به گزارش تبیان، گاه اشخاص هیچ اثرى از خود نمىگذارند و بى نام و نشان مىمیرند، گاه هم در روزگار خود اثر مىگذارند و پس از مرگ فراموش مىشوند و گاه هم اشخاصى پیدا مىشوند که در تمام روزگاران اثر گذارند. وجود تاریخِِی این کسان به یکى از سه گونه است:
* وجود تاریخى مادى.
* وجود تاریخى رفتارى.
* وجود تاریخى نظرى.
وجود تاریخى مادى به گونه هاى مختلف تحقق مىپذیرد مانند ادامه وجود با اعقاب و نوادگان و آرامگاه و آثار عینى ملموس همچون آثار هنرى که از میکل آنژ به جاى مانده که یکى از ارکان ماندگار و عظیم هنر غرب است.
وجود تاریخى رفتارى، به سنت ها و عادت ها و رفتارهاى متراکمى است که شخص بنیاد مىنهد و ترویج مىکند خواه مثبت باشد و خواه منفى. در ادبیات دینى ما به این رفتارهاى متراکم ماندنى « سنت » اطلاق مىشود.
وجود تاریخى نظرى هم با وجود شخصیت والا و گرانمایه و معارف بلند انسانى و دینى که تولید مىکند صورت مىبندد که در ابدیت زمان همه را از صاحب نظران گرفته تا افراد عادى به خود و به مواریث معارفى خود مشغول مىکند. حضرت مسیح از جهت وجودى و ارسطو از جهت علمى بدینگونه هستند.
خلاصه آنکه برخى افراد قابلیت و استعداد بقا در تاریخ دارند، یا در یکى از ابعاد سه گانه یا در تمام آن ابعاد. حضرت زهراى اطهر علیهاالسلام در هر سه بعد تبلور و تجسم تاریخى دارند:
درباره بعد رفتارى وجود تاریخى حضرت زهرا علیهاالسلام، به حق مى توان گفت که آن حضرت از این جنبه شگفتى ساز و دگرگون کننده است ! زن جوانى که بیش از هجده بهار از عمر او نگذشته بود ، پایه گذار یک سنت ـ رفتار متراکم ـ و مبدل به یک الگوى تمام عیار مى گردد تا آنجا که امام عصر ( عج ) درباره ایشان مى گوید:
وَفِى ابْنَةِ رَسُولِ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.
انسان شناسان را اصطلاحى است به عنوان «شخصیت اساسى». بنابر این اصطلاح، حضرت زهرا علیهاالسلام با تجرید (و جدا بودن) از قید و بندهاى فردى، یک سرمشق مطلق مىشود و بدینگونه در جاودانه تاریخ ماندنى مىگردد که چنین هم شد.
فاطمه علیهاالسلام در پى آن بود که زن به کرامت انسانى اش پى ببرد، و خود را فداى امیال و هوسهاى دیگران نکند، فاطمه مى خواست که دامان زن مسلمان و هر آزاداندیش را از هر گونه فساد اخلاق و روابط نامشروع و ضد ارزشهاى دینى پاک نگه دارد
جامعه شناسان مى گویند سر منشأ اوضاع بحرانى نسل جوان در جهان سوم، خلأ الگوى رفتارى است. در این حیطه حضرت زهرا علیهاالسلام می تواند منجی و مشکل گشا باشد، چرا که آن حضرت الگوی کامل و بی عیب و نقصی است که می تواند سرمشق جامعه باشد.
فاطمه، مظهر عفاف و حجاب
فاطمه علیهاالسلام بهترین مظهر عفت و پوشش زنان مسلمان است؛ زیرا با توجه به این که فاطمه علیهاالسلام آن بانویى نبود که کاملا با خارج از خانه قطع رابطه کرده باشد؛ چون تاریخ گواه است که وى دعوت دیگر زنان را مىپذیرفته ، هم چنین جهت تهیه وسائل روزمره به ویژه در روزهایى که حضرت على علیه السلام حضور نداشتند بیرون مى رفته ، مرتب به خانه پیامبر صلى الله علیه و آله رفت و آمد مى کرده ، در جنگ احد، به همراه دیگر زنان به مداواى زخمهاى پیامبر صلى الله علیه و آله پرداخته ، و در فتح مکه و حجة الوداع همراه پیامبر صلى الله علیه و آله بوده و پس از شهادت حمزه پیوسته به احد مى رفته، و گاه برخى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله را به همراه آن حضرت به حضور مى پذیرفته ، اما با این حال باز هم بر مسئله عفاف و حجاب زن سخت تکیه مى کرده است.
فاطمه علیهاالسلام در پى آن بود که زن به کرامت انسانىاش پى ببرد، و خود را فداى امیال و هوسهاى دیگران نکند، فاطمه مى خواست که دامان زن مسلمان و هر آزاداندیش را از هر گونه فساد اخلاق و روابط نامشروع و ضد ارزشهاى دینى پاک نگه دارد.
از حضرت على علیه السلام روایت شده که فرمود: ما روزى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله نشسته بودیم ، ایشان فرمود: به من خبر دهید چه چیز براى زنان بهتر است؟ هیچ کس نتوانست جواب حضرت را بگویند و برخواسته پراکنده شدند. من به نزد فاطمه علیهاالسلام آمدم و سؤال را براى او نقل کردم و در ضمن گفتم که هیچیک از ما جواب رسول خدا را نمى دانستیم ، حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: من جواب سؤال را مىدانم، سپس فرمود: بهترین ویژگی براى زن این است که هیچ مردى او را نبیند و او هم هیچ مردى را نبیند.
درباره بعد رفتارى وجود تاریخى حضرت زهرا علیهاالسلام ، به حق مى توان گفت که آن حضرت از این جنبه شگفتى ساز و دگرگون کننده است ! زن جوانى که بیش از هجده بهار از عمر او نگذشته بود، پایه گذار یک سنت ـ رفتار متراکم ـ و مبدل به یک الگوى تمام عیار مى گردد
من به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله برگشتم و گفتم یا رسول الله بهترین چیز براى زن این است که هیچ مردى او را نبیند و او هم هیچ مردى را نبیند. حضرت با تعجب فرمود: شما که قبلا این جا حاضر بودید و چیزى نگفتید، پس این جواب را از کجا آوردى؟! گفتم از فاطمه . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: براستى که فاطمه پاره تن من است .
پاسخ به یک شبهه
ناگفته نماند که این حدیث را هر یک به گونه اى معنى کرده اند که برخى از آن ها چندان صحیح بنظر نمىرسد، مثلا برخى معتقدند که مراد فاطمه علیهاالسلام این است که زن نگاه شهوت آلود به مرد نکند. و همچنین به زن چنین نگاهى نکند. در پاسخ باید گفت: این گونه نگاه کردن براى زن و مرد حرام است نه این که بهتر آن است که چنین نگاهى نکند. و با این بیان حدیث را چه جور معنى کنیم ؟ آیا مقصود فاطمه علیهاالسلام این است که زن هرگز از خانه بیرون نرود، که این معنى هم صحیح نیست ، زیرا نه تنها این امر امکان ندارد و عملى نیست ، بلکه با خطى مشى و سیره خود فاطمه علیهاالسلام مخالف است. زیرا عرض شد آن حضرت رفت و آمد داشته. پس منظور حضرت از این جمله چیست ؟
بنظر مىرسد که حضرت زهرا علیهاالسلام تکیه اش بر این بوده که زن تا مى تواند از حضور غیر ضرورى خود بکاهد و در صورت حضور، از اختلاطهاى نامشروع و گفت و شنودهاى غیر اخلاقى پرهیز کند.