بهواقع اگر بخواهیم سینمای کمدی را از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز تحلیل کنیم با چند مولفه حقیقی از این سینما روبهرو میشویم که بیشترین جوابدهی را از منظر ایجاد مقارنه میان ساختار مطلوب و گیشه پررونق داشته است.
تحلیل نمادگرایانه سبک زندگی جامعه ایرانی در پس ایجاد موقعیتهای به ظاهر کمیک و در واقع تاملبرانگیز و دارای پیام در اثری چون اجارهنشینها گویای پتانسیلهای ناشکفتهای است که این گونه سینمایی را در همان ابتدای پوست اندازی سینما بر مبنای ارزشهای انقلابی قدر و منزلتی والا بخشید و ساخت فیلمهایی چون مردی که زیاد میدانست و اتوبوس با آن ارزیابی عمیق و دغدغهمندشان نسبت به مناسبات اجتماعی، حکایت از مسیری داشت که در آن گونه کمدی تنها براساس مولفههای سطحی خندهآفرین و گیشهساز شکل نمیگیرد و قرار است از پرتو خلاقیت و نگاه هوشمندانه کارگردانها به فضای اجتماعی متاثر از پیروزی انقلاب، آثاری پیام محور تولید شود که سرگرمسازی و خندهآفرینی تنها دو مولفه و عنصر تعیینکننده در آنها بهنظر نیایند بلکه بهعنوان راهبردی تولیدی بر روند ساخت کمدیهای خوشساخت سرعت بیشتری بخشند.
از این رو مشاهده میشود که سینمای کمدی در آن دوران و دیگر دورانها بر پایه الگویی شکل میگیرد که علاوه بر تمایل به حفظ وضع موجود و بهرهگیری از عناصر امتحان پس داده در گیشه، به راههای جدید نیز مینگرد؛ راههایی که گاه برای بقای کیفیت و مطلوبیت خط سیر داستانی چارهای جز پذیرش ریسک بازی با خطوط قرمز نداشت و برخی آثار را در گذرگاه پرخطر ممیزی گیر انداخت؛ آثاری که شاید زودتر از موعد، بازی با خطوط قرمز را آغاز کرده بودند.
دوره اول: تولد کمدی انتقادی
شاید در آن دورانی که سینما به سبب پیشینه نه چندان روشنش در دوران پهلوی بهعنوان عنصری مفسدهبرانگیز ارزیابی میشد تصور اینکه بتوان از دل همان سینما و با بهرهگیری از برخی نیروهای سینمای روشنفکری در کنار مذهبیهای آشنا با زبان سینما، باور عمومی و حاکمیتی پیرامون سینما را تغییر داد کمی دور از ذهن بهنظر میآمد. به واقع تجربه چند سال ابتدایی به خوبی نمایانگر وضعیت بغرنجی بود که بیش از هر چیز از ناآشنایی هنرمندان با ارزشهای نظام جدید و خطوط ممنوعه سینما در ساختار جدید برآمده بود. کمدی اجارهنشینها پس از تجربههای کمیک نهچندان موفقی چون جنجال بزرگ و مردی که موش شد، آغازگر راه جدید کمدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ راهی که در همان دوران با تحلیل نمادگرایانه تند، این فیلم را بهعنوان نمونهای برعلیه مفاهیم و ارزشهای جدید برشمرد اما این اثر چه در آن دوران و چه در دورانهای دیگر بهعنوان سرلیست انتخابی جامعه منتقدان در گونه کمدی همواره دارای جایگاهی تعریف شده بوده است. پس از اجارهنشینها نیز روند حرکتی سینمای ایران در ژانر کمدی با رشدی چشمگیر روبهرو شد.
دوره دوم: کمدیهای ساختارشکن
مشخص نیست که آیا میتوان فیلم دیگه چه خبر را سرآغازی بر گونهای از ساختارشکنی در سینمای کمدی دانست یا خیر اما میتوان با قاطعیت گفت تصویر زن در سینمای ایران با این فیلم تکانی اساسی خورد و با زنی اکتیو و پرکنش روبهرو شدیم که با دیگر نمونههای قبل از خود تفاوت داشت. این زن علاوه بر آنکه جریانساز بود و مقاوم، در عین حال دارای شناسههایی در شخصیت بود که تا آن زمان در سینمای ایران ارائه نشده بود. در فیلم کمدی آرزوی بزرگ نیز به مسائل صنفی سینمایی و مشکلات سینماگران با اداره نظارت و ارزشیابی اشاره شده بود و این فیلم نیز در زمان خود بخشی از تابوها را شکست. آدم برفی با مسئله زنپوشی اکبرعبدی و نوع روابط نامتقارن آدمهایش سعی در جابهجایی مرزهای خط قرمز داشت که البته با مشکلات ممیزی روبهرو شد و بهمدتی کوتاه دچار منع نمایش شد. لیلی با من است بهعنوان پیشقراول شوخی با فرهنگ دفاعمقدس توانست یک کمدی خوش ساخت با رگههای اعتقادی را در سینمای ایران نقش زند که ویژگی باارزش نوع ارتباطگیری متفاوت صادق مشکینی با پروردگار بود. در آن برهه بهنظر میرسید سینمای کمدی با درک نیازهای اجتماعی به خطوط قرمز فرضی و نه قطعی پرداخت و تجربه ثابت کرد گاه آنچه سینماگران در ذهن خود خط قرمز میدانند تنها یک توهم است.
دوره سوم: وقتی جسارت، عنصری از سینمای کمدی میشود
نگاهی به کمدیهای تولیدی در حد فاصل سالهای 1376 تا 1384 نمایانگر نگاه جسورانهای است که با درک تغییرات فرهنگی و اجتماعی و همسو با مباحث روز، نقدی شیرین را نسبت به فضای موجود انجام میدهند. کمدی مرد عوضی با آن شوخیهای دوپهلوی جنسیتی و لزوم بهرهگیری از اسپانسر به تجربهای نمونه در آن دوران بدل شد. دستمایه قرار دادن سوژهای تلخ که پیشتر در فیلمی چون ساغر به شکستی مهم برای تهیهکنندهاش بدل شد شاید در نگاه اول یک ریسک پرخطر از سوی حوزه هنری بود اما هوشمندی تهیهکننده و درک شرایط برای تحلیل این مضمون در یک کمدی اجتماعی مفهوم گرا سبب تولید فیلمی متفاوت شد. این دوره را با توجه به همین تحولات عمیق فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باید دوره پرداخت جسورانه به سوژهها توسط سینما نامید؛ دورانی که مومیایی سه، دختر ایرونی، عینک دودی، نان، عشق و موتورهزار، دنیا، توکیو بدون توقف، مکس، مارمولک و... نمونههایی ماندگار به شمار میآیند و مولفههایی چون شوخی حساب شده با نیروی انتظامی، مسائل عرفی مربوط به خواستگاری، مناسبات زنان و مردان، شوخی با مولفههای فیلمفارسی و نگاه جناحی حاکم بر مناسبات سیاسی، تحلیل کمیک روان شناختی مسئله تعصب و در نهایت تحلیلی دگربار از مفهوم ملیت و گشایش مرزهایی جدید بر مفهوم خداباوری، داشتهای درونی آثار کمیک آن سالیان به شمار میرود.
دوره چهارم: رشد قارچگونه کمدیهای نازل
شاید در آن دورانی که کمدیهای روتین تلویزیونی قابلیتهای بهرهگیری پرسود از ستارگانشان در عالم سینما را در ذهن برخی تهیهکنندگان پرورش داده بودند تصور اینکه روند تولیدی این دست آثار حتی بنیان سینمای کمدی و موجودیت اقتصادی سینمای ایران را مورد تهدید قراردهد به ذهن نمیرسید اما گرچه شروع رویایی این دست آثار بهدلیل جذابیتهای سطحی و نسبتا تازهشان توانست نبض تولیدی و اکرانی سینما را در روندی یک دههای در اختیار گیرد اما با افت فاحش کیفیت آنها و از دست رفتن جذابیتهای ابتدایی، سینمای کمدی وارد مسیر تازهای شد.
دوره پنجم: بازگشت به مسیر اصلی
ساخت پسرآدم دخترحوا و ورود آقایان ممنوع جرقههای امید را در دل هواداران گونه کمدی زنده کرد. موقعیتهای حسابشده این آثار و شوخیهایی که به درستی در قالب سناریو چیده شده بود باعث مطرحشدن نام رامبد جوان بهعنوان یک کمدیساز قابل شد؛ کارگردانی که به درستی از الگوی کمدی رومانس در پسرآدم دخترحوا بهره گرفت و با هدایت درست بازیگران اصلی، توانست تا موقعیت جدلی زوج وکیل را بهعنوان یک فضای کمیک سالم دربیاورد. در ورود آقایان ممنوع نیز با یک متن کمدی حساب شده روبهرو بودیم که کار کارگردان و بازیگران را در ارائه کیفیتی مطلوب از خود سادهتر ساخت. بازی خوب رضا عطاران در کنار بازی غافلگیرکننده ویشکا آسایش و شوخیهای سالمی که میان کاراکترهای زن و مرد صورت گرفت این فیلم را به اثری خوب تبدیل کرد. این روزها نیز رضا عطاران با کمدی خوابم میآد به سینماها آمده است و باید دید آیا همانگونه که خود گفته میتواند راهی جدید به سوی کمدی بگشاید؛ راهی که هجو شخصیت یا طبقه بر مبنای اسلوب این ژانر صورت میپذیرد و خبری از حشو و زواید به ظاهر خنده دار و مستعمل در آثار نیست.