بتی فریدان، که جنبشهای معاصر زنان را به راه انداخت و اساس مناسبات اجتماعی آمریکا را دگرگون کرد، چند هفته پیش در سن 85سالگی درگذشت.
وی که بنیانگذار سازمان زنان بود، حرکت اعتصاب زنان را در سال 1970 رهبری کرد. امیلی بازسون میگوید: دلیل مرگش نارسایی قلبی بوده است.
او در کتاب «راز زنانه» با چشمانی باز، مسائلی را که زندگی زنان را در چند دهه پس از جنگ جهانی دوم تحت تأثیر قرار داده بود، مورد بررسی قرار داد. این مسائل شامل اجبارهای خانگی و انتظارات کاری متعدد میشود. کتاب «راز زنانه» یکی از مؤثرترین کتابهای غیرافسانهای قرن بیستم بوده است.
از این کتاب در سال2000 بیش از سه میلیون نسخه به فروش رفت و به بسیاری از زبانهای جهانی ترجمه شد. کتاب راز زنانه فریدان را در جهان مشهور ساخت. این کتاب او را به یکی از پیشگامان آزادی زنان در اواخر دهه60 تبدیل کرد.
فریدان در سال 1966 اولین انجمن ملی زنان را تشکیل داد و خود ریاست آن را برعهده گرفت. چندین سال پس از آن تعدادی از فمینیستها کارهای خانم فریدان را غیرمتداول خواندند. این در حالی است که بسیاری از جنبههای مدرن که امروز عادی به نظر میرسند، مانند شرکت زنان در فعالیتهای سیاسی، پزشکی، مذهب و ارتش، ثمره فعالیتهای آن زمان فریدان است.
فریدان دانشجوی نمونه بود که در سال 1942 از کالج اسمیت در رشته روانشناسی فارغالتحصیل شد ولی هرگز در این رشته به کار گماشته نشد. اگرچه فریدان هرگز به عنوان یک صاحب سبک شناخته نشد، ولی کتاب «راز زنانه» وی امروز نیز مانند چهار دهه پیش خواننده را متحیر میکند.
فریدان در مقدمه کتابش نوشت: پس از مدتها به تدریج متوجه شدم که چیزی در روش زندگی زنان آمریکایی اشکال دارد. من این موضوع را در زندگی خود به عنوان یک همسر و مادر سه فرزند حس کردم.
وی در مصاحبههایی که با زنان انجام داد، دگرگونی وضعیت زنان را در آمریکا ترسیم کرد. تصویری که او بیان کرد، بسیار دلسردکننده بود حتی برای یک زن تحصیلکرده، زندگی منحصراً در کارخانه و بچهداری خلاصه میشد. زن تنها میپخت، اتو میکرد، جارو میکرد، میدوخت و تنها شادیاش گرم نگهداشتن شام شوهرش برای بازگشت وی بود.
زندگیای که او ترسیم میکرد، رویای باورنکردنی زنان بود. او واقعاً از زندگیاش خسته بود و آرزوی چیزی را داشت که نه زندگی زناشویی و نه امور فراتر از آن ارضایش نمیکرد. افکارش گاهی اوقات به خودکشی منتهی میشد. او با تعداد زیادی از پزشکان و روانپزشکان مشورت کرد ولی اکثر آنها کار داوطلبانه در انجمنهای خیریه بازی بولینگ را توصیه میکردند.
«راز زنانه» نتیجه تحقیقات فریدان برای فارغالتحصیلی وی در سال 1957 بود. او قصد داشت افسانه شایع شده قبل جنگ را مبنی به اینکه تحصیلات دانشگاهی زنان را از رسیدگی به نقشهایشان به عنوان مادر و همسر دور میکند، رد نماید.
او درباره زندگی خصوصی خود قضاوت میکرد و از همکلاسهایش نیز انتظار داشت که زندگی خود را تشریح کنند. ولی آنچه وی در پاسخهای زنان مییافت چیزی کاملاً پیچیده بود؛ یک نارضایتی دردناک بینام که او به آن نام «مشکل بینام» را داد. وی بعدها این پرسشنامه را برای فارغالتحصیلان رادفیلر و کالجهای دیگر فرستاد و نتایج مشابه قبل بود. پاسخهای زنان زمینه اولیه کتابش را فراهم کرد.
بتی ناومی گلداشتاین در 4فوریه 1921 در پیوریا متولد شد. پدرش هری مهاجری از روسیه بود که اوایل یک دکه خیابانی دکمهفروشی داشت و بعد یک جواهرفروشی در مرکز شهر خرید. مادرش زن با استعدادی به نام مریم بود که پیش از ترک کار به جهت ازدواج و بچهدار شدن، ویراستار صفحه زنان در یک روزنامه محلی بود.
فریدان یک سال پس از شروع کتاب «راز زنانه» به دیدن مادرش رفت ولی او با سردی و بیاعتنایی سعی کرد وی را به ترک کار مورد علاقهاش ترغیب کند. بهرغم اینکه او بسیار باهوش بود اما طبق قوانین آن زمان از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم شد و از شرکت در انجمنهای خیریهمداری بینصیب ماند. او بعدها گفت که آن قضیه برایش یک تجربه بوده تا افراد متفاوت اجتماع را بشناسد.
استعدادهای وی در کالج اسمیت شکوفا شد. برای اولین بار او توانست به تیزهوشی و پر جنب و جوشی که انتظار داشت برسد و به همین دلیل 4 سال آن شادی و هیجان را که توقع داشت به دست آورد. بتی مدرک لیسانس خود را در سال 1942 با نمره E دریافت کرد.
به او برای تحصیل در رشته روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیای برکلی بورسیه تحصیلی اعطا شد. در برکلی با روانشناسان مشهوری ازجمله اریک اریکسون همکاری کرد. او بورسیه دیگری را برای تحصیل در مقطع دکتری کسب کرد. ولی در آن زمان با یک فیزیکدان جوان آشنا شد، این مرد جوان از موفقیت او ترسید. بنابراین او را مجبور کرد تا از این بورسیه صرفنظر کند. بتی این کار را کرد ولی بعدها خود او را نیز ترک کرده و پیش از تغییر مکان به روستای گرینویچ در نیویورک به خانهاش در پیوریا بازگشت.
فریدان در آنجا ویراستاری روزنامه کار را برعهده گرفت.او در سال 1947 با کارل که کارگردان تئاتر بود و بعدها به شغل مجریگری تبلیغات پرداخت، ازدواج کرد. آنها زندگی مشترک خود را با رفتن به خانهای قدیمی در حومه راکلتر آغاز کردند. این ازدواج در سال 1969 به طلاق منجر شد و او با سه فرزندش- دنیل، امیلی و جاناتان-، برادر و خواهرش به زندگی ادامه داد.
بسیاری از منتقدین معتقدند که وی در کتاب «راز زنانه» به سیمون دوبوار و کتاب او با عنوان «جنس دوم» توجه کافی را مبذول نداشت. پاسخی که خوانندگان به این کتاب میدادند بسیار دلسردکننده بود و خانم فریدان فهمید که به چیزی فراتر از لغات نیاز دارد تا شرایط زندگی زنان را تغییر دهد.
وقتی او همراه خانوادهاش به منهتن تغییر مکان داد، شروع به تشکیل یک سازمان مترقی در زمینه حقوق زنان کرد. خانم فریدان همراه تعدادی از همکارانش سازمان ملی زنان را در سال1966 بنیانگذاری کرد و تا سال 1960 ریاست این سازمان را برعهده داشت.
موضوعی که در زندگی فریدان بسیار چشمگیر به نظر میرسد، اعتصاب زنان برای حقوقشان در 26 آگوست سال1970 در شهر نیویورک بود. دهها هزار زن در خیابان پنجم نیویورک به تظاهرات پرداختند و خانم فریدان رهبری آنان را برعهده داشت. او قبل از این راهپیمایی قرار ناهار خوردن را در رستوران ویتس گذاشت. زیرا این رستوران تا قبل از آن روز فقط از مردان پذیرایی میکرد.
آنها پلاکاردهایی با عنوان «امشب شام نپزید»، «دیگر اتو نکنید» و... را حمل میکردند و زنان به همراه مردانی که با آنان موافق بودند، به سمت پایین خیابان حرکت میکردند. این تظاهرات با گردهمایی جمعیت در پارک بریانت با سخنرانی فریدان و استیفن و کیتا ملیت به پایان رسید.
همه فعالیتهای فریدان موفق نبود. اولین بانک زنان و اتحادیه شرکتهای وابسته که وی در سال 1973 بنیانگذاری کرد، دیگر به فعالیتش ادامه نداد. فریدان به عنوان قهرمان آن روزها در تمام جهان بخصوص نزد جنبشهای جهانی زنان بسیار محبوب بود.
در سال1970 بسیاری از فمینیستها فریدان را به دلیل تمرکز به زنان سفیدپوست خانوادههای متوسط و عدم توجه به سیاهپوستان و فقرا مورد انتقاد قرار دادند. زندگی خصوصی فریدان نیز بسیار ناآرام و پرآشوب بود.
او سرگذشتش را در کتابی به نام «زندگی تا حال» به رشته تحریر کشید و در آن شوهرش را به سوءاستفاده و تنبیه بدنی متهم کرد و گفت که بسیاری اوقات اطراف چشمش آنقدر سیاه میشده که در مجامع عمومی و تلویزیون مجبور بود با استفاده از لوازم آرایشی آن را بپوشاند. ولی آقای فریدان که دسامبر گذشته فوت کرد بارها این اتهام را رد کرده بود و مدتی پس از چاپ این کتاب گزارشهای آن را کاملاً ساختگی خواند.
کتابهای دیگر خانم فریدان شامل: اعتصاب زنان، زندگی مرا تغییر داد، صحنه دوم، فواره عصر بود، است.وی جوایز و مدارج افتخاری بسیاری کسب کرده بود و به عنوان پروفسور در بسیاری از دانشگاهها در آمریکا مانند کلمبیا، تمپل و کالیفرنیای جنوبی به فعالیت پرداخت.
وی در سالهای اخیر با انجمن «زنان و کار» در دانشگاه کورنل همکاری میکرد. خانم فریدان با توجه به همه موفقیتهایش همواره به عنوان یک زن خانهدار روستایی که کتاب «راز زنانه» را نوشته بود، شناخته شد.
جامعه جدیدی که خانم فریدان پیشنهاد کرده بود بر برابری زن و مرد استوار بود. وی معتقد بود که زن و مرد برابر با یکدیگر خلق شدهاند بنابراین باید دارای حقوق برابر باشند. جامعه پیشنهادی وی هنجارهای معمول آن زمان را به شدت به چالش میکشید.
او در مصاحبهای با مجله «لاین» در سال 1963 گفت بسیاری از مردم فکر میکنند من میگویم: شما زنان جهان چیزی را به جز مردانتان برای از دست دادن ندارید، ولی این حقیقت ندارد.
من معتقدم: شما به جز جاروی برقیتان چیزی برای از دست دادن ندارید.