شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۴:۴۴
۰ نفر

نیلوفر قدیری: پاکستان و مشکلاتش می‌تواند سوژه ده‌ها کتاب و صدها مقاله باشد. هر روز از این کشور خبری در رسانه‌ها دیده و شنیده می‌شود؛ از انفجارها و ترورهای روزانه مردم عادی و مقامات رسمی و خارجی‌ها تا وقایع حیرت‌آوری چون حمله به زندان برای فراری‌دادن صدها زندانی طالبان.

پاکستان

در میان کشته‌هایی که هر روز جهان در حملات و حوادث تروریستی به‌خود می‌بیند، حتما چند پاکستانی هم وجود دارند. تنها در شهر کراچی بزرگ‌ترین شهر پاکستان و مرکز تجاری این کشور، در سال2011 بیش از هزار نفر در این حملات کشته‌شده‌اند. در کنار این حملات داخلی، خاک پاکستان از سوی نظامیان خارجی هم هدف حمله قرار می‌گیرد. حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا یا هلی‌کوپترهای ناتو، هم از بین نظامیان پاکستانی تلفات می‌گیرد وهم از میان غیرنظامیان بی‌گناه این کشور.

از یک سال پیش و بعد از کشته‌شدن بن‌لادن در خاک پاکستان، این مشکلات بیشتر شده‌است. آمریکا و جهان یک سال است به‌دنبال این پرسش هستند که آیا دولت پاکستان از حضور و اقامت بن‌لادن در 30 کیلومتری پایتخت باخبر بوده یا نه. مردم و پارلمان پاکستان دولت را زیر فشار گذاشته‌اند که آیا از عملیات کماندوهای آمریکایی در آن روز باخبر بوده یا نه. طالبان و القاعده به دولت پاکستان فشار می‌آورند و می‌خواهند بدانند که آیا سرویس اطلاعاتی پاکستان در این عملیات با آمریکا همراهی داشته‌ یا نه. مردم پاکستان از دولت می‌خواهند جلوی حملات هوایی شبانه آمریکا به خاک پاکستان را بگیرد، از حیثیت و عزت پاکستان دفاع کند همچنین جلوی حملات و انفجارهای طالبان علیه مردم بی‌گناه پاکستان را بگیرد.

آمریکایی‌ها پاکستان را عامل آرام نگرفتن افغانستان معرفی می‌کنند. افغان‌ها ریشه مشکلات کشورشان را در پاکستان می‌دانند. آمریکا کمک‌های نظامی و نقدی‌اش را به پاکستان به‌حالت تعلیق درآورده تا این دولت را به همکاری در زمینه مقابله با طالبان تحت فشار بگذارد. طالبان به دولت پاکستان هشدار داده که اگر با آمریکا بیشتر از این همکاری کند، ناامنی‌ها در شهرهای پاکستان بیشتر خواهد شد. این کلاف سردرگم مشکلات پاکستان گره‌های دیگری هم دارد. اما چرا پاکستان چنین شد؟ هند و پاکستان در سال 1947 با هم استقلال یافتند. چرا پاکستان چنین گرفتار باتلاق مشکلات شده ولی هند مسیر رشد اقتصادی را پیموده و اکنون در رده‌ قدرت‌های تاثیرگذار جهان ،هم مامنی برای سرمایه‌گذاران است و هم طرف تصمیم‌گیری‌های بزرگ.

توفانی که این روزها پاکستان درو می‌کند نتیجه بادی است که سال‌ها پیش کاشته‌است. پاکستان با توجه به موقعیت خود در منطقه و در چارچوب یارگیری‌های دوران رقابت جنگ سرد در جهان، ابزاری استراتژیک برای خود تدارک دید که اکنون بلای جان خودش شده‌است. سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان در دهه 1990 با آموزش و تجهیز شبه‌نظامیان طالبان آنها را وارد بازی بزرگ افغانستان کرد با این امید که نتیجه این بازی را در آینده به نفع خود رقم بزند. اما متغیرهای نیرومندتر این بازی، آن را به سمتی دیگر بردند. همان زمان که پاکستان روی این سلاح استراتژیک سرمایه‌گذاری می‌کرد، هند مشغول تقویت توان اقتصادی بود. هرچه ظهور قدرت اقتصادی هند بیشتر می‌شد، شاخص‌های اقتصادی پاکستان بیشتر نزول می‌کرد. پاکستان با تولید سالانه 8 /13میلیارد دلار محصولات نساجی، زمانی یکی از بزرگ‌ترین صنایع نساجی دنیا را داشت.

این صنعت 63 درصد از صادرات پاکستان را تشکیل می‌دهد. در ماه‌های اخیر اما با تعطیلی ده‌ها کارخانه نساجی در این کشور، بیش از 200هزار کارگر این بخش بیکار شده‌اند. دلیل آن هم مشکلات برق و گاز در منطقه فیصل‌آباد (قطب صنعت نساجی پاکستان) است. این منطقه به‌دلیل مشکل برق و گاز، روزانه گاه تا 20 ساعت با قطعی برق روبه‌رو است. پاکستان برای تجهیز نیروگاه‌های برق منطقه پول و تخصص کافی ندارد. ناامنی داخلی گسترده در پاکستان، سرمایه‌گذاری خارجی را در این کشور به حداقل رسانده و تنش با غرب باعث کاهش کمک‌های مالی شده که پاکستان در سال‌های اخیر به آن وابسته شده‌بود. سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا، مداخله نظامی حساب‌نشده ناتو و مشکلات همسایگی با افغانستان از دیگر عواملی است که کوه مشکلات پاکستان را پدید آورده‌اند اما آتشی که طالبان بر خرمن پاکستان زد، تا سال‌ها خاموش نخواهد شد.

کد خبر 169048

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز