اما از سال 2003 میلادی، شبکهی «امبیسی» کرهی جنوبی با ساخت سریال «جواهری در قصر» و پخش همهگیر آن در بیشتر کشورهای آسیایی و حتی اروپایی توانست موج جدیدی از «توفان زرد» را، اینبار برای کرهی جنوبی به ارمغان بیاورد.
سریال «جواهری در قصر» با شخصیت «یانگوم» که بر اساس شخصیت نخستین پزشک زن سلطنتی در تاریخ کره ساخته شد، با به تصویر کشیدن تاریخی سراسر رنگی، منظم، قانونمند و حتی اغراقشده از کرهی جنوبی توانست تماشای سریالهای کرهای را به سبکی جدید از زندگی علاقهمندان به تلویزیون تبدیل کند؛ بهخصوص در ایران. از پاییز 1385 که پخش سریال 54 قسمتی «جواهری در قصر» از شبکهی 2 سیما شروع شد، خانوادههای زیادی را درگیر این سریال و حوادثی که برای یانگوم پیش میآمد کرد.
آنقدر که حتی در مهمانیها یا زمان شام هم خیلیها نمیتوانستند از تماشای سریال دست بردارند و همهجا صحبت از یانگوم بود. تمام مجلهها و روزنامهها به یانگوم میپرداختند و حتی شبکهی 2، «منصور ضابطیان» را به همراه گروهی مستندساز به کرهی جنوبی فرستاد تا از فضای داخلی دکور قصر امپراطور، مستند بسازند و با بازیگران مجموعه مصاحبه کنند.
بعد از پخش سریال جواهری در قصر، موجی از سریالهای کرهای در تلویزیون ایران شروع شد؛ «جومونگ»، «امپراطور دریا»، «متشکرم» و خیلی سریالهای دیگر از شبکههای تلویزیون پخش شد و حتی انیمیشن «یانگوم» هم برای برنامهی کودک و نوجوان شبکهی2 دوبله شد. این اتفاق برای ما ایرانیها که از محصولات آسیای دور، بیشتر به سریالهای ژاپنی عادت داشتیم، اتفاق تازهای حساب میشود.
این روزها هم شبکهی 3 سیما، شبهای جمعه مشغول پخش سریال جدیدی به نام «افسانهی دونگیی» است. سریالی که محصول سال 2010 شبکهی امبیسی کرهی جنوبی است و در 60 قسمت 60 دقیقهای تهیه شده و از نظر ساختار، شبیه تمام سریالهای تاریخی کرهای این سالهاست؛ همهی فضاهای داخلی قصر امپراطور کره، سربازان، کارگران، خدمتکاران، کلاههای عجیب و آویزهای کلاهشان، رنگبندی خاص لباسهای درباریان، کارگران و مأموران، مراسم چای یا مراسم غذا، شیوههای درمانی گیاهی، مراسم تعظیم و حتی توطئههای پیاپی علیه امپراطور، همه و همه همان فرمولهای استفاده شده در سریالهای کرهای نامآشنا برای ماست و حتی یک بینندهی غیر علاقهمند به این سریالها هم با همان نگاه اول، کرهای بودن آن را تشخیص میدهد. اما اگر بینندهای حرفهایتر پای این سریال بنشیند، به راحتی به شباهت شخصیت «دونگیی» و «یانگوم» پی میبرد.
دونگیی دختر خدمتکاری است که در «کانون نوازندگان دربار» کار میکند. او در کودکی پدر و مادرش را از دست داده و سالهاست تنها برادرش را هم ندیده است. از همان کودکی بهعنوان کارگر به قصر امپراطور راه پیدا کرده و برای سختکوشی و کار زیادش زبانزد دوستان و همکارانش است. او باهوش است و به پیشرفت فکر میکند و خواسته و ناخواسته جان خیلیها را نجات میدهد و خیلی از مشکلات را حل میکند. شاید تفاوت اصلیاش با یانگوم این است که یانگوم انواع و اقسام بدخواه نسبت به خودش را داشت و مدام از طرف «بانو چویی» و دار و دستهاش تحت فشار بود.
اما دونگیی آنقدر شخصیت کوچک و بیآزاری است که هیچکس از مقامات قصر، حتی تا قسمت دهم سریال او را نمیشناسد، چه برسد به آنکه بخواهند برایش پاپوش بدوزند! اما به هر حال حتی با اینکه هنوز بدخواه مشخصی ندارد، مصیبت و مشکل از در و دیوار برایش میریزد! دزدیده میشود، تهدید به مرگ میشود، فرار میکند، مجازات میشود و هر بلای ممکنی که بشود سرش میآید تا بینندهی تلویزیونی همیشه نگران سلامتی و آیندهی دونگیی باشد!
اما با تمام مصیبتهایی که بر سر دونگیی میآید، قرار است آیندهی درخشانتری نسبت به یانگوم داشته باشد. یانگوم با تمام سختکوشی و درستکاریاش عاقبت بعد از تبدیل شدن به مهمترین آشپز و پزشک امپراطور کره، برای ادامهی زندگی از دربار رفت و با همسر و بچههایش روستانشین شد؛ اما دونگیی قرار است بعد از همهی این مشکلات و مصایب، همسر امپراطور کره و مادر بیستمین امپراطور سلسلهی چوزان کره شود! تا امروز که یکششم این سریال را پشت سر گذاشتهایم، افسانهی دونگیی به سریال محبوب شبهای جمعهی تلویزیون تبدیل شده و باید دید در نهایت دونگیی میتواند به محبوبیت و شهرت یانگوم یا جومونگ بین بینندگان ایرانیاش برسد، یا نه؟