هر روز صبح فهرستی از سهامهایی که قابل خرید و فروش بودند را اعلام میکرد.
ورود به بورس نیویورک علاوه بر نیاز به رأی اعضا، مستلزم پرداخت پول برای خریدن جایگاه بود. در سال 1817 هر جایگاه 25دلار و در سال 1827 این جایگاه 100دلار ارزش داشت. بین سالهای 1785 تا 1790 نیویورک پایتخت ایالات متحده بود و ساختمان مرکزی فدرال یا Federal Hall در همین خیابان ساخته شد. برگزاری مراسم سوگند یاد کردن جورج واشنگتن، نخستین رئیسجمهور آمریکا در خیابان والاستریت شهرت آن را بیش از گذشته کرد.
روزنامهای جایگزین بولتن
با افزایش معاملات در والاستریت در ۸ جولای ۱۸۸۹ روزنامه والاستریت ژورنال که اکنون یکی از پرتیراژترین روزنامههای آمریکا به حساب میآید با چاپ نخستین شماره خود جایگزین بولتن گزارش معاملات سهام شد. مؤسسه اولیه ناشر روزنامه والستریت ژورنال که به اخبار بورس میپردازد بیش از ۱۳۰سال پیش در این خیابان راهاندازی شد و خیلی زود توانست نظر مردم را به خود جلب کند. داوجونز و شرکا ابتدا این روزنامه را منتشر و شاخص مشهور خود را در بازار بورس سهام نیویورک معرفی کردند. شاخص داوجونز اکنون یکی از قدیمیترین شاخصهای بورس نیویورک حساب میآید که تغییرات قیمتی سهام ۳۰شرکت برتر صنعتی، ۲۰شرکت حملونقل و ۱۵شرکت خدماتی را نشان میدهد. از این شاخص جهت قیاس در معاملات و خرید و فروش سهام و همچنین برای ارزیابی عملکرد شرکتهای بزرگ استفاده میشود. در سال۱۹۰۲ روزنامهنگاری به نام کلارنس بارون با پرداخت ۱۳۰هزار دلار کنترل این شرکت را بر عهده گرفت. تیراژ این روزنامه در آن زمان روزانه ۷هزار نسخه بود اما در دهه۱۹۲۰ این رقم به ۵۰هزار نسخه رسید. بارون و همکارانش گزارش بدون ترس و مستقل بازارهای اقتصادی را سرلوحه کار خود قرار دادند؛ مسئلهای که در آن زمان بیشتر شبیه به یک افسانه بهنظر میآمد. این روزنامه اکنون پرتیراژترین روزنامه آمریکا به حساب میآید که تیراژ روزانه آن در مارس سال۲۰۱۰ بیش از ۲/۱میلیون نسخه بوده است.
روزهای سیاه والاستریت
وال استریت روزهای سیاه و سختی را پشت سر گذاشته و به محل تجمع و اعتراض مردم و سرمایهگذاران تبدیل شده است. در سال۱۹۰۷ شاخص سهام در بورس نیویورک نسبت به سال قبل از آن بیش از ۵۰درصد کاهش یافت و بحران اقتصادی آمریکا باعث هجوم مردم و سرمایهگذاران برای پسگرفتن سرمایههای خود از بانکها و مؤسسات مالی شد. در زمان این واقعه که به وحشت ۱۹۰۷ مشهور شد والاستریت شاهد تجمع گسترده مردم برای نجات سرمایههایشان بود. بسیاری از بانکهای آمریکا به همین خاطر اعلام ورشکستگی کردند اما سرمایهگذاری به نام جیپیمورگان نقش مهمی در پایان این وضعیت داشت. آمریکا در آن زمان بانک مرکزی نداشت و به همین خاطر مورگان مؤسسات مالی و بانکها را راضی کرد تا به همراه سرمایه خودش صندوقی برای کمک به وضعیت اقتصادی و بانکهای ورشکسته تشکیل دهند تا سیستم بانکداری نجات پیدا کند. این بحران در ماه اکتبر آغاز شد و تقریباً تا ماه نوامبر به پایان رسید. در ماه نوامبر هم مورگان یک شرکت بزرگ راهآهن را که به علت بدهی کلان ارزش سهامش را از دست داده بود خریداری کرد و همین کار بازارهای سهام نیویورک را نجات داد. وحشت ۱۹۰۷ اما در مقابل بحران سال۱۹۲۹ تقریبا یک شوخی به حساب میآید.
۱۲سال بحران اقتصادی
در اکتبر سال۱۹۲۹ سقوط ارزش سهام در بازار بورس نیویورک، آغاز رکود اقتصادی بیسابقهای را موجب شد که در تاریخ آمریکا هنوز هم بیسابقه است. سقوط سهام در سال۱۹۲۹ آغاز بحران اقتصادی آمریکا بود که ۱۲سال ادامه یافت و بر کل کشورهای غربی تأثیر گذاشت. در اواخر دهه۱۹۲۰ بورس آمریکا به خاطر رشد صنایع رونق خوبی داشت و به همین خاطر بسیاری جذب این بازار شدند. بسیاری از مردم و بورسبازها برای خرید سهام و رسیدن به ثروت از بانکها وامهای کلان گرفتند تا جایی که از سال 1924 تا 1929 قیمت سهام بازار نیویورک تا 400درصد افزایش یافت. با رکود صنایع اما سوددهی سهام کاهش یافت و این افراد نتوانستند بیشتر وامهای گرفته شده خود را به بانکها پس دهند. همین مسئله باعث وقوع رکود در بازار بورس نیویورک شد.
در ۲۴اکتبر سال۱۹۲۹ که به پنجشنبه سیاه مشهور شد قیمت سهام به شدت سقوط کرد و والاستریت با بزرگترین بحران جهان سرمایهداری مواجه شد. در ساعت 11صبح آن روز موج فروش سهام در والاستریت کلید خورد و تنها در یک مرحله از خرید و فروش، 2میلیون و 600هزار سهم به مبلغ 4میلیارد دلار در آن دوره مبادله شد. در روز 29اکتبر که لقب «سهشنبه سیاه» را گرفت سقوط بازار بورس والاستریت تأیید شد. این وضعیت باعث شد تا در پایان ماه اکتبر بازار به کلی راکد شود و رو به تعطیلی برود. با سقوط بازار سهام، صدهاهزار خانواده آمریکایی ورشکست شده و به خاک سیاه نشستند و بسیاری دست به خودکشی زدند. بانکهایی که مردم از آنها وام گرفته بودند هم اعلام ورشکستگی کردند.
پس از آن نوبت به شرکتها، کارخانهها و بازرگانان رسید تا بهدلیل ورشکستگی بانکها و مصرفکنندگان سرمایههای خود را از دست بدهند. این اتفاق جرقه بزرگترین رکود اقتصادی آمریکا و غرب را رقم زد که تا جنگ جهانی دوم نیز ادامه پیدا کرد.
در میان سالخوردگان آمریکایی ضربالمثلی راجع به بحران آن زمان مشهور است که میگوید: «هرجوانی که در آن سالها سهامی از والاستریت خرید، موهایش سفید شد تا آن را به ارزش روز اول فروخت.» تنها ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین در این جنگ بود که اقتصاد آمریکا را جانی دوباره بخشید و والاستریت را احیا کرد.