نوشته زیر را دکتر مهدی محقق(رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی) برای این مناسبت نوشته اند که از نظر شما می گذرد.
جان چه باشد جز خبر در آزمون
هر کرا افزون خبر جاناش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه؟ ز آن رو کو فزون دارد خبر
مولانا جلالالدین محمد بلخی، که هشتصدمین سال تولد او امسال جشن گرفته میشود، در دو بیت یاد شده «جان» یعنی نفس ناطقه انسانی را معادل و مساوق با «خبر» دانسته و هر که بیشتر بتواند کسب خبر و اطلاعات کند جان او قویتر و استوارتر است و این برتری است که خداوند به آدمیان بخشیده و او را از چهارپایان ممتاز ساخته است. کلمه خبر از کلمات اساسی و کلیدی قرآن کریم است که آدمی با یاری دانش کسب خبر میکند.
در قرآن کریم آمده است: «و کیف تصبر علی مالم تحط به خبرا» چه گونه شکیبایی مینمایی بر چیزی که به دانش خویش به آن نرسیدهای.
در علوم و معارف اسلامی خبر در ارتباط با مسائل علوم مختلف به کار رفته است از جمله در علم نحو که ما از چیزی خبر میدهیم که آن چیز را مبتدا گویند و این همان است که به آن «مسند» و «محکوم به» و در منطق به آن «محمول» گویند و کاربرد خبر آن است که جمله را به تمام و کمال میرساند که ابنمالک در الفیه خود میگوید:
و الخبر الجزء المتم الفائده
کالله بر و الایادی شاهده
یعنی: «خبر جزیی از کلام است که جمله را تمام میسازد، مانند دو جمله «خداوند نیکوکار است و نعمتهای خداوند گواه آن است». در بلاغت گویند خبر گفتاری است که احتمال صدق و کذب در آن میرود و معیار صدق و کذب خبر تطبیق آن با واقع یا با اعتقاد متکلم است، بر خلاف انشاء که ایجاد مفهومی تازه است و گذشته و آیندهای در آن لحاظ نشده که این تطبیق صورت گیرد.
در اصول فقه، فرق میان خبر و صفت به این دانسته شده که خبر وقتی مورد علم قرار گرفت صفت میشود و صفت پیش از علم به آن خبر بوده است. در تاریخ، حکایت از گذشته و گذشتگان را خبر میگویند که آدمی از دیگران خبر میدهد و خود نیز مورد خبر قرار میگیرد:
بینا تری الانسان فیها مخبرا
حتی یری خبرا من الاخبار
چو ما را از رفتگان گیریم اخبار
زما گیرند اخباری به ناچار
در جهان علم امروز خبر و اطلاعات نقش مهمی در تعامل و تبادل علم و شکفتن و بالیدن آن دارد. هیچ دانشی نیست که در آن Information (خبر/اطلاع) نقشی نداشته باشد. پیشینیان ما به ارج و ارزش خبر واقف بودند و آن را کمال محض و منشاء علم میدانستند؛
چنان که بیخبری را نقصان صرف و سرمایه جهل به شمار میآورند. داستانی را که جامی در هفت اورنگ آورده که در آن بر نحویان خرده گرفته که چرا «کان» ای که بر در آن ملحوظ است ناقصه و «کان» بیخبر را تامه نامیدهاند و این تسمیه و نامگذاری باید بر عکس باشد، زیرا «بیخبری» راهی به تمامیت و کمال نمیبرد و این خبر است که نور دانش را میپراکند و همه چیز را کمال و تمام میرساند:
نحویای گفت در حضور عوام
«کان» گه ناقص است و گاهی تام
تام از «اسم» بهرهور باشد
لیک همواره «بی خبر» باشد
و آن که ناقص بود «خبر دار» است
«خبر»ش هم چو «اسم» ناچار است
عامیای بانگ برکشید که هی
مولوی قول منعکس تا کی؟
«بیخبر» را به عکس خوانی تام
«با خبر» را به نقص رانی نام
تام آن کس بود که با «خبر» است
ناقص آن کز «خبر» نه بهرهور است
این مقدمه برای آن آورده شد که اهمیت کار دکتر عباس حری در دانشگاه تهران، یعنی تدریس علوم کتابداری و اطلاعرسانی، روشن گردد. زیرا او از پایهگذاران و پیشکسوتان این فن بوده است. کتاب که بن مایه اطلاعرسانی و اخبار است در نزد مسلمانان گرامی و محترم بوده و در قرآن کریم همراه با «میزان» / ترازوی عقل آورده شده و در ادب عربی و فارسی به صورتهای مختلف آن را ستوده داشتهاند.
بهترین همنشین «خیر جلیس» و «گوینده خاموش» کتاب دانسته شده است. چنان که زین اسبی که با آن به پیکار و جهاد با دشمن میروند بهترین جای جلوس در دنیا شناخته شده است:
اعز مکان فی الدنی سرج سابح
و خیر جلیس فیالزمان کتاب
گوینده خاموش به جز نامه نباشد
بشنو سخن خوب ز گوینده خاموش
دکتر عباس حری ، روحانیزاده بوده و در محیط پرورشی سنتی – مذهبی پرورش یافته و با اعتقادی راسخ مراحل دانشآموزی را پیموده است. او در دوران دانشآموزی و دانشجویی همواره در ردههای بالا بوده و عمر خود را در جستن دانش و کسب اطلاعات سپری ساخته است.
من نام حری را نخستینبار از همسرم نوشآفرین انصاری شنیدم – آنگاه که در دوره فوقلیسانس کتابداری تدریس میکرد، میگفت اگر دانشجو واقعا جویای دانش باشد معلم و استاد نیز پابهپای دانشجو بالا میآید و در هر جلسه درس احساس میکند که خود نیز از دانشجویاناش مطالبی آموخته است و در این راستا اشاره به دانشجویان فرزانه و فهیم خود همچون عباس حری و بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی و عبدالحسین آذرنگ میکرد که همه آنها اکنون خود از استادان بزرگ و پژوهشگران نامدار که همه آنها اکنون خود از استادان بزرگ و پژوهشگران نامدار کشور ما هستند.
نظم و ترتیب و انضباط و رعایت اصول و ضوابط از ویژگیهای عباس حری است که آن را هم در کارهای اداری و اجرایی و هم در معلمی و استادی خود رعایت میکند – همکاران و دانشجویان او را نمونهای کامل و تمام عیار از یک معلم توانا و پژوهشگر چیره دست میدانند. همسر من نه تنها در دانشگاه به مدت چند دهه از همکاری سودمند حری برخوردار بوده بلکه در همین زمانها حری به عنوان عضو شورای اجرایی فرهنگنامه کودکان و نوجوانان مورد مشاوره و یاری و مددکاری بود.
بنابراین او سهم بسزایی در تدوین ده مجلد فرهنگنامه (که تاکنون انتشار یافته) داشته است. در سال 1362، که بنیاد دایرهالمعارف اسلامی با پیشنهاد و کوشش من پایهریزی میشد، دکتر حری و عبدالحسین آذرنگ دو بازوی توانای من بودند که نه تنها برنامهریزی و طرح علمی دانشنامه جهان اسلام به وسیله آنان انجام شد، بلکه در امور آغازین اجرایی و اداری آن نیز مرا یاری میکردند تا توانستیم یک ساختمان کهنه را به عمارتی تونما و آبرومند مبدل سازیم.
هنوز وقتی چشمام به افاف ساختمان شماره 2 خیابان نظامی آن زمان و شهید آراکلیان فعلی میافتد به یاد عباس حری میافتم که با هم آن را خریدیم و نصب کردیم.
همچنان که وقتی قدم به آن ساختمان میگذارم که اکنون «انجمن حکمت و فلسفه» در آن جای دارد به یاد عبدالحسین آذرنگ میافتم که با وانت «موسسه مطالعات اسلامی» با هم رفتیم و موکت خریدیم و نصاب را هم با خود آوردیم که آن ساختمان را مفروش سازد. این را بدان جهت یاد کردم که کسانی که در علم و دانش استواری و استحکام داشته باشنداز هیچ کاری که به پیشبرد علم بینجامد دریغ ندارند:
آن که در او جوهر دانایی است
بر همه کاریش توانایی است
دکتر حری در بنیاد دایرهالمعارف مقالات بسیاری را تدوین و ترجمه کرد. بنابراین نام او باید در ضمن بنیانگذاران آن نهاد باقی بماند.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مفتخر است که در سالروز تولد این استاد ساعی و کوشا و پژوهشگر دانا و توانا به مناسبت هفتاد سالگی او و پنجاه سال تدریس مستمر و مداوم، مجلس تجلیل و بزرگداشت او را برگزار میکند تا همکاران و دوستان و شاگردان او به ذکر محامد و مناقب این دانشی مرد بپردازند و خدمات خالصانه و مخلصانه او را به فرهنگ و علم کشور بازگو کنند و نسل جوان را فراخوانند تا با خواندن سیره علمی و عملی او گام بر جای گام او نهند و هم چون او موجب افتخار ملت و مملکت گردند. بعونالله تعالی و توفیقه.