وزارت امورخارجه آمریکا در اقدامات پیش دستانه دیپلماتیک مطلوبیتهای راهبردی ایالات متحده و کشورهای اتحادیه اروپا را تفهیم نمود، درحالی که هنوز کشورهای ایران، روسیه و چین هیچگونه شاخصی در ارتباط با اولویتهای سیاست هستهای خود بیان نداشتهاند. ایران ترجیح میدهد تا محورهای اصلی مذاکرات خود را در روز اجلاسیه بیان دارد. درحالی که بهرهگیری از این الگو نمیتواند فضای لازم برای انعکاس حقانیت ایران را در افکار عمومی و رسانههای بینالمللی فراهم سازد. اولویتهای سیاست هستهای ایران در مذاکرات استانبول کاملا مشخص است. پادمان هستهای محور اصلی رویکرد ایران در مذاکرات استانبول خواهد بود.
پادمان هستهای محور اصلی قانونی و پذیرفته شده توسط کشورهای مختلف در ارتباط با فعالیتهای هستهای صلح جویانه تلقی میشود. در هیچ کجای پادمان هستهای این موضوع مطرح نشده است که سوخت هستهای تولید شده به خارج از کشوری که روند غنیسازی اورانیوم را انجام میدهد منتقل شود. از سوی دیگر در پادمان هستهای این موضوع نیز مطرح نشده است که تأسیسات مربوط به غنیسازی اورانیوم در مقیاس P2 فعالیتهای خود را متوقف سازد. بنابراین آنچه را که کارگزاران سیاست خارجی آمریکا و کشورهای اروپای غربی بر آن تاکید دارند موضوعی خارج از پادمان هستهای و حتی پروتکل الحاقی 2+93 است. در چنین شرایطی ایران باید مواضع خود را قبل از مذاکرات 25فروردین اعلام دارد.
تأکید بر پادمان هستهای موضوعی قانونی و در چارچوب حقوق بینالملل معنا مییابد در حالی که آنچه توسط دیپلماتهای غربی مورد تاکید قرار گرفته، نمادی از پیشرفت در مذاکرات هستهای محسوب میشود. ایران یا هیچ کشور دیگری که در شرایط ایران باشد نمیتواند مذاکرات را براساس پیششرطهای غیررسمی آغاز کند. بر این اساس موضوعاتی مورد توجه قرار میگیرد که اولاً ماهیت حقوقی داشته باشد، ثانیاً در پروتکلهای بینالمللی مورد پذیرش قرار گیرد، ثالثاً حقانیت و مشروعیت ایران را مورد حمایت قرار دهد.
هر یک از مولفههای یاد شده بخشی از ضرورت سیاست هستهای ایران را منعکس میسازد. ایران در مذاکرات استانبول هیچ گزینهای برای متوقفسازی فعالیتهای تأسیسات هستهای خود نمیتواند داشته باشد، در حالی که میتواند زمینههای لازم برای اعتمادسازی در فضای بینالمللی را فراهم سازد. اعتمادسازی ایران در فعالیتهای هستهای براساس شفافسازی انجام خواهد شد. سیاست شفافسازی میتواند در قالب بازرسیهای هستهای انجام گیرد. اگر کشورهای گروه 1+5 حقانیت ایران در روند غنیسازی اورانیوم را مورد پذیرش قرار دهند و یا اینکه همکاریهای لازم برمبنای گفتمان هستهای را به انجام رسانند، در آن شرایط زمینه برای اقدامات متقابل از سوی ایران نیز انجام خواهد شد.
هرگونه شفافسازی ایران باید نتایج مربوط بهخود را داشته باشد. سیاست شفافسازی میتواند زمینههای لازم برای کاهش و حذف تحریمهای اعمال شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل را فراهم سازد. این امر بخش ضروری نیازهای اجتماعی ایران محسوب میشود. الگوی رفتاری گروه 1+5 بهگونهای بوده است که بیشترین خسارات ناشی از تحریم را متوجه جامعه ایران نموده است، جامعهای که از عقلانیت راهبردی برخوردار بوده و زیرساختهای فکری لازم برای نوسازی را داراست.
اعمال محدودیتهای اقتصادی طی سالهای گذشته قابلیت تکنیکی ایران را کاهش نداده است. علوم در فضای شبکهای قرار دارد. در فضای شبکهای هر کشوری که زیرساختهای تکنیکی و دانش لازم را داشته باشد میتواند زمینههای دستیابی به علوم بومی را فراهم سازد. بومی شدن علم در ایران انعکاس فضای ناشی از اراده ملی جوانان ایرانی و همچنین شبکهای شدن علم، تکنولوژی و اقتصاد است.
در فضای جامعه شبکهای، ایران به قابلیتهای تکنیکی براساس پادمان هستهای دست یافته است. سرویسهای اطلاعاتی جهان غرب نیز این موضوع را مورد تاکید قرار دادهاند. گزارش NIE بهعنوان مرجع سازمانهای اطلاعاتی در آمریکا بیانگر آن است که ایران هیچگونه انحرافی از پادمان هستهای نداشته است. از سوی دیگر براساس رهیافت رهبران سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی هرگونه تولید سلاح هستهای، استقرار سلاحهای هستهای علیه کشورهای مختلف و به کارگیری آن حرام است. کشورهای جهان غرب تلاش دارند تا دغدغه درونی خود را که مبتنی بر فلسفه رئالیسم سیاسی است، برطرف نمایند.
آنان احساس میکنند که اگر ایران به قابلیت تکنیکی دست یابد در آن شرایط امکان دارد که جلوههایی از انحراف در فعالیتهای هستهای ایجاد شود، در حالی که زیرساختهای قدرت ملی ایران را افکار عمومی خاورمیانه و جهان اسلام میسازد. ایران توانسته است محور مقاومت را دربرابر محور سلطه جهانی سازماندهی کند.
تحقق چنین فرایندی صرفا از طریق هویت گرایی سیاسی و ایدئولوژیک حاصل شده است. قابلیت هستها ی ایران بخشی از نیازهای صنعتی و تولید قدرت اقتصادی محسوب میشود. سیاست شفافسازی و اعتمادسازی براساس مدل بازرسی میتواند اثباتکننده این ادعا باشد. بنابراین آیا کارگزاران دیپلماسی هستهای ایران نسبت به نیازهای راهبردی جامعه که بر حفظ قابلیتهای هستهای از طریق متقاعدسازی دیپلماتیک است واقفند؟ نتایج کنفرانس استانبول بیانگر میزان کارآمدی قابلیت دیپلماسی هستهای ایران در فضای مذاکره چند جانبه است.
* مدیرگروه سیاسی دانشگاه تهران