روز یکشنبه در اداره آگاهی تهران با او گفتگو کردیم و او در این گفتگوی کوتاه از سرگذشت خود و انگیزهاش از این جنایت گفت.
- چقدر درس خواندی؟
تا دوم دبیرستان درس خواندم، آن موقع میخواستم فوتبالیست بشوم ، از آن عشق فوتبالهای شدید بودم، به همین خاطر همه وقتم را توی زمین های فوتبال می گذراندم ، این طوری شد که 3 بار مردود شدم و مجبور شدم ترک تحصیل کنم !
- خب حالا فوتبالیست شدی؟
نه ،با اینکه درسم را ول کرده بودم، اما فوتبالیست هم نشدم،یعنی هیچی نشدم، از اینکه از هر دو طرف باخته بودم حسابی سرخورده شده بودم.
- دنبال مواد هم رفتی؟
نه آن طوری که معتاد باشم، اما هر چند وقت یک بار حشیش ، شیشه و روانگردان مصرف میکردم.
- زمان ارتکاب قتل هم روانگردان مصرف کرده بودی ؟
نه، آن روز مواد نزده بودم
- نقشه جنایت را از چه زمانی در ذهنت میپروراندی؟
همه چیز یک دفعه اتفاق افتاد، نقشه خاصی در ذهنم نبود، یک ساعت قبل از جنایت تصمیم گرفتم، آنقدر با عجله نقشه کشیده بودم که برای اجرای آن مجبور شدم به محل کار قبلیام بروم و از آنجا چکش بردارم، بعد از آن مقتول را به جاده خاکی کشاندم و با ضربه چکش او را از پای درآوردم.
- چرا دست به این جنایت زدی؟
به خاطر سرقت ماشین، می خواستم رانندگی کنم. اطرافیانم هیچ وقت ماشیناشان را به من ندادند تا رانندگی کنم.
- ازارتکاب جنایتی که مرتکب شدی پشیمان نیستی ؟
نمی دانم! حرفی ندارم.