انتخابات این دوره چند ویژگی داشت که آقای دکتر حجتالله ایوبی استاد دانشگاه تهران مهمترین آن را روی آوردن مردم به جناحهای افراطی میداند. نظریات وی را درباره انتخابات این دوره میخوانیم:
- موضوعات مهم و مورد بحث رقبا در انتخابات این دوره فرانسه چه بود؟
موضوعهایی که در این دوره از انتخابات مطرح شد، تفاوت آنچنانی با موضوعهای انتخابات دورههای پیشین نداشت. مواضع چپ و راست فرق چندانی با هم نمیکرد، یعنی در عرصه سیاست فرانسه، چپ و راست تقریباً به اجماع نزدیک میشوند. اما چند موضوع اساسی وجود داشت که اکنون میتوان شکاف چپ و راست را براساس آن تعریف کرد. یک مسئله مهاجرت و خارجیها بود که 2 نگاه متفاوت درباره آن وجود داشت. طرفداران راست افراطی اساساً با مهاجرت مخالف هستند و معتقدند که خارجیها باید از این کشور بروند. بحث اصلی خانم مارین لوپن و حزب وی از سالها پیش مهاجرت و امنیت بوده است.
آقای سارکوزی هم برای اینکه سوار موج جناح راست شود و بتواند آراء جناح راست افراطی را جذب کند، روی محدودیت مهاجرت و پیمان شنگن تأکید کرد. سارکوزی اعلام کرد درصورتی که در این انتخابات پیروز شود، درخصوص توافق شنگن تجدید نظر خواهد کرد و راه مهاجرین را به فرانسه خواهد بست. از همین جا هم مسئله مسلمانان مطرح شد. یکی از شعارهای سارکوزی مقابله با موضوع مارک حلال و مواجهه با مسلمانان، اسلام فرانسوی و مساجد بود. مسئله دیگر اقتصاد و مشکل بیکاری و تورم در این کشور بود. هر کدام از جناحهای چپ و راست همان نسخههای سنتی خود را داشتند.
- آیا میتوان منتظر چرخش خاصی در سیاست خارجی فرانسه درصورت پیروزی اولاند بود؟
سیاست خارجی آنچنان حوزه مناقشه نامزدهای اصلی 2 جناح نبود، اما جناح راست افراطی مخالف اتحادیه اروپا و پول واحد بود. با آمدن آقای اولاند حتماً شاهد چرخش در سیاست خارجی خواهیم بود، زیرا از سال 1958 که ژنرال دوگل روی کار آمد تا به امروز سنتی وجود داشت که حتی جناح چپ هم آن را رعایت میکرد و آن استقلال ملی و استقلال در برابر آمریکا بود که اصل مسلم سیاست خارجی این کشور شده بود. اما آقای سارکوزی این اصل را رعایت نکرد، زیرا در 5 سال گذشته فرانسه دنباله روی بیچون و چرای آمریکا شد و این امر با سنت فرانسویها جور در نمیآمد.
موضوع بعدی شیفتگی فراوان وی نسبت به آلمان بود. فکر میکنم هر دو امر تعدیل خواهد شد. به بیان دیگر، آقای اولاند فرانسه را به سمت سیاست سنتی و دیرینه خود خواهد برد، یعنی موضع فرانسوی، موضع متفاوت از دیگران و استقلال رأی در برابر آمریکاییها و تعدیل روابط با خانم مرکل.
- چه عواملی باعث اقبال غیرمنتظره طیف راست افراطی در فرانسه شدهاست؟
حزبی که توسط ماری لوپن پدر خانم مارین لوپن تأسیس شد، چند دوره است که بین 15 تا 16درصد آرا را کسب میکند و در انتخابات سال 2002 هم حتی ماری لوپن به دور دوم راه پیدا کرد که اتفاق بسیار مهم و عجیبی بود. این دوره 2پدیده مهم رخ داد که یکی پدیده خانم لوپن و دیگری جناح چپ افراطی کمونیست است که آرا آن به آقای ملانشون تعلق گرفت. اگر مجموع آرای آقای ملانشون و خانم لوپن را در نظر بگیریم، حدود 30درصد آرای فرانسویها را دربرمیگیرد و این نخستین بار در تاریخ انتخابات فرانسه در جمهوری پنجم است که حدود 30 درصد مردم به جناحهای افراطی رأی میدهند.
درصورتی که در انتخابات دورههای سال 2002 و 2007، آرا جناح چپ افراطی به زیر 2درصد رسیده بود. این نشاندهنده سرخوردگی و دلزدگی از 2جناح اصلی یعنی سوسیالیستها و جناح راست به رهبری آقای سارکوزی است. یک دلیل توفیق خانم لوپن این است که مردم احساس میکنند آمدن و رفتن سوسیالیستها و گلیستها تأثیر چندانی بر زندگی آنان ندارد.
بهعلاوه، فرانسویها از اتحادیه اروپا، پول واحد و شنگن ناامید شدهاند. خانم لوپن هم از این موج استفاده کرد.
- آیا در دیگر کشورهای اروپایی که دولتهای محافظهکار از قدرت کنار میروند، مشابه وضعیت فرانسه رخ میدهد و رشته روابط آنها با آمریکا سست میشود؟
نیروهای سیاسی موجود در اروپا جریانهای تقریبا فرامرزی و دارای ارتباطات اروپایی هستند، یعنی مثلا حزب سوسیالیست در بروکسل اعلام راهپیمایی میکند و از تمام کشورهای اروپایی برای مشارکت میروند. به بیان دیگر، همگرایی بین جریانها و جناحهای اروپا در حال شکلگیری است.
فرانسویها حالا در 2عرصه ادعای رهبری دارند. اول راست افراطی که همه جناحها به جریان لوپن به چشم جناح رهبر مینگرند و از تحولات آن در سراسر اروپا تأثیر میگیرند. سوسیالیستهای اروپایی هم به سوسیالیسم فرانسوی چشم دوختهاند. بهنظر من، پیروزی آقای اولاند بار دیگر موج نارنجی یا قرمز(نماد مرسوم سوسیالیستها و چپها) را در سراسر اروپا سرازیر خواهد کرد. در این صورت و با غلتیدن دیگر کشورها به چپ، این امر منجر به تجدید نظر در سیاست خارجی این کشورها خواهد شد.