با وابسته شدن بیشتر انسان به منابع خارجی حافظه،استفاده از GPS برای یافتن مسیرها و یا اسمارت فونها برای به خاطر سپردن برنامههای روزانه، شاید اکنون زمان آن رسیده باشد تا درباره هویت حقیقی حافظه دوباره بیاندیشیم.
با وجود اینکه انسان گوشی موبایل و یا دیگر ابزارها را مستقیما به مغز خود وصل نمیکند،اما به گونهای امروزه تجهیزات ارتباطاتی و فناوری اطلاعات به بخشی از بدن انسان تبدیل شدهاند و مدرک اثبات این حقیقت نیز اضطراب و ناراحتی است که در هنگام نبود این تجهیزات احساس میکنید.
"فرد تروتر" وبلاگ نویس و محقق، معتقد است اگر یکبار به خاطر اینکه گوشی خود را در خانه جا گذاشتهاید، با تاخیر بر سر قرار ملاقاتی حاضر شدید بدانید که شما یک سایبورگ (تلفیقی از انسان و ماشین) هستید.
تراشههای قابل کاشت مغزی که میتوانند انسان را به شخصیتهای فیلمهای "آواتار"،"ماتریکس" و یا "جنگهای ستارهای" تبدیل کنند هنوز در دست مطالعه قرار دارند و دانشمندان در تلاشند تا شیوههای جدید را برای کنترل ابزار و تجهیزات با کمک امواج مغزی بیابند.
برای مثال محققان دانشگاه داک سال گذشته نشان دادند که میمون میتواند بازویی مجازی را با کمک امواج مغزیاش کنترل کند.
با این همه در اکثر مواقع اهمیتی ندارد که انسان یک کلید را با انگشت بفشارد و یا از افکارش برای فشردن آن استفاده کند، زیرا در حال حاضر وابستگی انسان به ابزارهای متصل به شبکه که در میان قابهای لاستیکی رنگارنگ در جیب آنها جا خوش کرده، بیشتر از عضوی از بدنش شده که در میان جمجمه قرار گرفته است.
"جوزف ترنکوئیلو" استاد مهندسی بیوپزشکی در دانشگاه باکنل میگوید این تجهیزات حقیقاتا به امتداد خارجی ذهن انسان تبدیل شدهاند.
به گفته دانشمندان دو نوع حافظه وجود دارد،حافظهای ثابت،بسته،قابل پیش بینی و حافظهای ناپایدار، پویا، باز و متغیر.
در واقعیت حافظهای که انسان نسبت به آن شناخت پیدا کرده میان این دو حالت در حال نوسان است و در این میان فناوری دیجیتال تنشهای بیشتری را میان این حالتهای مختلف حافظه ایجاد کرده است.
آنچه به یاد میآوریم
زمانی که دستور S به رایانه داده میشود،این دستگاه به سرعت اطلاعاتی که دریافت کرده را ذخیره میکند، فرایندی که در انسانها پیچیدهتر است. انسان از دو نوع حافظه کوتاه مدت و فعال و طولانی مدت برخوردار است. دانشمندان معتقدند حافظه کوتاه مدت در بخشی از مغز به نام هیپوکامپ شکل میگیرد و بخشهای جلویی مغز در شکل گیری حافظه طولانی مدت نقش دارند. محققان باور دارند آنچه باعث میشوند نکتهای را به یاد بسپارید، محتوی آن است.
زمانی که متنی در رایانه ذخیره میشود، حافظه رایانه اهمیتی نمیدهد این متن یک درخواست ثبت نام دانشگاه است، شعری است که شما را متاثر کرده و یا نامههای که با خواندنش خشمگین شدهاید، رایانه متن را با هر محتوایی که داشته باشد ذخیره میکند. اما در حافظه انسان، بار احساسات در تجربیات و با خاطر سپردن آنها دافعه یا جاذبه ایجاد میکنند. بخشی بادامی شکل در مغز به نام "آمیگدالا" نقش حیاتی در پردازش حافظه مرتبط با احساسات را دارد، برای مثال شما احتمالا به خوبی به یاد دارید که در زمان شنیدن خبر حملات تروریستی به برجهای دو قلوی تجاری در 11 سپتامبر 2001 کجا بودید. این تفاوت میان حافظه انسان و رایانه در مورد ذخیره سازی تصاویر نیز صدق میکند.
حافظه انسان در شکل دادن به خاطرات از مزیت به خاطر سپردن بر اساس پنج حس بینایی، بویایی، چشایی، لامسه و شنوایی برخوردار است، تواناییهایی که میتوانند ابزاری برای به خاطر آوردن ناگهانی خاطرات گذشته شوند. رایانهها در حال حاضر نمیتوانند با تکرار شدن تجربه خوردن غذایی شور پرونده خاطرهای در دوران کودکی را برای شما باز کنند و در عین حال چشیدن غذای شور این خاطرات را در مغز انسان زنده میکند نه در میان حافظه موبایل یا رایانه.
به بیانی دیگر، به خاطر سپردن رشتههای مختلف اطلاعاتی که هیچ محتوی یا احساسی در خود ندارند برای مغز انسانها بسیار دشوارتر از رایانهها است، رایانهها میتوانند این کار را بلافاصله انجام دهند اما انسان هنوز به مغزش نیاز دارد تا بتواند به مفاهیم تجربیات پی ببرد.
حافظه متغیر است یا ثابت؟
با وجود دم دست بودن همیشگی موبایلها،انسان هنوز برای به خاطر آوردن تصاویر و رویدادهایی خاص که آنها را در جایی ذخیره نکرده است، به حافظهاش رجوع می کند و دوست دارد فکر کند که این خاطرات تا حد امکان دقیق هستند. اما حقیقت این است که انسان خاطراتش را متناسب با وضعیت و حالت مغز و شرایط محیطی در لحظه به خاطر آوردن رمزگشایی میکند. این به آن معنی است که شبکه عصبی برای همیشه در تغییر است و هرگز به حالت ثبات نخواهد رسید و زمانی که انسان چیزی را به یاد میآورد، در مغزش ایجاد تغییر میکند. عمل به خاطر آوردن از فرایند پردازش مغز بهره میبرد،از این رو انسان هرگز نمیتواند به حالت پیش از آغاز "به خاطر آوردن" بازگردد.
فناوریها برای کمک به انسانها در حال توسعه هستند تا انسانها بتوانند زندگی خود را بر خلاف گذشته به صورت دیجیتالی ذخیره کنند.
برای مثال شرکت مایکروسافت دوربینی به نام SenseCam را ابداع کرده است که میتواند در طول تمامی روزهای زندگی انسان از تجربیات بصری افراد عکاسی کرده و آنها را ذخیره کند، "گوردون بل" محقق شرکت مایکروسافت یکی از افرادی است که برای یک دهه با استفاده از این ابزار خاطرات زندگی خود را ثبت کرده است.
شاید فکر کنید که خاطرات دیجیتالی از پایداری و ثبات بیشتری برخورداند، زیرا در نهایت مجموعه ای از 0 و 1 هستند. اما فناوری نیز مانند مغز انسان در حال تکامل است. رسانههای اجتماعی نیز به ذخیره سازی دیجیتال مفهومی جدید بخشیدهاند، جایی که یک عکس به اشتراک گذاشته میشود، برچسبهای عکس و زیرنویس آن خاطرهای را درباره عکس به وجود میآورد که در شرایط دیگری چنین خاطرهای از آن ایجاد نخواهد شد.
حافظه دیجیتال انسان امروزه به شیوههای عجیب تری نیز تحت تاثیر قرار میگیرد زیرا اکنون ابزارهای شبکه های اجتماعی میتوانند مطالب را بدون دخالت مستقیم افراد بر روی صفحات شخصی آنها بارگذاری کنند، برای مثال فیس بوک و توئیتر بدون دخالت کاربران موقعیت جدید آنها را در زمان ورود به مکانی جدید پست میکند. همچنین وضعیت "گاهشمار" جدید فیس بوک به دیگران این اجازه را میدهد تا با ارسال تصاویر،متن و یا فیلمهایی در تاریخ زندگی آنلاین کاربران تاثیر بگذارند.
"ترانکوئیلو" میگوید این یک "خویشتن با خاستگاهی چندگانه" است که در آن مجموعهای از آنچه فرد را در فضای مجازی میسازد، به واسطه تغییرات در مخاطب، دچار تغییر میشود.
کمک به مغز سالخورده
بسیاری از انسانها در استفاده چندگانه از حافظه خود دچار مشکل هستند، به ویژه افراد سالخورده زیرا مغز انسان در هر لحظه در حال خاموش کردن یک مدار نورونی و روشن کردن مداری جدید است،فرایندی که در میان افراد سالمند به سختی انجام می گیرد. اما در صورتی که از اینترنت برای افزایش بهروری زندگی استفاده شود می توان در قالب نظری، از میزان استفاده چندگانه از مغز کاهش داد،برای مثال نیاز به ورق زدن دفترچه تلفن برای یافتن نام یا شماره ای و یا فکر کردن به مسیری ناآشنا برای رفتن به خانه همسایه، در هنگام فکر کردن به دیگر موضوعات از بین می رود. این کار به ویژه در جوامعی که میزان مبتلایان به آلزایمر در آنها رو به رشد است از اهمیت و تاثیرگذاری بالایی برخوردار است.
جنبه تاریک فناوری
نکته منفی که درباره استفاده از اینترنت برای بهبود زندگی انسانها وجود دارد این است که این کار میزان تفکر و خلاقیت را در انسان کاهش میدهد و انسانها زمان کمتری را به برقراری ارتباط چهره به چهره با دیگران صرف خواهند کرد؛ فرایندی که بر اساس مطالعهای که در سال 2012 صورت گرفته میتواند منجر به بروز گرایشهای اجتماعی ناهنجار در افراد شود. همچنین هیچ تضمینی وجود ندارد که آزاد کردن ذهن انسان از وظایفی مانند یافتن آدرسها یا شمارههای تلفن بتواند فضای جدیدی برای افزایش خلاقیت در انسانها ایجاد کند.
تواناییهای غیر قابل تصور ذخیره سازی
بدون تردید رایانهها در زمینه حجم ذخیره سازی اطلاعات از انسان سبقت گرفتهاند، سرویس جی میل گوگل حجمی برابر 10 گیگابایت را در اختبار کاربرانش قرار میدهد، در حالی که تخمینهایی که در سال 1986 انجام گرفتهاند نشان میدهند مغز انسان تنها 200 مگابایت اطلاعات را در خود نگه میدارد. همچنین گفته میشود اگر انسان در ثانیه یک بایت اطلاعات ذخیره کند، و طول عمری برابر 25 هزار روز داشته باشد، در هنگام مرگ تنها 2 گیگابایت اطلاعات به همراه خواهد داشت.
با این همه این تنها ذرهای کوچک از تخمینی است که از کل حجم ذخیره مغز انسان وجود دارد، بر اساس این تخمین که با احتساب تعداد نورونهای مغزی (یک میلیارد) به دست آمده، گنجایش واقعی مغز انسان 2.6 میلیون گیگابایت است. شاید این رقم زیادی به نظر بیاید اما موسسه مکینزی در سال 2010 اعلام کرد میزان اطلاعات ذخیره شده بر روی رایانهها،لپ تاپها و دیگر تجهیزات آنلاین در جهان برابر 7.5 میلیارد گیگابایت بوده است!
مشخص است که در جهان اطلاعات زیادی وجود دارند که بتوانند مغز انسان را در برابر حافظه رایانهها به چالش بکشند اما از سویی دیگر فعالیتها و شیوههای زندگی مختلفی وجود دارند که میتوانند به افزایش کارایی و طول عمر مغز انسان افزوده و منجر به غلبه مغز انسانی به مغز ماشینی شوند. برای مثال مشارکت در فعالیتهای جدید، پیچیده و دشوار مغز را وادار به ایجاد اتصالات نورونی بیشتر میکند، ورزش و رژیم غذایی سالم نیز در سلامت مغز از اهمیت بالایی برخوردارند.