حاکمیت شرکتی مناسب، قواعد و رویههای حاکم بر روابط بین مدیران و سهامداران شرکتها و همچنین ذینفعانی نظیر کارکنان و اعتبار دهندگان است که از طریق جلب اطمینان بازار، کمک به سلامت بازار و کارایی اقتصادی، ثبات مالی و رشد اقتصادی را به ارمغان میآورد. حاکمیت شرکتی مطلوب و کارآمد موفقیت یک کسب و کار را تضمین نمیکند اما یکی از عواملی است که میتواند در موفقیت بلندمدت کسبوکار به آن کمک کند.
به عبارتی دیگر شرکتی که به خوبی اداره میشود، چشمانداز بلندمدتتری را برای خود تعریف میکند که در آن مسئولیتهای اجتماعی و اقتصادی را به بهترین نحو با فرایند ارزیابی ریسکها ادغام کرده و با کشف فرصتهای جدید و تخصیص سرمایه به شیوهای بهینه که به نفع سهامدارانش تمام شود، موفقیت خود را در بلندمدت تضمین میکند و این تنها راه موجود برای حفظ اعتماد عمومی هم در فضای کسب و کار و هم در بازار و هم برای ساخت آیندهای موفق است.
علائم و نشانههای حاکمیت شرکتی ضعیف و غیر مؤثر در شرکت ممکن است بلافاصله قابل مشاهده نباشد و در درازمدت میتواند باعث مشکلات جدی شود. در تحقیقی که توسط مرکز ترویج حاکمیت شرکتی در سال90 انجام شد و اعضای هیاتمدیره 26 شرکت ایرانی مورد مصاحبه عمیق در مورد نحوه اداره شرکت قرار گرفتند، اکثرا اعضای هیات مدیره را غیرفعال و بهعنوان امضاکنندگان صرف یا اینکه آنان را فقط در راستای افزایش منافع سهامداران کنترلکننده مؤثر و فعال میدانند.
این در حالی است که مسئولیت اجتماعی شرکتها بر مسئولیت و پاسخگویی بهعنوان پایه و اساس رفتار یک سازمان در اجتماع تأکید دارد و ناظر بر چگونگی کسب و کار مسئولانه همراه با تولید ثروت است، به نوعی برای ما مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتهاست یعنی چگونه از طریق کسب و کار مسئولانه ایجاد ثروت کنیم.
بنابراین رفتارهای تجاری شرکت حوزه کارکنان، مشتریان، پیمانکاران، محیطزیست و جامعه را دربر میگیرد؛ چرا که یک رابطه برنده- برنده و خلق ارزش مشترک هم برای جامعه و هم برای بنگاه، زیربنای مفهومی موضوع مسئولیت شرکتی است. با این اوصاف موفقیت کسب و کار با پیشرفت جامعه متصل است و رابطه مستقیمی میان این دو است.
امروزه شرکتها به مسئولیت شرکتی به مثابه ابزاری مینگرند که چگونه میتوانند از طریق آن منافع شرکت خود را به حداکثر برسانند. آیا شرکتی میتواند از طریق فعالیتهای مسئولیت شرکتی سهم بازار خود را توسعه داده و خود را بهعنوان شرکتی معتبرتر و با پرستیژتر جا بیندازد؟
آیا میتواند با سازمانهای محلی ریسک اجتماعی خود را مدیریت کند و مجوز محلی برای کار کردن داشته باشد؟ آیا میتواند بازاریابی کند و بازاریابی خود را با چالشهای اجتماعی پیوند زند تا نامی ماندگارتر داشته باشد؟ آیا میتواند از طریق فعالیتهای مسئولیت شرکتی به سیاستگذاران و مقامات محلی نزدیک شود و منافع خود را تأمین کند؟
آیا میتواند روح تازهای بدمد و کارکنان خود را انگیزهدارتر کند؟ آیا میتواند از طریق فعالیتهای مسئولیت شرکتی با شراکت و مشارکت یک سازمان خیریه محلی بخشی از مشکلات محلی اطراف شرکت خود را حل کند؟ آیا میتواند از طریق فعالیتهای مسئولیت شرکتی و حضور در بازارهای کمتر توسعهیافته محصولی جدید به بازار عرضه کند؟
* مدیرعامل مرکز ترویج مسئولیت و حاکمیت شرکتی