اما ماجرا به این ختم نمیشود چرا که مشاهده یک نزاع خیابانی میتواند ثاثیرات نامطلوبی روی افرادی که نظارهگر حتی اتفاقی صحنه درگیری هستند، داشته باشد. اگر قبول کنیم که مشاهده این قبیل صحنهها میتواند روی هریک از افراد جامعه تاثیرات خاص خود را داشته باشد بهعنوان مثال، روی یک کودک، یک خانم باردار و... بنابراین باید بهدنبال رویکردی باشیم که تا حد امکان بتواند این نوع آسیبهای اجتماعی را کاهش دهد. کارشناسان ریشه بسیاری از این نزاعها را بیتوجهی به وضعیت سلامت روان افراد میدانند. به همین منظور، با دکتر حسین عماری، روانشناس اجتماعی و پژوهشگر گفتوگو کردهایم.
- بهنظر میرسد که ریشه بسیاری از درگیریها و نزاعهای بین افراد که امروزه متاسفانه در کشور زیاد مشاهده میشود، این است که ظاهرا نسبت به مقوله سلامت روان بیتفاوت هستیم و توجه به این امر هم از سوی مردم و هم از سوی سیاستگذاران مورد غفلت قرار گرفته است. نظر جنابعالی دراینباره چیست؟
بله. همینطور است. وقتی فرد نتواند ارتباط موثری با خود و جامعه برقرار کند، درگیریها و نزاعها در کشور افزایش مییابد چرا که کوچکترین واکنش ممکن، باعث انواع عکسالعملها میشود. بنابراین به اعتقاد من، بین افزایش انواع نزاعهای خیابانی با اختلالات روانی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.
- چند درصد از افراد در کشور، از عوارض ناشی از اختلالات روانی در رنج هستند؟
بین 20تا 25 درصد از افراد به انواع اختلالات روانی مبتلا هستند. با توجه به اینکه بین انواع نزاعها و اختلالات روانی ارتباط وجود دارد و از سوی دیگر، بین 20تا25درصد از مردم نیز با اختلالات روانی درگیر هستند.
- جنابعالی چه راهکارهای عملی را برای بهبود شرایط ارائه میکنید.
یک راهکار مدیریتی و کلان این است که مهارتهایی به شهروندان آموزش داده شود که آنها بتوانند از توانایی تابآوری مناسبی برخوردار شوند؛ یعنی مهارتهایی به افراد آموزش داده شود که اگر فردی پرخاش کرد با پرخاش طرف مقابل مواجه نشود چرا که ما نیاز داریم نسبت به آسیبها و مشکلات تابآور باشیم. این موارد جزو مهارتهای زندگی است.
- اما بهنظر میرسد که این آموزشها در کشور وجود ندارد یا اگر هم بعضا وجود دارد، بهصورت سازمانیافته، منظم و فراگیر طراحی نشده است ،چراکه اگر وجود داشت این همه درگیری و نزاع در جامعه وجود نداشت؟
مهارتهای زندگی در برخی از مدارس و سازمانها آموزش داده میشود اما متاسفانه استقبال مردم کم است چرا که از یک سو مردم بهدلیل رفع مشکلات اقتصادی خود نمیتوانند وقتی را برای شرکت در این کلاسها اختصاص دهند و از سوی دیگر، مشوقهای لازم نیز که متناسب با سطح انتظارات مردم باشد، تدارک دیده نشده است. از سوی دیگر، آموزشها نیز متناسب با فرهنگ جامعه و شرایط محیطی ما نیست.
اگر این مهارتها به شیوهای سازمانیافته آموزش داده شود، قطعا از میزان درگیریها و نزاعها کاسته خواهد شد. مهارتهای تصمیمگیری درست، حل مسئله، کنترل برخشم و استرس و مقاومت دربرابر ناکامیها، از جمله این مهارتهاست که در کاهش آسیبها بسیار میتواند اثرگذار باشد.
- درهر حال، این آموزشها اثربخش نبوده است چرا که ظاهرا متولیان امر سلامت در کشور، بهخصوص وزارت بهداشت نسبت به سلامت روان افراد سیاست جامعی طراحی نکردهاند و ظاهرا نسبت به این مقوله بیتوجه هستند.
بله، بنده هم با نظر شما موافق هستم. متاسفانه در کشور نسبت به سلامت روان افراد غفلت شده است. رویکرد وزارت بهداشت بیشتر حوزه درمان بوده است تا بهداشت روان و درکل رویکرد وزارت بهداشت، سلامت روان نیست.
- مگرسند ارتقای سلامت روان هنوز تدوین نشده است؟
سند ارتقای سلامت روان تدوین شده اما هنوز نهایی نشده است.
- در بسیاری از کشورها، هم مردم و هم مسئولان نسبت به سلامت و بهداشت روان توجه جدی دارند اما در کشورما ظاهرا سیاستگذاران و دولتمردان نسبت به این مهم بیتوجه هستند و مردم هم تنها هنگامی به روانشناس مراجعه میکنند که کار از کار گذشته است. دلیل این امر چیست و چه راهکاری ارائه میدهید؟
البته بهنظر من الان تا حدودی وضع بهتر شده اما مطلوب نیست و ازسوی دیگر باید قبول کرد که هزینههای مشاوره و روانشناسی بالاست و مردم هنوز نمیتوانند از بیمههای خدمات درمانی و اجتماعی برای حل مشکلات روحی و روانی خود استفاده کنند و این درحالی است که شیوع اختلالات و بیماریهای روانی کمتر از بیماریهای دیگر نیست.
- بهنظر شما آیا بین افزایش نزاعهای خیابانی و افزایش قیمتها رابطهای وجود دارد؟
بله، وقتی فرد خواستهای داشته باشد که بهدلیل شرایط اقتصادی نتواند آن را برآورده سازد قطعا این مسئله میتواند بر روان وی تاثیر نامطلوب داشته باشد. آماری ندارم ارائه دهم که قبل و بعد از هدفمندی یارانهها سلامت روان مردم چه میزان کاهش یافته است اما قطعا این امر و افزایش قیمتها روی سلامت روان افراد تاثیر نامطلوب گذاشته است.