دلیل این موضوع این بود که براساس برخی دیدگاهها ساخت مجسمهای با تندیس رئالیستی منع شده بود. این امر باعث شد که ساخت مجسمههای واقعگرایانه در ایران متروک شود، هر چند در عصر فعلی این منع تاریخی تا حدود زیادی برداشته شده است.
با این وجود گفته شد که مجسمه در کشورهای اروپایی و فضای شهری کاربرد بسیاری دارد.
امری که در کشور ما از قدمت چندانی برخوردار نیست. هر چند که ساخت تندیسها و مجسمههای رئالیستی دیگر خریدار ندارد و حتی در کشورهای اروپایی هم دیگر کاربرد ندارد. اما یک اثر حجمی میتواند شناسنامه یک شهر یا یک محله باشد. از منظر زیبایی شهری نیز یک اثر باید به گونهای باشد که مردم از دیدن آن لذت ببرند و از نظر بصری برایشان نیروبخش باشد.
حسین فخیمی، دکترای مجسمهسازی از اسپانیا درباره کاربرد مجسمه در فضای شهری میگوید: مجسمه باید تعریف خود را داشته باشد و کاربرد آن را بدانیم. مجسمه نمادی از احساس، تفکر و اندیشه مردمی است که همیشه با آن احساس زندگی میکنند. زندگی بشری نیز با نمادها شکل میگیرد و لازم است که یک نماد جامعیت اجتماعی پیدا کند. با این شرایط مردم هم دوست دارند که با آن احساس و اندیشه زندگی کنند.
رضا خدادادی، عضو هیأت علمی دانشگاه هنر نیز درباره ساخت آثار حجمی و کاربرد آنها در محیط شهری به مسائل مذهبی اشاره کرده و میگوید: در کشور ما به لحاظ شرعی محدودیتهایی برای ساخت مجسمه وجود دارد.
ما مثل هنرمندان کشورهای اروپایی نمیتوانیم به هنر مجسمه و پیکرسازی بپردازیم. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که در حوزه حجم و مجسمه برای محیط شهری ضعیف کار نکردهایم، ولی تهران شهر بسیار بزرگی است و هر چه مجسمه نصب شود باز هم کم است.
خدادادی در ادامه صحبتهای خود ضمن تفکیک مجسمهها به دو دسته پیکرهها (فیگوراتیو) و انتزاعی(آبستراکتها) میگوید در دورهای از تاریخ هنری ما افرادی چون ابوالحسنخان صدیقی بر روی پیکرهها کار میکردند البته از نظر شرعی نظر نمیدهیم. اما این نکته را هم باید یادآور شوم که هنر ایران از زمان مادها و هخامنشی انتزاعی بوده که بعد از ظهور اسلام نیز با وجود محدودیتها از نقوش انتزاعی و تزئینی به عنوان مثال در قالیها استفاده شده است.
پروفسور فخیمی نیز در رابطه با آثار هنری ایرانیان میگوید: اگر به تمدن چند هزار ساله ما نگاه کنید میبینید که همه آثار نمادی از هنر و اندیشه دارند. ایرانیان مردمی هستند که همیشه به نمادها اهمیت دادهاند و این آثار به جا مانده مشخص است.
گفته شد که یک طرح حجمی میتواند شناسنامه یک شهر باشد. اما دستورالعمل نحوه نظارت بر انتخاب، ساخت و نصب مجسمه یا یادمان در میادین و اماکن عمومی، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است و تمام مسئولان شهری باید طبق این آییننامه، ضوابط اجرایی را رعایت کنند و این امر یعنی اینکه براساس قانون اگر قرار باشد در هر شهری یک تندیس در میدان یا فضای شهر نصب شود باید قبل از اجرا، طرح و ماکت آن به شورایی متشکل از کارشناسان فنی تهران ارسال شود تا بعد از رؤیت طرح، اعلام نظر صورت بگیرد که به نظر پروفسور فخیمی، این کار صورت نمیگیرد.
برای هویت بخشی به شهرها باید از آثار هنری و حجمها استفاده کرد. او میگوید: برای این کار مسئولان باید راه را هموار کنند، آنها باید اجازه دهند و برنامهریزی کنند، با این کار میتوان حتی مردم را نیز برای سرمایهگذاری تشویق کرد.
فخیمی در ادامه و تأیید صحبتهای خود میگوید: به عنوان مثال در شهری مثل پاریس مسئولان برای بازسازی ساختمانهای قدیمی عوارضی دریافت نمیکنند. به نظر من نیز مسئولان باید درصدی از بودجههای مربوط به ساخت بنا را برای ساخت آثار هنری در نظر بگیرند.
خدادادی نیز در صحبتهای خود درباره وظایف مسئولان شهری برای توجه بیشتر به آثار حجمی به موضوعات مختلفی اشاره میکند. او به نقاط ضعف و قوت اشاره کرده و میگوید: درباره این موضوع و نقش مسئولان باید به چند نکته اشاره شود.
متولی اصلی زیبایی شهر و نمای آن سازمان زیباسازی شهرداری تهران است. نقاشیهای دیواری که تا چند سال قبل اجرا میشد و محدود به چند اثر کلیشهای و تکراری بود را به یاد بیاورید و آنها را با آثار فعلی مقایسه کنید. الان بسیاری از کارها زیباترند و حدود 20 تا 30 اثر ارزشمند روی دیوارها داریم. آثار حجمی هم در این چند سال ارائه شدهاند.
حدود 70 مجسمه برای دو سال تعداد کمی نیست اما همانطور که گفتم تهران شهر بزرگی است و نیاز به چند هزار مجسمه و اثر هنری دارد. عضو هیأت علمی دانشگاه هنر به مشکلات هم اشاره کرده و میگوید: ما به ایرانی بودن افتخار میکنیم و قصد مقابله با تهاجم فرهنگی را داریم. کار فرهنگی کار یک سال و دو سال نیست.
باید بذرپاشی کنیم تا در آینده نتیجه بگیریم. اگر میبینید که در شهری مثل پاریس تعداد مجسمهها و آثار هنری زیاد است از هنردوستی مردم نیست. مسئولان باعث شدهاند تا درک مردم بالا رود. اگر هنر حجمی ما شناخته نشده است هنرمندان مقصر نیستند. آیا مسئولان سعی کردهاند که این افراد را به جهانیان معرفی کنند؟
پروفسور فخیمی نیز در این باره میگوید: ما بالفطره ضعیف نیستیم. آثار خوبی در این چند سال عرضه شدهاند اما مسئله اصلی اینجاست که برای تهیه فرم و حجم هر اثری به افراد خبره مراجعه نشده است. اگر قرار است اثری ساخته شود باید از یک مجسمه ساز کمک بگیرند که چنین امری تا به حال اتفاق نیفتاده است.
باید این نکته را نیز یادآور شد که کاربرد مجسمه در فضاهای شهری در کشور ما قدمت چندانی ندارد و همین مسئله میتواند یکی از دلایل بیتوجهی یاکمتوجهی برخی از دستاندرکاران اجرایی و حتی مردم در زمینه مجسمههای شهری باشد.
باید عناصر اصلی شهری را شناسایی کرد و برای هر شهر با توجه به همان عناصر برنامهریزی هنر را انجام داد. امری که شاید اگر تا به حال انجام شده بود مشکلی در تهیه و اجرای فرم و آثار حجمی نداشتیم. اما به نظر میرسد روند تولید آثار حجمی و هنر مجسمهسازی در یک پروسه روبهرشد شکل گرفته و ادامه خواهد یافت.
خدادادی، عضو هیأت علمی دانشگاه هنر میگوید: با وجود اینکه مجسمهسازی در ایران سابقه طولانی ندارد و تقریباً نوپا هستیم اما دانشجویان ما بسیار با استعداد هستند. البته آموزش فقط در دانشکدهها نیست. ما باید یک صده بسازیم و خراب کنیم تا بدانیم که چطور مجسمه شهری مطابق با ارزشهای جامعه خودمان به دست می آید. این روزها سمپوزیوم بینالمللی مجسمهسازی هم در کشور ما در حال برگزاری است و مسئولان شهری بیشتر از گذشته درباره اهمیت آثار حجمی و مجسمهها صحبت میکنند.
محمد مهدی عسگرپور، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در نخستین نشست خبری این سمپوزیوم از اهمیت «نگریستن دیگرگونه» به شهرها سخن گفت و هنر حجمسازی را یکی از نیازهای مورد مطالبه در شهرها دانست.
حلیمی، دبیر هنری سمپوزیوم هم میگوید: هنرمندان حوزه تجسمی به ویژه مجسمهسازان در کشور ما آنقدر زیاد شدهاند که قابل مقایسه با دورههای قبل نیست. این هنرمندان به فضای بزرگتری نیاز دارند تا کار خود را در معرض دید جهانیان بگذارند.
با در نظر گرفتن تمام موارد یاد شده که نشان از مهیا بودن شرایط مناسب برای توسعه آثار حجمی و مجسمهها در شهر میدهد، باید منتظر بود که هنرمندان و مسئولان با همکاری یکدیگر برای شناسایی هویت شهری و معرفی آن به دیگران تلاش خود را به کار ببندند.