یک روز متهم پرونده میگوید که 800میلیون تومان به «م.ر» رئیس وقت دیوان محاسبات داده، در حالی که محل خرج این پولها مشخص نشده؛ تنها این بحث مطرح شده که بخشی از این پولها صرف هزینههای انتخاباتی یکسری نمایندههای مجلس هشتم شده است. روز دیگر گفته میشود که سرپرست وقت فنی و عمرانی استانداری تهران 500میلیون تومان از شرکت تعاونی انبارداران فجر شهرستان ری اختلاس کرده، درحالیکه همین شخص میپذیرد 200 میلیون تومان به شخص استاندار داده است. دیروز هم بحث اصلی دادگاه اختلاس در شرکت بیمه و استانداری تهران اختصاص به همین پولها داشت و «د.س» درخلال پرسش و پاسخهایی که میان وی و قاضی دادگاه رد و بدل شد گفت که در مجموع یک و نیم میلیارد تومان بهحساب شخصی «م.ر» واریز کرده است.
مرد پشت پرده
براساس آنچه تاکنون از سوی اکثر متهمین اختلاس بیمه بیان شده نقطه رجعت همه این پولها نیز تقاضاهایی بوده که از سوی «م.ر» مطرح میشده و در این میان «ج.الف» پیشکار و معتمد وی نقش واسطه گری را در این بین ایفا کرده است، چنان که در ماجرای چک 500 میلیون تومانی، «ی.د» سرپرست وقت فنی و عمرانی استانداری تهران اعتراف کرده بود که این چک را به «ج.الف» داده است.
جلسه دیروز دادگاه اختصاص به محاکمه «د.س» از متهمان اصلی بخش مربوط به استانداری داشت که از وی بهعنوان جعبه سیاه این پرونده یاد میشد. این متهم همان کسی بود که در جلسه چهارم دادگاه وقتی بهعنوان مطلع در جایگاه حضور یافت ماجرای پرداخت 800 میلیون تومان به «م.ر» را فاش کرد، هرچند که دیروز مبلغ را بالاتر برد و گفت که سرجمع یک و نیم میلیارد به «م.ر» داده است.
قاضی سیامک مدیرخراسانی در ابتدای دادگاه اتهام «د.س» مبنی بر پرداخت رشوه یک میلیارد و 50میلیون تومانی، کلاهبرداری از طریق اخذ تسهیلات بانکی به مبلغ 232میلیارد و 205میلیون ریال، اخلال در نظام اقتصادی از طریق اخلال در تولید از طریق اخذ تسهیلات ارزی به مبلغ 505میلیارد و 161 میلیون ریال، خرید و فروش غیرقانونی ارز، استفاده غیرقانونی از اتباع بیگانه را تفهیم کرد. بهگزارش مهر، متهم پس از حضور در جایگاه گفت: سال86 با «ج.الف» آشنا شده و او مرا پیش آقای «م.ر» رئیس وقت دیوان محاسبات کشور برد. «ج.الف» خود را از نزدیکان «م.ر» معرفی میکرد.
در آن زمان من با شرکتی، یک مشکل حقوقی داشتم که برای حل آن از «ج.الف» کمک خواستم. او هم یکبار بابت حل این مشکل 500میلیون تومان و بار دیگر یک میلیارد و 500 میلیون تومان گرفت تا توسط آقای «ش» این مشکل را حل کند اما کاری نکرد. قاضی گفت: با آوردن اسامی برخی افراد اتهاماتی را به آنها وارد میکنید در این رابطه دلایلی دارید؟ متهم پاسخ داد: آقای «ج.الف» مدعی بود مثل پسر آقای «م.ر» است.
تماس با آقای رئیس
هر روز با رئیس سابق دیوان محاسبات کشور تماس میگرفت و کارهای بیرون از اداره وی را انجام میداد. گاهی نیز او را به مجلس میفرستاد تا با استیضاحکنندگان یک وزیر صحبت کند. آن یک میلیارد و 500میلیون تومان را نیز بهحساب شخصی «م.ر» ریختم. قاضی پرسید این پول بابت چه بود؟ که «د.س» گفت: «ج.الف» مدعی بود که آقای «م.ر» این پول را لازم دارد حتی یکبار همسر آقای «م.ر» به خانه ما آمد. «ج.الف» وقتی دید نقدینگی من تمام شد خواست ملک ولنجک را به او بدهم. قرار بود آن را به فردی در مجتمع اقتصادی بدهم تا مشکلات اقتصادیام را حل کند اما آن فرد گفت: اینها دارند تو را دور میزنند.
اگر میخواهی این موضوع ثابت شود به آقای «م.ر» نامهای بنویس و برای پرداخت اقساط تسهیلات تقاضای مهلت کن. من این نامه را نوشتم اما کاری برایم انجام نشد. زمانی که به سازمان بازرسی رفتم چکهایی که به آقایان «ج.الف» و «م.ر» داده بودم را به سازمان بازرسی دادم.
وی ادامه داد: چند روز بعد آقای «ش» با من تماس گرفت و گفت: آقای «م.ر» میخواهد تو را ببیند من هم به دفترش رفتم. آقای «م.ر» خیلی عصبانی بود و گفت چرا چکها را به سازمان بازرسی کل کشور دادید. بعد هم با آقای «م.ت» و «ی.د» تماس گرفته و آنها را به دفترش احضار کرد. وقتی آقای «ش» رفت «م.ر» چند چک سفید و کپی را به من داد و خواست روی آنها اسامی از جمله «الف.ر.م» که در دولت حضور داشت را بنویسم در این زمان آقایان «م.ت» و «ی.د» به دفتر من آمدند و آقای «م.ر» دستور داد که سریع «ج.الف» را پیدا کنند.
قاضی: جمعا چه میزان پول به «ج.الف» دادید؟ متهم: بیش از 12میلیارد تومان چک دادم، دومیلیارد تومان بهصورت نقدی از من گرفت همچنین یک دستگاه خودروی لندکروزر را به اسم آقای «م.ت» از من گرفت. ساختمان ولنجک را که به او دادم نیز حدود ششمیلیارد تومان ارزش داشت. قاضی: خودتان وی را همراه با مقامات و مسئولین دیدهاید؟
متهم: زمانی که تلفنی با آقای «م.ر» صحبت میکرد مشخص بود، حتی دو بار من با وی حرف زدم. تلفنی با آقای «ب» هم صحبت میکرد. حتی یکبار پسر آقای احمدینژاد را به دفتر من آورد. آقای «م.ت» نیز قبل از اینکه به سمت دولتی برسد نیز به دفتر ما میآمد که سرانجام نیز با حمایتهای «م.ر» و «ج.الف» پست دولتی گرفت. این افراد را به دفترم میآورد تا نشان دهد با مقامات در ارتباط است. قاضی: بابت یک و نیم میلیاردی که به آقای «م.ر» دادید سند دارید؟ متهم: بله. چک آن مشخص بود.