این کشور که نامش به معنای سرزمین پاکی (پاکستان) است با جمعیت 190,291,129 نفر(تخمین جولای ۲۰۱۲) ششمین کشور پرجمعیت جهان و دومین کشور پرجمعیت مسلمان بهحساب میآید. بهعلت نرخ رشد بالای جمعیت پاکستان انتظار میرود جمعیت آن در سال ۲۰۲۰ از جمعیت برزیل بیشتر شود. ۹7درصد مردم پاکستان مسلمان(اکثریت سنی و حدود۲۰درصد شیعه) هستند و در سال ۱۹۵۶ در این کشور جمهوری اسلامی اعلام شد. پاکستان پس از ایران، دومین کشور دارای جمعیت شیعه در جهان است. زبان اردو زبان مشترک این کشور است اما زبان انگلیسی زبان رسمی است که در قانون اساسی پاکستان و در تجارت و همچنین طبقه خاص و تحصیلکرده و شهری و بسیاری از دانشگاهها بهکار برده میشود. زبان پنجابی هم زبان بیش از ۶۰ میلیون نفر است اما رسمیتی از سوی کشور ندارد. نظام دولتی این کشور جمهوری فدرال است و بیشترین واردات این کشور از چین صورت میگیرد. براساس تخمینها،در سال 2005، 800هکتار از زمینهای این کشور زیرکشت خشخاش بود که به معنای تولید 4تن هروئین خالص است. پاکستان زمستانهای سرد و تابستانهای گرم در شمال و آب و هوای معتدل درجنوب دارد که متأثر از تأثیر اقیانوس هند است. نواحی مرکزی تابستانهای بسیار گرم دارند و دمای آنها به بیش از ۴۵ درجه سانتیگراد میرسد. این کشور منابع وسیع گاز طبیعی، مقدار کمی نفت، زغالسنگ نامرغوب، سنگآهن، مس، نمک وسنگ آهک دارد.
5کوه در پاکستان ازجمله کی۲ (در بلتستان) و نانگا پاربات بیش از ۸هزار متر ارتفاع دارند و به همین خاطر این کشور مقصد بسیاری از کوهنوردان جهان است. ورزش ملی پاکستان هاکی است و تیم ملی این کشور ۸ مدال المپیک ازجمله 3مدال طلا را در این رشته به دست آورده است. پاکستان همچنین رکورددار قهرمانی جام جهانی هاکی با به دست آوردن ۴عنوان قهرمانی است. کریکت اما محبوبترین ورزش در این کشور بهحساب میآید. با وجود این گزارشها نشان میدهد که نیمی از توپهای فوتبال جهان توسط کودکان کارگر این کشور تولید میشود؛ توپهایی که روزی به پای بازیکنان مشهور جهان میرسند.
کودتاهای نظامی، عمر کوتاه دولتها
در بیشترین زمان سپری شده از سال 1948 میلادی تاکنون، نظامیان ارتش پاکستان حکومت را در این کشور دردست داشتهاند. دیکتاتوری ژنرالها در این سرزمین قدمتی تاریخی و منحصربهفرد دارد. به عبارت دقیقتر هیچ کدام از دولتهای غیرنظامی ظهور کرده در پاکستان نتوانستهاند مدت زمان معمول و مقرر خود را به پایان رسانند و با یک کودتای نظامی سرنگون شدهاند. نظامیان تمامی دولتهای غیرنظامی که برخلاف سیاستهای آنها عمل کردهاند را سرنگون و حکومتی نظامی به جای آنها استوار کردهاند. سابقه جنگ بیپایان قدرت بین ژنرالها و سیاستمداران پاکستان به زمان استقلال پاکستان از هند برمیگردد. تقریبا در نیمی از این 64 سال سپری شده، نظامیان ارتش با انجام کودتا قدرت را در دست گرفته و در پاکستان زمامداری کردهاند.
حتی آصفعلی زرداری، رئیسجمهور پاکستان که بعد از سقوط ژنرال پرویز مشرف در سال2008 به این سمت انتخاب شد، بهرغم در اختیار داشتن یک دولت غیرنظامی، نقش خاصی در رهبری این کشور ایفا نمیکند و ارتش همچنان در تعیین سیاست خارجی پاکستان و مسائل امنیتی و اطلاعاتی این کشور حرف اول را میزند. با اینکه تصور میشد با پایان دوران ریاستجمهوری مشرف، پاکستان در مسیر دمکراسی حرکت کند و ارتش از قدرت سابق برخوردار نباشد، اما در چند سالی که از عمر دولت زرداری گذشته، خلاف این امر به اثبات رسیده و با اینکه تاکنون کودتایی علیه دولت زرداری انجام نشده، ولی ارتش همچون همیشه قدرت را بهطور تمام و کمال در اختیار گرفته است. طی ماههای اخیر فشار ارتش و احزاب مخالفت دولت بر آصفعلی زرداری، رئیسجمهور این کشور به طرز قابل توجهی افزایش یافت و دولت او متهم شد که بعد از کشته شدن بن لادن با ارسال نامهای به ارتش آمریکا از طریق حسین حقانی سفیر پاکستان در واشنگتن، خواهان کمکهای ایالات متحده در جهت تضعیف قدرت ارتش شده است. این موضوع سبب شد تا زمزمهها در مورد احتمال وقوع یک کودتای دیگر از سوی ارتش پاکستان قوت گیرد. نخستین قربانی این اتفاق سفیر پاکستان در آمریکا بود که از سمت خویش برکنار شد و در ادامه پای تنی چند از مسئولان بلندپایه دولت این کشور را هم به این موضوع کشاند.
با اینکه آخرین کودتای نظامی در این کشور در سال1999 رخ داده، اما شبح یک کودتای دیگر درپی حوادث رخ داده اخیر با توجه به اظهارات نخستوزیر پاکستان مبنی بر احتمال کودتای نظامی، کماکان دولت زرداری را تهدید میکند. از سال1947 تاکنون، 4ژنرال ارتش قدرت را در این کشور در دست گرفتهاند که این موضوع به ریشههای ساختار سیاسی پاکستان بهدلیل نگرانیهای امنیتی و ترس از هند و عدم تغییر در قانون اساسی این کشور به نحوه صحیح مرتبط است. در پاکستان ژنرالها بر نهادهای سیاسی سلطه کامل دارند و درصورت در خطربودن منافع ملی کشور یا هرگونه اختلال در عملکرد گروههای غیرنظامی و سیاسی دولتی، بلافاصله درجهت کنترل امور برآمده و حتی خود را عاملی برای دفع خطرات و تهدیدها علیه این کشور میدانند.
زنان پاکستان، قربانیان جنگ آمریکا
آسیب جانبی ناشی از جنگ با تروریسم که آمریکا و متحدان آن از سال2001 در افغانستان بهراه انداختهاند، شامل آسیبهای روانی نیز میشود که به هزاران زن ساکن در مناطق مرزی شمال غرب پاکستان وارد شده است. به گزارش ایپیاس نیوز، پروفسور سیدمحمد سلطان، از بخش روانکاوی بیمارستان آموزشی خیبر در پیشاور، میگوید: این جنگ طولانی باعث ایجاد مشکلات روانی میان اکثر ساکنان مناطق قبیلهنشین مرزی که توسط دولت فدرال اداره میشوند، به خصوص زنان شده است. این مناطق قبیلهنشین فدرالی که میان استانهای خیبر پاختونخوا و بلوچستان و در مجاورت افغانستان قرار دارند، شامل 7ناحیه قبیلهای و 6 ناحیه سرحد هستند و 3/3میلیون نفر جمعیت دارند که بیشتر از قبایل مختلف پشتون هستند.
از میان حدود 15هزار نفر ساکنان این مناطق که پارسال در بیمارستان یادشده درمان شدند، بیش از 9 هزار و 800 نفر زن بودند که ارتش پاکستان یا طالبان، خویشاوندان یا دوستان بیشترشان را کشته بودند. سال گذشته، سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که بیش از 451هزار نفر از ساکنان مناطق قبیلهنشین فدرالی از جمله بیش از 345هزار زن دچار مشکلات روانی هستند. دکتر جمالشاه که در سازمان بهداشت جهانی کار میکند، در این باره میگوید: پزشکان هنگام معاینه بیماران مناطق قبیلهنشین دنبال علائم مشکلات روانی میگردند زیرا بیشتر افراد در این منطقه بهدلیل ازدستدادن عزیزان و فقر مستعد افسردگی هستند.
به گفته دکتر سلطان، به بیشتر زنان داروهای ضدافسردگی و آرامبخش داده میشود و مشاور با آنان صحبت میکند.«مشتری بیبی» 45ساله از ناحیه وزیرستان شمالی ازجمله این زنان است. خمپارهای به خانه وی خورد و پسر 10سالهاش را کشت. این حادثه سبب آسیب روانی عمیقی شده است، بهگونهای که شبها برای پسرش گریه میکند و تا آرامبخش نخورد، نمیتواند بخوابد. «در خانه بیبی» 49ساله میگوید: پسرش که کلاس نهم بود، یک روز عصر از خانه بیرون رفت اما برنگشت. فردای آن روز، جسد سوراخسوراخشده وی از گلوله را که نزدیک خانهشان انداخته بودند، پیدا کردند. وی که اکنون در بیمارستان آموزشی پیشاور در حال درمان است، میگوید که 2سال پیش هم شوهرش در درگیری بین ارتش و طالبان گیر افتاد و کشته شد.
یوسفرضا گیلانی، نخستوزیر پاکستان اخیرا اعلام کرد که از سال2005، حدود 35هزار نفر ازجمله 5هزار سرباز در نتیجه حمایت اسلامآباد از جنگ با تروریسم کشته شدهاند. اما از اوایل آذر ماه پارسال که 24سرباز پاکستانی در حمله نیروهای آمریکایی کشته شدند، اسلامآباد مرز خود با افغانستان را بست و خواستار عذرخواهی آمریکا شد که واشنگتن از این کار سر باز زد. بنا به گزارش دفتر روزنامهنگاری تحقیقی که مرکز آن در لندن است، از زمان آغاز حملات هواپیماهای بدون خلبان آمریکایی به پاکستان در سال2004، 2 هزار و 500 نفر در نواحی قبیلهنشین و مرزی پاکستان کشته شدهاند. این امر باعث دوچندانشدن رنج مردم محلی شده است. سازمان ملل فروردین اعلام کرد: از دی ماه پارسال بیش از یکصدهزار نفر دیگر بر اثر تشدید درگیریها در این مناطق آواره شدهاند.