او می گوید هرآن چه روزگاری آن را علمی- تخیلی می خواندیم حالا حقیقت علمی است ما حالا وارد مرحله ای شده ایم که لیبلهای هوشمند حتی میتوانند برای شما فکر کنند. ما وارد مرحلهای شدهایم که در آن لیبلها میتوانند همه خواستههایمان را برآورده سازند - از تقویت فروش یک محصول تا سفارش دوباره محصولات برای یک مغازه دار و یا اعلام این نکته به مشتری که یک محصول چه مدت روی قفسه بوده است.
در حال حاضر لیبلها به نقطههای عطف رسیدهاند. نخستین اتفاق مهم در میانه دهه ۱۹۳۰ رخ داد و آن هنگامی بود که "استانتون اوری" شیمیدان، بر روی یک سنگ لیتوگرافی که با سیلیکون پوشانده شده بود و با یک کاغذ که در پشت خود چسب داشت، کار میکرد. او به این نکته پی برد که میتوان یک کاغذ پشت چسبدار را به سنگ چسباند و آن را دوباره برداشت بی آن که به چسبندگی کاغذ آسیبی وارد شود، به طوریکه بتوان آن را دوباره بر روی مثلا یک پیمانه چسباند.
و به این ترتیب بود که لیبل پشت چسبدار به وجود آمد، اما کاربرد آن در حد برچسبهای قیمت باقی ماند.
کاغذ سیلیکونی
در دهه ۱۹۷۰ کاغذسازان کاغذهای حاوی سیلیکون را به بازار عرضه کردند و در همین دوران بود که سازندگان ماشین آلات هم
ماشینهایی را برای زدن برچسب به بازار ارایه کردند و به این ترتیب بود که لیبلهای خودچسب رقیب لیبلهایی شدند که دارای چسب بودند.
جارویس میگوید در همین دوران بود که لیبلهای خودچسب با اقبال عمومی مواجه شدند.
در حال حاضر چاپکاران میتوانند از انواع لیبلها از جنبه مواد چاپی، تکنیکهای تولید در هر اندازه و شکلی و برای قابلیتها
و کاربردهای مختلف استفاده کنند.
امروزه بسیاری از لیبلها هم هستند که به امر خرید کردن لذت دو چندانی میدهند.
جارویس میگوید: امروزه بیتردید همه، لیبلهای چسبدار را دوست دارند چرا که میتواند به عنوان یک نشانه برای مدیران عمل کند و یا فروش محصولات را افزایش دهد. مدیران تولید هم از اینکه میتوانند لیبلها را به سهولت بر روی محصولات بچسبانند و بدون آنکه دردسری داشته باشند آنها را جدا کنند و نیازی به پاک کردن نداشته باشند، خوشحال هستند.
مدیران از اینکه میتوانند از برچسبهای چندلایه استفاده کنند و اطلاعات حقوقی مربوط به یک کالا را برای مشتریان درج کنند،
خشنود هستند. و بالاخره حالا نوبت لیبلهایی رسیده است که فکر میکنند.
لیبلهای هوشمند
یک نوع از لیبلهای تازه میتوانند به این امر کمک کنند که یک کالا از هنگام باز شدن چه مدت در یخچال بوده است.
جارویس میگوید: یکی از مشکلات همه افراد این است که نمیدانند وقتی یک بسته غذایی را باز کرده و در یخچال گذاشتهاند،
تا چه مدت در یخچال مانده است، اما اکنون لیبلهایی وجود دارد که مثل ساعت عمل میکند و با مرکب مخصوصی که دارد
از عبور ساعتها، روزها و هفتهها خبر میدهد و در واقع به فرد میگوید که غذا قابل خوردن هست یا فاسد شده است.
اما آنچه صنعت را دستخوش تغییر اساسی خواهد کرد لیبلهای RFID است که میتواند نوید یک انقلاب در مقوله پشتیبانی از خرید را بدهد. در این پدیده، تراشه مورد استفاده از طریق سیگنال با کامپیوتر در ارتباط است. این لیبلها به فروشندگان امکان میدهد که زمان خرید یک محصول توسط مشتری را در اختیار داشته باشد.
امکان دیگر در این زمینه میتواند سفارش دادن مجدد یک کالا توسط فروشنده باشد. کار دیگری که در این زمینه صورت میگیرد
این است که وقتی محصول دارای لیبل RFID داخل سبدهای چرخدار خرید قرار میگیرد به محض رسیدن به پای صندوق، قیمت آن به طور اتوماتیک به لیست خرید اضافه میشود.
به دلیل همین تحولات است که میتوان در انتظار یک انقلاب در امر خرید کردن بود. ما با این دیدگاه آینده گرایانه تنها چند سال فاصله داریم و به عبارت بهتر تا چند سال دیگر این اتفاق به پدیدهای روزمره تبدیل خواهد شد. تنها مانع موجود در این زمینه قیمت این لیبلها است.
امروزه قیمت چنین لیبلهایی ۱۰ یورو است که باید تا چهار یورو کاهش یابد.
به این ترتیب باید گفت راه درازی در پیش نمانده است و به زودی میتوان چنین لیبلهایی را بر روی محصولات گوناگون دید
و به قول پاول جارویس تازه آن موقع است که از خود خواهیم پرسید چطور ما تا به امروز بدون این لیبلها زندگی کردهایم؟