مجموع نظرات: ۰
سه‌شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۸:۱۵
۰ نفر

همشهری آنلاین: زن همچون گلی زیباست که باید از او محافظت کرد تا لطافت و زیبایی او حفظ گردد

نهج البلاغه

استاد شهید مرتضی مطهری

یکی از شبهاتی که پیرامون موضوع زن همواره مطرح می‏شود، مضمون روایتی در نهج البلاغه است که در آن از زن‌ها به بدی یاد کرده و فرموده است: معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول، فاما نقصان ایمانهن، فقعودهن عن الصلاة و الصیام فی ایام حیضهن، و اما نقصان عقولهن فشهادة امراتین کشهادة الرجل الواحد، و اما نقصان حظوظهن فهو اریثهن علی الانصاف من مواریث الرجال. 1

حضرت علی علیه السلام پس از پایان نبرد جمل، در نکوهش زنان می‏فرماید: مردم! ایمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ایشان ناتمام، نشانه ناتمامی ایمان، معذور بودنشان از نماز و روزه است‏به هنگام عادتشان، و نقصان بهره ایشان، نصف بودن سهم آنان از میراث است نسبت‏به سهم مردان، و نشانه ناتمامی خرد آنان این بود که گواهی دو زن چون گواهی یک مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهیزید و خود را از نیرنگشان واپایید، و تا در کار زشت طمع نکنند، در کار نیک از آنان اطاعت ننمایید. 2

زن، ایمانش ناقص است، زیرا در ایام عادت از نماز و روزه محروم است، عقلش کم است، زیرا شهادت دو زن معادل یک مرد است، و حظ مالی او نیز نصف سهمیه مرد است. مشابه این مضمون از رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز رسیده است.3 برای پاسخ به این شبهه لازم است مقدمه‏ای در مورد زمینه ستایش‏ها و نکوهش‏‌هایی که در بعضی از آیات و روایات آمده است ذکر شود.

ستایش‏‌ها و نکوهش‏‌ها

گاهی حادثه و یا موضوعی، در اثر یک سلسله عوامل تاریخی، زمان، مکان، افراد، شرایط و علل و اسباب آن، ستایش یا نکوهش می‏شود، معنای ستایش یا نکوهش بعضی حوادث و یا امور جنبی یک حادثه، این نیست که اصل طبیعت آن شی‏ء قابل ستایش و یا مستحق نکوهش می‏باشد، بلکه احتمال دارد زمینه خاص سبب این ستایش یا نکوهش شده است. مثلا اگر از قبیله‏‌ای ثناء و ستایش به عمل آمده، احتمال دارد در اثر آن باشد که مردان خوبی در آن عصر از این قبیله برخاسته‏‌اند، و شاید در فاصل‌ه‏ای که ورق برگردد، افراد دیگری از آن قبیله برخیزند که مورد نکوهش واقع شوند. و گاهی به عکس، در یک سرزمین افرادی مورد نکوهش قرار می‏گیرند، بعد طولی نمی‏کشد که افراد شایان ستایش از آن سرزمین برمی‏خیزند.

حضرت علی علیه السلام که همان قرآن ناطق است این گونه به زن نظر می‏کند و می‏فرماید زن همچون گلی زیباست که باید از او محافظت کرد تا لطافت و زیبایی او حفظ گردد.

در همین ایران شهرهایی بوده که درباره آنها مذمت‏‌های فراوانی وارد شده است لیکن وقتی به برکت اهل بیت علیهم السلام شهروندان عوض شده، شهرها و بلاد نیز جزو بلاد نمونه و برجسته این کشور شده‏اند و افرادی از آن سرزمین برخاسته‏‌اند که از نظر فضائل اخلاقی و علمی و نبوغ، ممتاز شده‏اند. در نتیجه، مذمت‏ها و نکوهش‏‌ها تا ابد لازمه آن آب و خاک نبوده، بلکه مقطعی است. و دلیلش آن است که با یک تحول فکری و اعتقادی، ممکن است نظر سابق برگردد. بخشی از نکوهش‏‌های نهج البلاغه راجع به زن، ظاهرا به جریان جنگ جمل برمی‏گردد، همان گونه که از بصره و کوفه نیز در این زمینه نکوهش شده است‏با این که بصره، رجال علمی فراوانی تربیت کرده و کوفه مردان مبارز و کم نظیری را تقدیم اسلام نموده و بسیاری از کسانی که به خونخواهی سالار شهیدان صلوات الله و سلامه علیه برخاستند از کوفه نشات گرفتند، و هم اکنون نیز کوفه جایی است که به انتظار ظهور حضرت مهدی علیه السلام در آنجا نماز می‏خوانند.

پیش بینی وحی

این تحلیل در اصل موضوع زن و بویژه در این مورد خاص قابل دقت است. اصولا اصراری که قرآن کریم درباره زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دارد نشانه پیش بینی وحی از یک حادثه تلخ تاریخی است. این که قرآن با اصرار، به زنان پیامبر می‏فرماید:

«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی »4 ؛ و در خانه‏‌هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت‏‌های خود را آشکار نکنید. نشانه آن است که صحن‌ه‏ای را ذات اقدس اله پیش بینی می‏کرده است.

خداوند عالم غیب و شهادت از آینده‏ای با خبر بوده و زنان پیامبر را از ثمرات تلخ آن قیام بی‏جا، برحذر می‏داشت، لذا فرمود در خانه‏‌ها بنشینید و خود را نشان ندهید، تبرج نکنید و...، که علی رغم این هشدارها، جنگ جمل پیش آمد و رو در روی ولی الله مطلق حضرت علی بن ابی‏طالب امیرالمؤمنین علیه السلام به مبارزه برخاستند. آن مقطع، یک سلسله نکوهش‏‌هایی را در پی داشت و یک سلسله ستایش‏‌هایی را به همراه داشت. از سرزمینی، یا از مردمی ستایش شده که در آن صحنه، خوب عمل نموده و از گروهی و سرزمینی، نکوهش شده است چون در این رخداد بد عمل کرده‏اند. بنابراین نباید این نکوهش‌ها و ستایش‏‌ها، به حساب گوهر شی‏ء گذاشته شود. اگر طلحه و زبیر در برابر ولی الله مطلق ایستادند و مورد نکوهش قرار گرفتند، طبیعی است عایشه هم که در مقابل حضرت قرار گرفت و افراد دیگری هم که به این سانحه سنگین کمک کردند، مورد نکوهش قرار گیرند. بنابراین نباید این گونه از نکوهش‏‌ها یا ستایش‏‌ها به گوهر ذات برگردد، البته تاثیر مقطعی آن محفوظ است.

داشتن مال کمال نیست

نکته دیگر این که در روایت مزبور، نقصان حظ، به نقص در ارث توجیه شده و می گوید: چون زن از ارث کمتری برخوردار است لذا محترم نیست، در صورتی که به هنگام مهاجرت پیامبر به مدینه، شتر حضرت در مقابل خانه کسی که از فقیرترین مردم مدینه بود خوابید پس نداشتن مال، نقص نیست چه این که داشتن آن کمال نیست.

جامعه امروز زیان های اجتماع مختلط را به چشم خود می‏بیند. چه لزومی دارد که زنان فعالیت‌های خود را به اصطلاح «دوش به دوش‏» مردان انجام دهند. آیا اگر در دو صف جداگانه انجام دهند نقصی در فعالیت و راندمان کار آنان رخ می‏دهد؟

شهادت زن و نسیان

تعلیل حضرت در مورد نقصان عقل این است که شهادت دو زن، در حکم شهادت یک مرد است، زیرا که در قرآن می‏فرماید:

«فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء »5؛ شهادت دو زن، در حکم شهادت یک مرد است. در این مورد نیز به این جهت است که شهادت امری مستند به حس و مشاهده است و حضور و شهود زن در همه جا محذور و یا محدود می‏باشد، و خود قرآن نکته آن را ذکر می‏‌کند و می‏فرماید: این که شهادت دو زن، در حکم شهادت یک مرد است، نه برای آن است که زن، عقل و درکی ناقص دارد و در تشخیص، اشتباه می‌‏کند بلکه:

«أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَی »6 ؛ اگر یکی از این دو فراموش نمود دیگری او را تذکر بدهد.

زیرا که زن مشغول کارهای خانه، تربیت‌‏بچه، و مشکلات مادری بوده و ممکن است صحن‌ه‏ای را که دیده فراموش کند، بنابراین دو نفر باشند تا اگر یکی یادش رفت دیگری او را متذکر کند.

مذمت زن پرستی

شبهه دیگر این که در بعض روایات از زن مذمت‏‌شده و از ارتباط با او منع شده است. عنوان نمونه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‏فرماید:

«المراة عقرب حلوة اللبسمة‏» 7 ؛ زن مثل عقرب است که نیش آن در آغاز شیرین ولی مسموم است.

باید توجه داشت این گونه روایات هشداری به مرد است تا فریب شهوت را نخورد. نیش عقرب مثل نیش زنبور عسل و نظیر سوزن نیست‏‌ بلکه اگر انسان نداند عقرب است از نیش آن احساس لذت و شیرین، می‏نماید مثل آن که یک شیرینی در کام بچه بریزند که ظاهرش شیرین، اما درونش تلخ و مسموم است. این سخن برای آن نیست که بگوید زن عقرب است‌ ‏بلکه می‏فرماید: خود را به وسیله نگاه به نامحرم به آتش ندهید، دیدن نامحرم شیرین است اما این گناه، درونش عقرب است، چه این که اگر زنی در دام مرد بیفتد آن مرد پرستی، عقرب می‏شود و بین زن و مرد فرقی نیست، منتها چون جاذبه از آن سو بیشتر است، حضرت به آن اشاره نموده است.

معاشرت زنان با مردان

امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی (ع) چنین توصیه می‏فرماید: و اکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن، فان شدة الحجاب ابقی علیهن، و لیس خروجهن باشد من ادخالک علیهن من لایوثق به علیهن و ان استطعت ان لا یعرفن غیرک فافعل.8

تا می‏توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه زن را حفظ نمی‏کند. همان‏طور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناک است، وارد کردن تو مرد بیگانه را بر او در داخل خانه و اجازه معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانی کاری کنی که جز تو مرد دیگری را نشناسند چنین کن.

حوزه اخلاق و حوزه فقه از هم جدایند اگر امام علی علیه السلام میفرماید زن بیرون نیاید این از نظر اخلاقی است یعنی بهتر است نه اینکه حرام باشد و اگر اینگونه باشد و عملی شود هم جامعه سالم تر میماند هم خود زن.

این یک توصیه اخلاقی است. علمای اسلام این جمله را به شکل یک توصیه اخلاقی تلقی کرده‏اند. اگر ما بودیم و چنین تعبیراتی، بدون شک آنچه استنباط می‏شد بیش از توصیه اخلاقی بود، بلکه بیش از لزوم ستر وجه و کفین بود، آنچه استنباط می‏شد همان است که ما از آن به حبس زن در خانه تعبیر کرده‏ایم. ولی علت اینکه فقها به مضمون چنین جمله‏‌ها فتوا نداده‏اند ادله قطعی دیگر از آیات و روایات و سیره معصومین بر خلاف مفاد ظاهر این تعبیرات است و به اصطلاح ظاهر این جمله‏‌ها مخاطبش اصحاب است. لهذا این جمله‏‌ها حمل به توصیه اخلاقی شده است و ارزش اخلاقی دارد نه فقهی.

آنچه فقها از امثال این جمله‏‌ها استنباط کرده‏اند این است که این گونه جمله‏‌ها ارشاد به حقیقتی روحی و روانی در روابط دو جنس است و شک نیست که حقیقتی را بیان می‏کند. رابطه زن و مرد اجنبی سخت‌ ‏خطرناک است، گلی است که پیلان بر آن می‏لغزند.

قرآن کریم، به اتفاق دوست و دشمن، احیا کننده حقوق زن است. مخالفان لااقل این اندازه اعتراف دارند که قرآن در عصر نزولش گام های بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت. ولی قرآن هرگز به نام احیای زن به عنوان «انسان‏» و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرد. به عبارت دیگر، قرآن زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمان های قرآن و فرمان های طبیعت‏ برقرار است، زن در قرآن همان زن در طبیعت است. این دو کتاب بزرگ الهی (یکی تکوینی و دیگری تدوینی) با یکدیگر منطبقند. و حضرت علی علیه السلام که همان قرآن ناطق است نیز همین گونه به زن نظر می‏کند و می‏فرماید زن همچون گلی زیباست که باید از او محافظت کرد تا لطافت و زیبایی او حفظ گردد.

پی نوشت ها:

1- نهج البلاغه خطبه 80.

2- نهج البلاغه خطبه 80 ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی.

3- بحارالانوار ج 103، ص 259.

4- احزاب، 33.

5- بقره، 282.

6- بقره، 282.

7- کلمات قصار، شماره 61.

8- نهج البلاغه، نامه 31.

9- مجموعه آثار استاد شهید مطهری - مساله حجاب جلد 19 ص 547 - 548.

خبرگزاری بین‌المللی زنان و خانواده

کد خبر 173008
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز