پاکستان همچنین کشور پدیدهها هم نام دارد؛پدیدههایی که موجب خبرساز شدن این کشور پرتحول آسیا شدهاست. در این گزارش به چند پدیده قابل توجه پاکستان اشاره شدهاست.
تنوع قومی، عاملی برای تفرقه
تنوع قومی در سراسر پاکستان و این نکته که تقریبا هرکدام از ایالتهای مهم این کشور متعلق به یکی از این قومهاست، بهعنوان یکی از دلایل اصلی تفرقه و عدم وحدت ملی در این کشور معرفی میشود. تلاشهای دیرینه این اقوام به منظور کسب استقلال و تجزیهطلبی هم تأکیدی براین واقعیت است. البته قدرت اصلی پاکستان در اختیار ایالت پنجاب است و قومهای دیگر از نظر سیاسی نقش چندانی در تعیین سرنوشت حکومت ندارند. این قبیل گرایشها بین اقوام پشتون و بلوچ به خاطر نارضایتی آنها از حضور در قلمرو تحت حاکمیت پاکستان بیشتر به چشم میخورد. 10قوم اصلی حاضر در پاکستان شامل بلوچ، هونزا، داردی، هزاره، کالاش، پشتون، ساهی، سوات، تاجیک و تانول هستند. در پاکستان بلوچها به 2طایفه سلیمانی و مکرانی تقسیم میشوند. زبان آنها بلوچی است و در ایالت بلوچستان پاکستان ساکن هستند. اغلب آنها مسلمانان سنی هستند. تعداد دقیق جمعیت بلوچهای حاضر در منطقه مشخص نیست ولی تخمین زده شده که 3میلیون نفر از آنها در پاکستان ساکن هستند.
مردم هونزا در درههای شمالی هونزا، ناگار و یاسین مستقر هستند و به زبان بوروشاسکی حرف میزنند. از نظر ژنتیک این افراد به مردم شرق آسیا نزدیکتر هستند. داردیها از مردم هند و اروپایی ساکن در مناطق شمالی پاکستان، شرق افغانستان و شمال هند هستند. هزاره، قومی ساکن در یک منطقه کوهستانی در مرکز افغانستان مشهور به هزارهجات یا هزارستان هستند. گروهی از آنها هم در پاکستان و ایران زندگی میکنند. برخی از روایات، قوم هزاره را از بازماندگان چنگیزخان مغول میدانند که در قرن12 میلادی به این منطقه رسیده بود. بعضی دیگر آنها را از نوادگان کوشانیها، ساکنان قدیمی افغانستان که بوداهای بامیان را ساختهاند، میپندارند اما نخستین شواهد مربوط به حضور قوم هزاره در زمان شاه عباس صفوی ظاهر شد و مورخان حاضر در دربار وی برای نخستینبار در مورد این قوم حرف زدند. بخش عمده قوم هزاره از اوایل دهه90 میلادی از حزب سیاسی مشهور به حزب وحدت که عبدالعلی مزاری، رهبری آن را برعهده داشته و از سوی طالبان کشته شد، حمایت میکنند.
کالاشها بهطور عمده در مناطق شمالغربی پاکستان در مرز با افغانستان سکونت دارند و از نظر فرهنگی و مذهبی با دیگر اقوام حاضر در این منطقه تفاوت بارزی دارند. جمعیت حال حاضر کالاشها کمتر از 1500نفر اعلام شده است که در یک منطقه کوچک و تقریبا غیرقابل دسترس این کشور در 3دره بیریر، رومبور و بومبورت مستقر هستند. آنها به زبان کالاش از زبانهای هند و ایرانی شاخه داردی حرف میزنند.کالاشها را حتی بازماندگان اسکندر مقدونی هم میدانند. قوم پشتون یا پختون گروهی هستند که به طور عمده در شرق و جنوب افغانستان و غرب پاکستان در ایالت پشتونستان زندگی میکنند. آنها به زبان پشتو حرف میزنند. پشتونها طی قرنها با فرازونشیبهای زیادی روبهرو بوده و به ندرت از نظر سیاسی وحدت داشتهاند. پشتونها نقش کلیدی در جریان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق داشتند و خیلی از آنها به گروه مجاهدان پیوستند. آنها همچنین اصلیترین قوم گروه طالبان هم به شمار میرفتند. در حال حاضر پشتونهای پاکستانی دومین قوم بزرگ این کشور را شکل دادهاند. کل جمعیت این گروه 40میلیون نفر تخمین زده شده است.
ساهیها در هر دو بخش هندی و پاکستانی ایالت پنجاب ساکن هستند و بخشهای مرکزی آن را اشغال کرده و اکثرشان در ساهیوال، گجرات و سیالکوت استقرار یافتهاند. سواتها یکی از طایفههای پشتون هستند. بیشتر آنها در مناطق مرزی شمالغربی پاکستان به ویژه در منصحرا و باتاگرام سکونت دارند. مذهب بیشتر سواتها سنی است. تاجیکها از اقوام با اصالت آسیای مرکزی هستند که از قدیم در افغانستان، تاجیکستان، ایران، پاکستان و حتی در یکی از ایالتهای چین ساکن بودهاند. زبان تاجیکها به گروه زبانهای هند و اروپایی ایرانی تعلق دارد. بین 500هزار تا یکمیلیون تاجیک در پاکستان حضور دارند که بیشتر آنها آوارگان جنگی افغانستانی هستند و گروهی دیگر زاده مناطق چیترال و جیلجیت هستند. تانولها قومی هستند که در دره تناوال در هزاره در شمالغربی پاکستان سکونت دارند. آنها بهعنوان همپیمانان پاتانها در نبردهای مرزی با انگلیسیها شرکت داشتند.
نسل غیرقابل انقراض طالبان در پاکستان
گروه طالبان در واقع از سوی آیاسآی در سال1994 میلادی تأسیس شد. این سازمان از نیروهای طالبان با هدف تأسیس رژیمی مستقل در افغانستان که در جهت تأمین منافع پاکستان عمل کنند، استفاده میکرد. از زمان شکلگیری طالبان، آیاسآی و نیروهای نظامی پاکستان حمایتهای مالی، لجستیکی و نظامی مختلفی از این گروه داشتهاند. آمارهای ارائه شده از سوی کارشناسان حاکی از این است که تنها در فاصله سالهای1994 تا 1999 میلادی، حدود 80 تا 100هزار پاکستانی در افغانستان در خدمت نیروهای طالبان آموزش دیده و در جنگ شرکت کردهاند. امروز طالبان بهطور عمده در افغانستان و در مناطق شمالی پاکستان فعالیت میکنند و اصلیترین مقر کنونی آنها در نزدیکی شهر کویته در پاکستان است.
از سال 1995 تا 2001 آیاسآی و ارتش پاکستان بارها از سوی جامعه بینالمللی به اتهام حمایت از طالبان متهم شدند و با اینکه خیلی از مقامات جهانی، پاکستان را به حمایت از طالبان متهم میکنند، دولت این کشور مدعی است که هرگونه حمایت خود از این گروه را بعد از حوادث 11سپتامبر قطع کرده است. اما در اصل این گروه از جانب دولت پاکستان تشکیل و از کمکهای پنهانی آمریکا هم برخوردار شده است. عمده طالبان پاکستان همچون طالبان افغانستان، پشتونهایی هستند که در مناطق شمالغربی پاکستان، در مرز با افغانستان، زندگی میکنند. از نظر تاریخی جنبش طالبان در پاکستان و در دهه90 میلادی بین مردم آواره و از جنگ گریخته از افغانستان در پی اشغال شوروی شکل گرفت و گسترش یافت. پس از سقوط رژیم طالبان در کابل در پایان سال2001، طلبههای دینی افغان به مناطق پشتوننشین پاکستان پناه بردند. طالبان پاکستان با چندین جناح طالبان از مناطق شمالغربی پاکستان در قالب گروهی به نام تحریک طالبان پاکستان شکل گرفت و تحت رهبری بیتالله محسود در وزیرستان جنوبی به فعالیت پرداخت. بیتالله محسود که در سال2009 کشته شد، بهعنوان یکی از عوامل پشت پرده سوءقصد به بینظیر بوتو، نخستوزیر سابق این کشور در سال2007 شناخته میشود. گروه تحریک طالبان پاکستان از زمان کشته شدن او بهدلیل فقدان یک رهبر مقتدر تضعیف شده است.
در حال حاضر جلالالدین حقانی از مجاهدان افغان در زمان جنگ با شوروی سابق، رهبر شبکه حقانی شناخته میشود که یک گروه شبهنظامی در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان است و عملیاتهایی علیه نیروهای ناتو، آمریکا و افغانستان سازماندهی کرده و ارتباط نزدیکی با طالبان دارد. البته مقر اصلی این شبکه در پاکستان بهطور دقیق معلوم نیست و ظاهرا مهمترین پایگاه آن در وزیرستان شمالی در مناطق قبیلهای فدرال پاکستان قرارگرفته است. آمریکا مدعی است که شبکه حقانی از پایگاههای امن خود در پاکستان عملیات مختلف را طرحریزی کرده و بارها به دولت پاکستان در مورد قطع رابطه با شبکه حقانی هشدار داده است. شبکه حقانی نقش قابل توجهی در حمایت از مناطق قبیلهای داخل پاکستان دارد. این گروه از طریق پایگاه خود در وزیرستان شمالی، با جمعآوری نیروها و تجهیزات لازم برای انجام اقدامات تروریستی در ایالتهای جنوبی نظیر خوست، پکتیکا وپکتیا وارد عمل میشوند. آمریکا میگوید،شبکه حقانی از سوی عناصر امنیتی پاکستان حمایت میشود.
کلاف پیچیده آیاسآی
آیاسآی (اینتر سرویسز اینتلیجنس، یا سرویس اطلاعات داخلی ارتش پاکستان)، بزرگترین شاخه از 3سازمان اطلاعاتی پاکستان در کنار آیبی و امآی است که در واقع در جهت تأمین منافع نظامیان پاکستانی عمل میکند. آیاسآی سازمانی وابسته به ارتش و نظامیان این کشور است که در سال1948 همزمان با ظهور دولت پاکستان تأسیس شده است. به عبارت دقیقتر این سازمان بهعنوان یک سرویس امنیتی مستقل به منظور تقویت عملکرد سرویسهای امنیتی نظامی در بین 3نیروی زمینی، دریایی و هوایی ارتش پاکستان و در پی ضعفهای سازمان امآی در تحقق این هدف، بعد از جنگ سال1947 میان هند و پاکستان تأسیس شد. این سازمان بهعنوان بزرگترین و خطرناکترین و قدرتمندترین سرویس امنیتی و جاسوسی در سراسر جهان معرفی شده و از این لحاظ به مراتب از سازمانهای اطلاعاتی همچون موساد و سیا برتر است. آیاسآی از سوی هیچ ارگان و سازمان دیگری تحت کنترل نیست و دولت پاکستان هم نظارتی بر عملکرد آن ندارد و در واقع نظامیان تنها تصمیمگیرندههای اصلی آن در سیاست خارجی این کشور معرفی میشوند.
این سازمان در واقع بهعنوان دولتی در بطن دولت پاکستان عمل میکند و اغلب به اتخاذ سیاستهایی برخلاف سیاستهای دولت پاکستان شهرت یافته و نقشی تعیینکننده در سیاستگذاریهای این کشور در قبال کشورهای منطقه و همسایه پاکستان برعهده دارد. آیاسآی در قرن بیستم فعالیتهای اطلاعاتی زیادی خارج از مرزهای پاکستان انجام داده که آموزش نظامی مجاهدین افغان در زمان جنگ این کشور با شوروی در دهه80 میلادی و تعلیمات نظامی به نیروهای طالبان پیش از وقایع 11سپتامبر و در جریان جنگ داخلی در افعانستان در دهه90 میلادی و حمایت از جداییطلبان کشمیر ازجمله این موارد هستند.
اخیرا ژنرال ظهیرالاسلام از سوی یوسفرضا گیلانی، نخستوزیر پاکستان بهعنوان رئیس جدید سرویس اطلاعاتی پاکستان به جای ژنرال احمد شجاعپاشا بازنشسته شده که از سال2008 ریاست این سازمان را برعهده داشت، انتخاب شده است. ازجمله حوادث مهمی که درزمان ریاست ژنرال احمد شجاعپاشا رخ داد، کشتهشدن اسامه بنلادن در شهرکی در نزدیکی اسلامآباد بود. این سازمان که مقر آن در اسلامآباد، پایتخت پاکستان است از سوی یک ژنرال انگلیسی که رئیس ستاد زمینی ارتش پاکستان را عهدهدار بود، شکل گرفت. این سازمان بهعنوان یک ارگان امنیتی برای دفاع از مرزهای پاکستان تأسیس شد و در زمان ریاستجمهوری ژنرال ایوبخان در اواخر دهه50 میلادی نقش اصلی این سازمان در جهت تأمین منافع ملی و افزایش نقش نظامیان در قدرت و مونیتورینگ و نظارت بر اپوزیسیون و احزاب سیاسی پاکستان تبیین شد و اوج قدرت آن در زمان حضور ژنرال حمید گل در رأس این سازمان بود. با اینکه هرگز آماری رسمی در مورد تعداد کارمندان آیاسآی منتشر نشده، با این حال تخمین زده شده که حدود 10هزار نفر شامل افسرهای نظامی و کارمندان خارجی و داخلی برای این سازمان مشغول به کار هستند. معمولا روسای این سازمان از بین ژنرالهای نیروی زمینی ارتش پاکستان و پرسنل آن هم از بین نیروهای پلیس و شبهنظامیان دولتی و واحدهای مختلف نیروی زمینی انتخاب میشوند.