آنها پس از غافلگیر کردن مرد تاجر، او را یک هفته در اتاقی زندانی کردند و دست به اخاذی 200میلیون تومانی از او زدند. چندی پیش مرد تاجری به نام مراد سراسیمه نزد مأموران پلیس پایتخت رفت و مدعی شد که از یک هفته قبل توسط دو زن در خانهاش زندانی بودهاست. با اظهارات مرد تاجر، پرونده او به دادسرای ناحیه یک تهران فرستاده شد و وی مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت.
او در تشریح ماجرایی که برایش رخ داده بود، گفت: ماجرا به روزی برمیگردد که من در جریان یکی از سفرهای کاریام با زنی به نام افسانه آشنا شدم. همسرم از این آشنایی پنهانی بیاطلاع بود. چندماه بعد افسانه را به عقد موقت خودم درآوردم و برای اینکه همسرم پی به راز ازدواج پنهانیام نبرد، یک ویلای مبله در شمال کشور خریدم و افسانه را به آنجا بردم. حتی برایش یک خودروی جنسیس نیز خریدم و گاهی به بهانه سفر کاری به دیدنش میرفتم تا اینکه احساس کردم که همسرم به ماجرا مشکوک شده و تصمیم گرفتم به این زندگی پنهانی پایان دهم و از افسانه جدا شوم.
وی ادامه داد: وقتی ماجرا را به همسر دومم گفتم وی تهدیدم کرد که اگر از او جدا شوم همه ماجرا را برای همسرم تعریف میکند و آبروی مرا میبرد. آن شب من و افسانه بحثمان شد و من که عصبانی بودم از خانهاش خارج شدم و سوار بر خودرویی که برای او خریده بودم، به تهران برگشتم.
شکایت دردسرساز
شاکی ادامه داد: فردای آن روز افسانه به تصور اینکه ماشینش سرقت شده است نزد مأموران رفت و شکایت کرد. چند روز گذشت و یک روز که به شرکت رفته بودم افسانه سرزده به تهران آمد و وارد شرکت شد. وی که با راهنمایی پلیس متوجه شده بود من ماشین را با خودم به تهران آوردهام و به او دروغ گفتهام، شروع به سر و صدا کرد و آبروی مرا نزد دوستانم که در شرکت بودند برد. برای اینکه او را آرام کنم پنجمیلیون تومان پول در اختیارش قرار دادم و خواستم که برای همیشه مرا فراموش کند. او هم این پول را گرفت و با گفتن این جمله که مرا فراموش میکند به خانهاش رفت؛ غافل از اینکه او فکر شومی در سر داشت.
نقشه عجیب
مرد تاجر ادامه داد: افسانه آن روز به خانه من رفته و همه ماجرا را برای همسرم تعریف کرده بود. همسر اولم هم که بهشدت عصبانی شده بود نقشهای طرح کرده بود تا از من انتقام بگیرد. در حدود یک هفته پیش زمانی که شب به خانهام برگشتم ناباورانه افسانه را در خانهام دیدم. او و همسرم به محض ورود من دستوپایم را بستند و در اتاق زندانیام کردند. بعد از آن همسر اولم شروع کرد به ضرب و شتم من و بعد با تهدید از من خواست که یک چک 200میلیون تومانی به او بدهم. من هم از ترس جانم ناچار شدم هرچه آنها میگویند انجام دهم. یک هفته در اتاق زندانی بودم و حتی در این مدت همسرم به من غذا نمیداد. او با کیک و نان خشک مرا سیر میکرد و اینطوری میخواست شکنجهام دهد تا انتقامش را بگیرد. تا اینکه بعد از یک هفته پسرم که به مسافرت رفته بود برگشت و مرا نجات داد. من هم وقتی متوجه شدم همسرانم 200میلیون تومان پول از حسابم برداشت کردهاند تصمیم به شکایت گرفتم.
اعتراف هووها
بعد از اظهارات مرد تاجر، بازپرس پرونده هر دو همسر شاکی را به دادسرا احضار کرد. آنها در بازجوییها به اجرای نقشه انتقامجویی برای گرفتن پول از شوهرشان اعتراف کردند. همسر اول شاکی در تحقیقات قضایی گفت: در حدود 15سال است که با همسرم زندگی میکنم. در این مدت با وجود مشکلات زیادی که در زندگیمان بود سعی کردم همسر خوبی باشم، اما شوهرم مرد خسیسی بود و همیشه بر سر این موضوع با هم درگیر بودیم. او پولدار است اما همیشه خساست به خرج میدهد. برای همین وقتی متوجه شدم که به من خیانت کرده با خودگفتم هر طور شده باید از او انتقام بگیرم.
وی ادامه داد: آن روز وقتی هوویم به خانهمان آمد و متوجه شدم که شوهرم ازدواج پنهانی داشته، تصمیم گرفتم با همدستی وی از او انتقام بگیرم. میخواستم با اخاذی از او آیندهام را تأمین کنم،به همین دلیل با تهدید او را مجبور کردیم که چک 200میلیون تومانی را امضا کند. بعد هم همراه افسانه به بانک رفتیم و آن را نقد کردیم. 120میلیون بهحساب خودم ریختم و 80میلیون تومان را به افسانه دادم. بعد از اظهارات این زن، هووی وی نیز به اجرای نقشه گروگانگیری برای گرفتن پول اعتراف کرد و تحقیقات در این پرونده همچنان ادامه دارد.