امروز بخش خصوصی در سینما شأن و جایگاه درستی ندارد و خیلی معلوم نیست که قرار است چه نقشی را در سینمای ایران بازی کند. آیا واقعا سینمای ایران به بخشخصوصی نیاز دارد؟ این سؤال و مسائل دیگر درباره بخش خصوصی دستمایه سؤالاتی شد تا از علی سرتیپی، داریوش بابائیان و ایرج تقیپور پرسیده شود.
- جایگاه بخشخصوصی در سینمای ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در شرایط فعلی بخشخصوصی از وضعیت مناسبی برخوردار است؟
علی سرتیپی: بهنظر من در حال حاضر بخشخصوصی در سینما جایگاه خوبی ندارد و حضور ضعیفی دارد. متأسفانه سینما سیاست زده شده و در این سیاستزدگی بخشخصوصی درحال فدا شدن است. کافی است نگاهی به اکرانهای نوروزی و اتفاقاتی که برای فیلمهای «گشت ارشاد» و «خصوصی» افتاد، داشته باشید یا فیلم «خوابم میآد» که با اکران محدود حوزه مواجه شد. این فیلمها همه متعلق به بخشخصوصی بودند و توانایی فروش خوبی داشتند اما متأسفانه همه لطمه خوردند. در مجموع سینمای ایران یک مقدار به سمت دولتی شدن پیش میرود و بخشخصوصی نیز در حال از دست دادن جایگاهش است.
حوزه هنری با اکران تعدادی از فیلمها مخالفت میکند، شورای صنفی به نوعی دیگر مشکل ایجاد میکندو... و در این میان تنها چیزی که بازیچه قرار گرفته و در حال از دست دادن سرمایهاش است، بخشخصوصی است. بخشخصوصی این روزها خیلی در سینما جایگاهی ندارد و بیشتر سینماهای دولتی هستند که با پولهایی که میگیرند میتوانند فعالیت داشته باشند. متأسفانه سینماهای بخشخصوصی ما گاهی حتی نمیتوانند پول آب، برق، گاز و... را پرداخت کنند چراکه هزینهها چندین برابر شده است و هیچ کمکی هم به این بخش نمیشود. واقعیت این است که هزینههای اکران بهشدت بالارفته و در این وضعیتباز هم فیلمهای بخش دولتی مشکلی نداشته و انگیزه خیلی زیادی هم برای برگشت سرمایهشان ندارند یا اصلا برایشان مهم نیست ولی بخشخصوصی وقتی میخواهد اکران داشته باشد باید برای تبلیغات فیلمش هزینه کند تا فیلمش شناخته شود و بتواند فروش کند. مجموعا بخشخصوصی خیلی وضعیت خوبی در سینما ندارد.
داریوش بابائیان: بخشخصوصی که پایه و اساس و زیربنای فیلمسازی ایران از سال 1367تاکنون بوده، متأسفانه در سالهای اخیر حضورش در سینما کمرنگ شده است و شاید بتوان گفت به نوعی حرفهایها را از دایره کاریشان دور کرده و تعدادی از افراد را بهعنوان تهیهکننده و فیلمساز وارد عرصه کرده که شغل و حرفهشان این نبوده. متأسفانه بخشخصوصی در سالهای 90و 91 از گردونه فیلمسازی و اکران حدود 80درصد دور شدهاست. ولی نباید فراموش کنیم این بخشخصوصی بوده که با سرمایه خودش همیشه جایگاه اصلی را در سینما داشته و با فروش بالای فیلمهایش سرمایه را به سینما بازگردانده است و همیشه بهدنبال این بوده که مخاطب را راضی نگه دارد. اما متأسفانه در این چندسال اخیر بخشخصوصی کنار رفته و با عدمحمایت از آن است که میبینیم سینما رو به تعطیلی میرود. در کل سینمای این روزها چیزی شده مانند سالهای جنگ که کسی سینما نمیرفت. در حال حاضر وقتی فیلمی را در سینما اکران میکنیم در هر سالنی سه، چهارنفر بیشترتماشاگر نمیبینیم و دلیل اصلی این اتفاق حمایت نکردن از بخشخصوصی است.
ایرج تقیپور: اگر مجموع فعالیت سینما را حوزه تولید، نمایش و توزیع درنظر بگیریم این مجموعه باید یک چرخه کاملا وابسته به هم باشد. چرخه تولید در ایران توسط مؤسسات خصوصی فعال بود ولی بهدلیل گرفتاریهایی که در حوزه نمایش بهوجود آمد این روزها وضعیت اقتصادی خوبی ندارد. در حوزه نمایش سالنهای ما اکثرا در اختیار نهادهای دولتی و شبه دولتی، یعنی حوزه هنری و شهرداری هستند و به ندرت در اختیار بخشخصوصیاند. در مورد شیوههای نمایش هم ما کار جدیدی انجام ندادهایم؛ یعنی حوزه نمایش خانگیمان خیلی مطابق با جهان مدرن امروز نیست. به حوزه فعالیتهای تلویزیون هم اگر بخواهیم نگاهی داشته باشیم، میبینیم که تلویزیون سخیفترین فیلمهای هالیوودی یا برخی آثارمبتذل سینمای ایران را در بهترین ساعت پخش میکند ولی زمانی را برای پخش آثار فهیم سینمای ایران مانند فیلمهای کمال تبریزی و رضا میرکریمی درنظر نمیگیرد.
متأسفانه با این مجموعه فشارهایی که به سینما وارد شده، بخشخصوصی از برنامه مناسب اکران، شیوههای جدید نمایش و درآمد (مانند فروش محصولات جانبی) و درآمد ناشی از پخش تلویزیونی که هنوز در انحصار سازمان صدا و سیماست بیبهره است. تولید هم بهدلیل گرفتاریهایی که پیش آمده هر روز ضعیفتر و متکی به بودجه دولتی شده است. بنابراین بخشخصوصی نقش چندانی در این سینما ندارد و اساسا نمیتواند هم داشته باشد. فقط یک مدیریت لایق و کارآمد میتواند بخشخصوصی را که امروز در حالت کاملا انفعالی بهسر میبرد، فعال کند.
- باتوجه به میزان تصدیگری دولت در سینما آیا فضا برای رشد و اعتلای بخشخصوصی فراهم شده است؟
علی سرتیپی: من در حال حاضر خیلی فضا را برای رشد این بخش مساعد نمیبینم، بهدلیل اینکه اصلیترین مسئله در سینما برای بخشخصوصی امنیت است که ما نداریم. فیلمهای ما در حال حاضر یا پروانه ساخت نمیگیرند و یا در اکران دچار مشکل میشوند و از آن سو اگر هم اجازه نمایش بگیرند برخی سینماها آنها را از چرخه اکران خارج میکنند. این شرایطی است که سینمای ایران این روزها با آن روبهروست و شرایط بسیار نامساعدی است.
داریوش بابائیان: من فضایی برای این رشد نمیبینم بهدلیل اینکه اصلا فراموش کردهاند که بخشخصوصی خودش هم سینما دارد و هم فیلمساز و اینها هستند که در صنفها بهخاطر اقتصاد و سرمایه خودشان تلاش میکنند. سینمای دولتی و فیلمساز دولتی اصلا به فکر مسائل اصلی و برگرداندن سرمایه نیست چون در تولید، هر کاری میخواسته کرده و دستمزد خودش را برداشته است.
ایرج تقیپور: واقعیت این است که روزآمد نکردن قوانین و آییننامههای سینمایی و شیوههای نظارت (که وظیفه اصلی دولت طبق قانون تأسیس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است) و حمایت از تولید از طرفی، ورود به تصدیگری از طرف دیگر و انحصار برخی فعالیتها (مانند سالنداری) در مؤسسات شبهدولتی، مانع از فعالشدن بخشخصوصی شده است.
- تهیهکنندهای که بهطور پیدرپی فیلمهایش در گیشه شکست میخورد یا اساسا شانس اکران پیدا نمیکند، چطور و براساس چه سازوکاری همچنان به تولید فیلم میپردازد؟ این چرخه ناقص و پرابهام را چگونه ارزیابی میکنید؟
علی سرتیپی: باتوجه به شرایطی که وجود دارد کار همه ما این شده است. بالاخره همه باید دست و پا بزنند تا بتوانند خودشان را حفظ کنند. متأسفانه این روزها تعداد زیادی از دوستان ما از گردونه فیلمسازی خارج شدهاند و این اتفاق خوبی نیست. مسئله دیگر این است که اگر برخی فیلمها فروش خوبی ندارند یا اکران نمیشوند حتما به این معنا نیست که اثرشان خوب نیست زیرا ممکن است شرایط خوبی برای آنها مهیا نشده باشد. از طرفی این را هم درنظر بگیریم که با یکبار شکست نمیتوان برای همیشه کار فیلمسازی را رها کرد؛ این اتفاق تلاش بیشتری میطلبد؛ روندی که متأسفانه این روزها کند شده است.
داریوش بابائیان: واقعیت این است که گاهی تولید، افراد را اسیر میکند. خود من در حال حاضر چهار، پنج فیلم آماده دارم اما وقتی میبینم فیلم «چگونه میلیاردر شدم» در این وانفسای سینما به من لطمه وارد کرده و بهاصطلاح مخاطب ندارد، باقی فیلمهایم را اکران نمیکنم بهدلیل اینکه دلم برای سرمایه و حقوق خودم میسوزد. اکثر همکاران بخشخصوصی من هم همین عقیده را دارند. اما وقتی فروش فیلم کسی حتی به اندازه تبلیغاتش هم برایش بازگشت سرمایه ندارد و باز هم فیلم تولید میکند، نشان میدهد که آن فرد هزینه ساخت فیلم را از جیبش نداده که حال بخواهد دلش برای سرمایه ازدسترفتهاش بسوزد. اصلا اگر از جیبش بود امکان نداشت بتواند روی پای خودش بایستد.
ایرج تقیپور: اینها دو دسته هستند. یک گروه مشخصا مربوط به گروهی شامل همفکران مؤسسه پویا فیلم است که چند سال سلطان بلامنازع گیشه بودند و با فیلمهای دمدستی یک چرخه متوسط اقتصادی درست کردند که البته توفیق زیادی هم داشت و هنوز هم فکر میکنند اگر این فیلمها را بسازند مورد توجه مخاطب قرار میگیرد و چون شیوه دیگری بلد نیستند، دوباره همان فیلمها را میسازند، در حالیکه ذائقه تماشاچی خیلی تفاوت کرده و دیگر اقبالی به این گروه فیلمها ندارد. گروه دیگر کسانی هستند که عموما با بودجه دولت فیلمهایشان را ساختهاند و توفیق یا عدمتوفیق فیلمها برایشان اهمیت چندانی ندارد. شما به فیلمهای «گلوگاه شیطان»، «در شب عروسی»، «دلقکها»، «پایان دوم»، «شور شیرین» و... نگاه کنید که چقدر فروش داشتهاند و بدتر از همه اینها وجود این واقعیت است که این فیلمها بعضا با دستانداختن عزیزترین موضوعات زندگی ما (مانند دفاعمقدس) بر مبنای مناسبات شخصی غیرحرفهای ساخته شدهاند. فقط کافی است شما به فیلمهای ساختهشده و در دست تولید فارابی در دوسال گذشته توجه کنید و ببینید کارگردانان و تهیهکنندگان این فیلمها چه کسانی هستند؛ عموما افرادی هستند که یا تا به حال در چرخه فیلمسازی حرفهای نبودهاند و یا نهایتا یکی، دو فیلم 90دقیقهای برای تلویزیون ساختهاند. ببینید چه افرادی با پول فارابی تهیهکننده و کارگردان شدهاند و فیلم میسازند و از آن سو چه فیلمسازان خوبی که در این شرایط بیکار ماندهاند و نمیتوانند کار کنند. من نمیگویم آقای اردکانی یا غفاری و یا افراد دیگر فیلم نسازند اما بهنظرم باید یک نظام رتبهبندی وجود داشته باشد. منظورم اصلا این نیست که انحصار درست کنیم ولی آیا باید مطمئن شویم پولی را که هزینه میکنیم به سرانجامی میرسد که مردم از دیدنش لذت میبرند یا نه؟ که با وجود هنرمندان بزرگی که در کشور داریم کار سختی نیست.
- چندی پیش مدیرعامل فارابی اعلام کردکه همه تولیدات سینمای ایران از حمایت دولت بهرهمند میشوند. آیا در شرایط فعلی حمایت عامی که به تقویت بخشخصوصی منجر شود واقعا وجود دارد و تأثیرگذار است؟
علی سرتیپی: نه، چنین چیزی در حال حاضر وجود ندارد و فیلمهای بخشخصوصی تنها با سرمایه شخصی و بدون یک ریال کمک دولتی ساخته میشوند.
داریوش بابائیان:در جلسهای که چندی پیش در فارابی برگزار شده بود اسامی تمام افرادی که وام گرفته بودند، اعلام شد اما در آن لیست نامی از هیچ کدام از افراد بخشخصوصی دیده نمیشد و اگر هم این کمک صورت گرفته بود به اندازه وامهای 40-30میلیونی بودکه هیچ کمکی به ساخت یک فیلم 600 -500میلیونی نمیکند. مشکل بودجه باعث میشود که بسیاری از فیلمسازان ما در طول سال بیکار بمانند و به برخی افراد سرمایههایی بین پنج تا 12میلیارد داده شود که فیلم بسازند! بهنظر من این خیانت بزرگی به جامعه سینمایی، خصوصا به افرادی است که در سینما زحمت میکشند. متأسفانه آنچه امروز شاهدش هستیم این است که حمایت درستی از بخشخصوصی و فیلمسازان جوان نمیشود.
ایرج تقیپور: این ماجرا از اوایل دهه 60 با افتوخیزهایی شروع شده. زمانی بود که دولت قسمتی از هزینه ساخت فیلمها را تأمین میکرد، گاهی بانکها این کار را میکردند و گاهی هم فارابی این کار را میکرد. قبل از زمان آقای میرعلایی یک میزان حداقلی برای ساخت فیلمها درنظر گرفته شده بود و هر فیلم یک کف حمایتی داشت؛ به این معنا که اگر هزینه ساخت فیلمی 100میلیون تومان بود، به صرف صدور پروانه ساخت، 20میلیون وام به آن تعلق میگرفت. فقط کافی بود که شما پروانه ساخت بگیرید تا مطمئن شوید که دولت این وام را در اختیار شما قرار میدهد. بعدها که هزینه تولید بالاتر رفت و بنیاد فارابی به کارهای دیگری هم مشغول شد اعلام کرد که این کف حمایت دیگر وجود نخواهد داشت. در آن دوره هم اگر خاطرتان باشد گفتم که حاکمیت بلامنازع فیلمها با فیلمهای دمدستی بود، اما بعد از چند سال وقتی آقای میرعلایی سر کار آمد اعلام کرد که 20درصد هزینه ساخت فیلمها را با وام تأمین میکنیم. اما واقعیت این است که دیگر با این کارها سینما مشکلش حل نمیشود و حالا دیگر باید برای امنیت سرمایهگذاری فکری کرد.
مشکل اینجاست که ما در حال حاضر امنیت سرمایه نداریم و وقتی این امنیت وجود ندارد حتی اگر 20درصد هزینه ساخت هم به فیلمساز داده شود باز کسی حاضر نیست سرمایهاش را بهخاطر خصومتهای شخصی نابود کند. سینما قبل از هر چیز احتیاج به امنیت دارد این بخش اگر درست شود باقی مسائل خودبهخود حل میشود.
- بسیاری از تولیدات امسال یا محصول سفارش دولت هستند و با سرمایه دولت جلوی دوربین رفتهاند و یا به شکل غیرمستقیم پشتگرم به حمایتهای دولت بودهاند. از سوی دیگر حضور بخشخصوصی کمرنگتر از همیشه شده است. این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
علی سرتیپی: متأسفانه سینمای ما این روزها به سمت دولتیشدن و فیلمهایی میرود که سیاسی است و اهداف سیاسی مسئولان را دنبال میکند. نگاهی که در حال حاضر وجود دارد بیشتر بهدنبال تأمین این خواسته است تا اینکه بخواهد سینما را رونق بدهد، مخاطب را درنظر داشته باشد و کمک کند تا بدنه سینما قویتر شود.
داریوش بابائیان: دولت حق دارد که سفارش کار بدهد اما این سفارش باید کارشناسی شود و براساس آن بودجه در اختیار تهیهکننده و کارگردان حرفهای قرار بگیرد. اگر این بودجه در اختیار بخشخصوصی قرار گیرد میتواند با آوردن هنرمندان خوب و بازیگران گیشه، آن کار سفارشی را طوری بسازد که مخاطب هم از دیدنش لذت ببرد ولی متأسفانه این اتفاق نمیافتد و همین باعث رکود در سینما شده است؛ مثل فیلمهایی که دو، سه میلیارد تومان هزینه ساختشان شد و به سینما لطمه زدند و همه مخاطبان را از آن دور کردند. سینما در اینماه بدترین دوران خودش را تجربه میکند. درحالیکه میشد درماهمبارک رمضان پنجفیلم کمدی را اکران کرد متأسفانه وضعیت شکل دیگری بهخود گرفته و ضررش متوجه سینمادار شده است.
ایرج تقیپور:کمیته پروانه ساخت در محتوای فیلمها رسما دخالت میکند درحالیکه نباید دخالت کند. من خبر موثقی دارم که با یک فیلمساز صحبت کردهاند و به او گفتهاند چون فیلم شما صرفا جنبه سرگرمی دارد ما پروانهاش را صادر نمیکنیم اما اگر فیلم ارزشی درست کنید، پروانه میدهیم و حمایت هم میکنیم. تا این تاریخ هم که با هم صحبت میکنیم پروانه ساخت برای این فرد صادر نشده است. این دوستان متأسفانه در محتوا دخالتهایی میکنند که حقشان نیست. مشکل دیگری هم که فیلمساز با آن مواجه است عدمامنیت درحوزه نمایش است. هیچکس در این شرایط امنیت ندارد. از فیلم خصوصی آقای فرحبخش گرفته تا گشت ارشاد سعید سهیلی و بوسیدن رویماه همایون اسعدیان، هیچ کدام در بخش نمایش امنیت ندارند. از طرف دیگر، وقتی خود آقای شمقدری در بدو ورودشان اعلام میکنند که پروانههای نمایش صادره ما در شهرستانها اعتبار ندارد، درواقع دارند چراغ سبز به کسانی که توانایی ایستادن در برابر قانون را دارند نشان میدهند که حاصلش را داریم میبینیم. درحالیکه تنها قانونی که در کشور تصویب شده و بهنظر بنده هنوز هم قانونی مترقی است، همان قانون تأسیس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و همه وظیفه دارند از آن تبعیت کنند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که باید در انجام آن پافشاری کرده و زمینههای لازم را برای اجرای آن ایجاد کند. این زدوخوردهاست که بخشخصوصی را فراری میدهد.
- مدیران سینمایی اعتقاد دارند که فضا را برای مشارکت بخشخصوصی در تصمیمگیریها مساعد کردهاند؛ چه با حضور در شورای صنفی اکران و چه با حضور در شورای صنفی صدور پروانه ساخت. ولی این اتفاق فقط برای یک تشکل همسو با دولت رخ داده و بقیه طیفهای سینما به بازی گرفته نمیشوند. در اینباره چه نظری دارید؟
علی سرتیپی:من هم اذعان دارم که در تصمیمگیریهای شورای صنفی درصدی از اختیارات به صنف واگذارشده ولی این خیلی همهگیر نیست؛ حتی در صنف تهیهکنندگان هم همهگیر نیست. دومین مسئله این است که این امکانات در چه اندازهای است و بودجههای کلانی که به سینما اختصاص داده میشود کجا میرود؟
داریوش بابائیان: دقیقا این اتفاق افتاده و همهچیز فقط در یک دست جای گرفته است؛ مثل دایرهای که همه افراد نتوانند داخل آن شوند. اما واقعیت این است که اگر ما سههزار سینماگر داریم باید سه هزار نگاه یکجور هم نسبت به آنها داشته باشیم و دولتمردان از همه حمایت کنند.
ایرج تقیپور: من فقط شما را به پیگیری دو موضوع ارجاع میدهم. اتحادیه تهیه کنندگان و توزیعکنندگان سینمای ایران 137تا 170نفر عضو داشت که به مرور در اثر مشکلات انشعاب پیدا کرد و تعداد محدودی از اعضای سابق آن باقی ماندند که البته به بهانه عدماستعفای رسمی، اتحادیه هنوز آنها را جزو اعضای خود به شمار میآورد. امروز کافی است تا همان فهرست اسامی را مجددا نگاه کنیم و ببینیم که چندنفر از همان اعضا در انتخابات اخیر اتحادیه (موسوم به اتحادیه ۲) شرکت کردهاند و این اتحادیه چقدر صلاحیت قانونی دارد؟ واقعیت این است که اتحادیه امروز قانونی نیست، ممکن است بخواهیم به ضرب روابط دوستانه و شخصیای که با نماینده وزارت کشور در جلسات انتخابات داشتیم به آن رسمیت بدهیم اما در واقع حقیقت همان است که به آن اشاره کردم. بنابراین این تشکیلات، تشکیلات صنفی بخشخصوصی نیست. توجه داشته باشید که فقط این گروه هستند که در مسائل صنفی دخالت داده میشوند که خوب البته کارساز نیست.
- آیا بخشخصوصی بدون اتکا به دولت میتواند روی پای خودش بایستد؟ راهحل اینکه این اتفاق بیفتد در کاهش تصدیگری دولت در حوزه سینماست یا باید این حضور تقویت شود؟
علی سرتیپی: بهنظر من در نظام جمهوری اسلامی این اتفاق نمیتواند بیفتد، بهدلیل اینکه نظام ما چارچوبهایی دارد که باید آنها را رعایت کنیم. سینمای ما، سینمای هالیوود، هند و... نیست که بتوانیم همهچیز بسازیم و هرکاری بخواهیم، انجام دهیم؛ باید در چارچوب نظام حرکت کنیم. ولی در مجموع بهنظر من هر چقدر حضور دولت کمرنگتر شود قطعا به سینما لطف بیشتری شده و سینما بیشتر میتواند بماند.
داریوش بابائیان: آنقدر قانون و بهاصطلاح مسائل مختلف سر راه گذاشتهاند که بخشخصوصی هیچ کاری را بدون حمایت دولت نمیتواند انجام دهد. ولی دولت به هر جهت، ششماه تا یک سال دیگر متوجه میشود که اشتباه کرده و آن موقع است که دست نیاز به طرف بخشخصوصی دراز میکند و از سوی دیگر آنقدر آدم زائد و فیلمساز اشتباه وارد عرصه کرده که آنجا هم یک رقابت بسیار بد، مسلما خیلیها را از بین میبرد؛ یعنی ما داریم سرمایهسوزی و فیلمسوزی میکنیم. انشاءالله که دولتمردان پی به اشتباه خودشان ببرند و تصمیم بگیرند با کارشناسان تهیهکننده و سینماگران حرفهای همسو شوند و کمک کنند تا همگی بتوانیم مخاطب را با سینما آشتی دهیم.
ایرج تقیپور: بیش از 90درصد گردش اقتصادی تأثیرگذار در روند اقتصادی کشور در ایران دولتی است و سینما هم به شکلی مستقیم متاثر از این موضوع است. متأسفانه برخلاف شعاری که داده شده، آقایان هرگز مجری اصل 44قانون اساسی در سینما نبودهاند و نهتنها حضور دولت کوچک نشده بلکه بزرگتر شده و نقش تصدیگریاش هم بیشتر شده است. کافی است آماری تهیه کنید از فیلمهایی که با سرمایه دولت سالهای پیش و در این دو سال ساخته شدهاند. در بخش سالنداری هم اگر دقت کنید بخش بزرگی از آن دولتی است؛ من حوزه هنری را هم جزو دولت میدانم بهدلیل اینکه از قوانین بازار خصوصی تبعیت نمیکند و شهرداری را بخش عمومی میدانم چون از قواعد بخشخصوصی تبعیت نمیکند. تقریبا 100درصد سالنهای ما متعلق به بخش غیرخصوصی است. از آن سو تولید هم 100درصد در اختیار دولت است. در این وضعیت چشماندازی برای فعالیت بخشخصوصی وجود نخواهد داشت. موضوع بدتر هم این است که آقایان نمیدانند چطور باید با سازوکار بخشخصوصی تعامل کنند و تنها شیوهای که بلد بودند همین کارهایی است که در این دو، سه سال انجام دادهاند، مگر اینکه معجزهای شود تا روش دیگری را یاد بگیرند. عملکرد آنها نشان میدهد که در بخشدولتی راحتترند. دوستانمان ممکن است میل به حضور بخشخصوصی داشته باشند اما هیچ توفیقی در تقویت بخشخصوصی نداشتهاند.