در این تحلیلگونه که شبکه اطلاعرسانی تولید وتجارت ایران ارگان رسانهای وزارت صنعت، معدن و تجارت آن را منتشر کرده آمده است: اقدامات وزارت صنعت، معدن و تجارت نتیجه داد و مرغی که چندماه است با تلاش برخی، پر و بالی پیدا کرده و آرزوی پرواز به سرش زده بود، زمینگیر شد. در ادامه این تحلیلگونه آمده است: حکایت مرغ امسال را باید در تاریخ بنویسند تا همگان بدانند که وقتی به هشدارهای مسئولان تنظیم بازار توجه نشود، ابزارهای آن را بگیرند و آمارهای نهچندان مطمئن و قابل اتکا به آن بدهند، نتیجهاش چه میشود. تا همگان بدانند وقتی پارامترهای اقتصاد کلان مثل نرخ ارز تغییر میکند و نوسانات غیرقابل پیشبینی پیدا میکند، چگونه بر بازار اثر میگذارد و تنظیم بازار را دشوار و پیچیده مینماید.
وزارت صنعت، معدن و تجارت درحالیکه قبلا بارها گرانیهای بازار را رد میکرد، در این تحلیلگونه میپذیرد که دود بحران مرغ به چشم مصرفکنندگان و مردم میرود، اما بازهم سعی در فرافکنی دارد و مینویسد: امید است این اتفاق تجربهای باشد برای تولیدکنندگان و متولیان تولید و کسانی که در قانونگذاری اختیارات واگذار میکنند تا از این پس هم به هشدارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت که با کف بازار و نیاز مردم در ارتباط است توجه کنند و هم اختیارات و هم ابزارهای تنظیم بازار را از وی سلب نکنند و از دستش نگیرند تا بتواند سریعتر بازار را به آرامش و پایداری برساند.
حاشیه: آری داستان مرغ را باید در تاریخ نوشت که چگونه مسئولان بزرگوار بر قاعده «به مرگ بگیرید تا به تب راضی شوند»، گوشت مرغ را به سمت قله 8500تومانی پرواز دادند و پس از نمایش صحنههای آزاردهنده صف مرغ در تمامی سطوح شهرهای ایران توسط رسانهها به مدد واردات معنادار و با سرعت کهکشانی قیمت مرغ را به زعم خویش پایین آوردند.
گویی فراموشی ایرانیان، سرمایهای شده برای مدیرانی که تازه رسم سوار شدن بر افکار عمومی را یاد گرفتهاند و خنده تلخ از اینرو که هنوز هم بازی «کی بود کی بود ، من نبودم» تمامی ندارد. آری روزهای ناخوش بازار مرغ را در تابستان 91باید در تاریخ نوشت که چگونه دوربینها لحظههای تلخ گرفتاری مردم برای خرید یک یا دو عدد مرغ را شکار کردند تا در حافظه تاریخی بماند که تنظیم بازار ایرانی به این معناست که اگر خواستی قیمتی را بالاببری، چندان دشوار نباشد؛ به مرگ بگیرید تا به تب راضی شوند.