اغلب ما نه کاملا چکاوکیم و نه کاملا جغد. اما همه افرادی را میشناسیم سر صبح از خواب بلند میشوند و شروع به کار میکنند یا افرادی که تا لنگ ظهر خوابند.
در سالهای اخیر دانش به طور فزایندهای علت تفاوت عادات خواب افراد را روشن کرده است.
ساعت زیستی شخصی ما از همان هنگام تولد تنظیم شده است. ژنتیک "نوع زمانی" (chronotype) فرد را تعیین میکند، یعنی اینکه فرد در چه زمانی احساس خوابآلودگی میکند و در چه زمانی از خواب برمیخیزد.
فردریک براون، استاد روانشناسی در دانشگاه ایالتی پن در این باره میگوید: "افراد از لحاظ عادات خواب در طیف وسیعی قرار میگیرند، از آنانی که صبح خیلی زود از خواب برمیخیزند تا آنانی که تا دیروقت شب بیدارند، و این خصوصیت به صورت ژنتیکی تعیین میشود."
البته رفتار و محیط هم اثر خود را برای چرخه خواب و بیداری اعمال میکنند، برای مثال اگر در یک سالن ورزشی پرنور به سمت نیمه شب شروع به وزنه زدن کنید- میتوانید زمان خوابیدن معمول تان را تغییر دهید. اما برای آن گروه از ما که بدون دستکاری در یکی از این دو گروه قرار دارند، در نهایت بدن ما است که تعیین کننده زمان خواب است.
براون میگوید: "اگر شما از افراد سحرخیز باشید، نمیتوانید به نوع شبزندهدار بدل شوید، و برعکس."
ساعت درونی
ساز و کار زمینهای تعیینکننده زمان خواب و بیداری ما را "ریتم شبانهروزی" مینامند. این چرخه 24 ساعته اوج و فرود فرآیندهای زیستی تقریبا در همه اشکال حیاتی دیده میشود.
در ریتم شبانهروزی انسان، درجه حرارت بدن در طول روز متغیر است، و معمولا در بعدارظهر به اوج خود میرسد و در ابتدای صبح در کمترین مقدارش است. آزاد شدن هورمونها نیز ریتم شبانه روزی دارد، و برای مثال میزان هورمون ملاتونین در شب به اوج خود میرسد.
مرکز کنترل ریتم شبانهروزی در بدن انسان شامل دو گروه سلول عصبی به نام "هستههای فوقکیاسمایی" (SCN) است که در مغز میانی پشت چشمها قرار دارند.
دونا آراند، مدیر بالینی در مرکز اختلالات خواب کترینگ در دیتون اوهایو در این باره میگوید: "این هسته ضربانساز ریتم شبانهروزی ارتباطات متعددی در مغز دارد که بر چرخه غدد درونریز، چرخههای هورمونی- و در نتیجه بر هر چیزی در بدن تاثیر میگذارند."
تعامل گروهی از ژنها نیز بر ریتم شبانهروزی موثر است. پژوهشگران در سال 2003 یک ژن عمده موثر به نام Period 3 یا ژن "ساعت" را کشف کردند. شمار بیشتری از افراد سحرخیز نسبت به افراد شبزندهدار، نسخه طولانیتری از این ژن را دارند.
بامداد یا غروب
گوناگونیهای طبیعی در ریتم شبانهروزی باعث تفاوت عادات خواب افراد میشود. به گفته براون حدود 50 درصد از جمعیت در میانه طیف قرار میگیرند- یعنی نه خیلی سحرخیزند نه خیلی شبزندهدار. این افراد راحتتر میتوانند خودشان را با تغییرات برنامه خواب و بیداری تطبیق دهند.
براون میگوید: "فردی در میانه طیف قرار دارد، بدون اشکال چندانی میتواند یکی دو ساعت زودتر از خواب برخیزد یا یکی دو ساعت دیرتر به خواب برود."
به گفته براون 50 درصد دیگر افراد به طور مساوی میان سحرخیزان و شبزندهدارها تفسیم میشود، اما حتی در این دو گروه نیز طیفی از حالت خفیف تا شدید دیده میشود.
به گفته آراند در طرف شببیداران این طیف، بررسیها نشان دادهاند که حدود 17 درصد از این افراد به طور واضحی دارای "تاخیر فاز خواب" هستند، به این معنی که نسبت به افراد عادی در ساعات دیرتری از روز احساس خستگی میکنند.
سحرخیزان یا چکاوکان "واقعی" گونه نادرتری هستند. در طرف سحرخیزان در این طیف، فقط یک درصد از افراد "پیشرفت فاز خواب" دارند، یعنی در اول شب خوابآلوده میشوند، و پیش از طلوع آفتاب سرحال از خواب برمیخیزند.
سن فرد نیز تاثیر قابلتوجهی بر چرخه خواب او دارد. در طول سالهای دبیرستان و دانشگاه تغییرات هورمونی و افزایش اجتماعیشدن باعث میشود بسیاری از نوجوانان شروع به دیر خوابیدن و دیر از خواب بلند شدن میکنند.
به گفته آراند در برخی از افراد سالمند تغییرات دقیقا در جهت معکوس است؛ این افراد زودتر به خواب میروند و زودتر از همه خواب برمیخیزند. این تغییر در سنین بالا تا حدی به خاطر فعالیت جسمی کمتر و داروهایی است که فرد به خاطر بیماریهایش مثلا فشار خون بالا مصرف میکند و باعث خوابآلودگی میشوند.
نمیتوانی مرا تغییر دهی
به گفته براون علیرغم این تغییرات در عادات خوابیدن با توجه به سن فرد، ماهیت واقعی افراد پایدار میماند. او میگوید بخش بزرگی از نوجوانان در واقع "شبزندهداران یا جغدهای تقلیدی" هستند، و تنها آنهایی که از لحاظ زیستی تمایلی واقعی به بیدار ماندن در شب دارند، این خصوصیت را در سنین بالاتر نیز حفظ میکنند.
در دو انتهای طیف عادات خواب، درصد کمی از افراد وجود دارند که دچار "اختلالات فاز خواب" هستند. حدود 0.15 درصد افراد دچار "اختلال فاز خواب تاخیری" (DSPS) هستند، که ساعت زیستیشان خیلی "دیر"- دست کم نسبت به هنجارهای اجتماعی خوابیدن و بیدار شدن- در طول روز فرمان خواب را صادر میکند و به اصطلاح فرد تا لنگ ظهر خواب است.
در آن سوی طیف نیز " اختلال فاز خواب پیشرفته" (ASPS) - ساعت زیستی خیلی "زود" فرمان خواب را صادر میکند- که شیوع ثبتشده بسیار کمتری دارد؛ البته تصور بر این است که شیوع واقعی هر دوی این اختلالات بسیار بالاتر از میزان ثبتشده باشد.
همانطور که انتظار میرود "اختلال فاز خواب تاخیری" در میان جوانان و "اختلال فاز خواب پیشرفته" در میان سالمندان شایعتر است. از آنجایی که قرارگیری در معرض نور خورشید است که ریتم شبانهروزی را تنظیم میکند، نوردرمانی با نور درخشان با تنظیم مجدد (ریست کردن) ساعت درونی بدن به درمان هر دو اختلال کمک میکند.
اما براون و آراند معتقدند ترجیح اجتنابناپذیر فرد به سحرخیز بودن یا شببیداری را نباید بد یا ناسالم انگاشت. هر دوی آنها توافق دارند که جامعه باید نسبت به خصوصیت ذاتی خواب و بیداری افراد پذیرش بیشتری نشان دهد، به خصوص برای "جغدهای شب" که رعایت ساعات استاندارد کار برایشان مشکل است.
LiveScience