فریبرز رستمی،آهنگساز و نواپرداز و محقق موسیقی و مبدع آلبوم«قصه های حرکتی»در گفت و گویی با پایگاه انجمن موسیقی ایران درباره آلبوم«قصه های حرکتی» که در جشنواره موسیقی کودک بهترین اثر پنج سال اخیر این حوزه انتخاب شده گفت: این آلبوم از ترکیب چند ترانه روستایی، چند آواز بازی و یک قصه موسیقایی در پیوند با حرکات بومی فرهنگ های گوناگون موسیقی اقوام ایرانی و چند دور ایقاعی شکل گرفته است.
این موسیقیدان در ادامه افزود: بخش های آواز بازی ها و بخش هایی از تنظیم ریتم ها را کودکان انجام داده اند. یعنی من و مربیان تلاش کردیم که با ایجاد بستر مناسب بچه ها را به سوی شکل دادن کار سوق بدهیم. من و مربیان وظیفه نگهداری ساختار اصلی اثر را به عهده داشتیم و در هم نظری با بچه ها حتی در نام گذاری قطعات مدام در گفتگو بودیم و بسیار روش های دیگر که امید دارم در یک کارگاه دانشگاهی برای مربیان کودک جزئیات این اثر را بشکافم.
وی همچنین تصریح کرد: لحظه به لحظه این آلبوم هم از حیث ریتم، هم صوت، هم حرکات و هم شیوه های تنظیم قطعات آموزشی است. از این اثر استقبال خوبی شد گر چه هنوز هم در حوزه پخش آنچنان موفق نبوده ایم اما تقریبا هر روز مردم با ما تماس می گیرند و احساس شان را در باره اثر می گویند که بسیار انگیزه بخش است.
رستمی ادامه داد: هم اکنون نیز دی وی دی این اثر برای بار دوم و با طراحی جدید به زودی به بازار عرضه خواهد شد که بر چسب «برنده جایزه بهترین اثر موسیقی کودک طی پنج سال گذشته» را نیز به همراه خواهد داشت؛ یک پوستر جدید هم برای اثر طراحی شده که اندکی کاستی های کودکانگی طرح جلد را مرتفع خواهد کرد.
این پژوهشگر گفت: واقعیت این است که این اثر چند وجهی است.هم برای کودکان و لذت بردن ایشان، و هم در همکاری کامل با کودکان و با نگاهی کودک محور شکل گرفته است.همچنین می تواند برای بزرگسالان اثری خوشایند باشد.
این موسیقیدان در ادامه افزود: اما مهمترین وجه آن برای خود من بروز میوه سال ها اندیشه و پژوهش در فرهنگ موسیقی ایران با نگاه دستیابی به یک روش آموزش موسیقی به کودکان متکی بر این فرهنگ موسیقایی است. تلاش من در این اثر بر این بود تا با رعایت دقیق اهداف آموزشی به یک الگوی مناسب برسم که مربیان دیگر بتوانند مبتنی بر آن آثار دیگری خلق کنند و به توانایی های فرهنگ موسیقایی خودمان پی ببرند.
وی همچنین تصریح کرد: در این اثر یک سیستم آموزش ریتم را معرفی کردم که متکی بر مطالعه و تدقیق در رسالات کهن موسیقی به آن دست یافته بودم و سال ها آن را تجربه کرده بودم. می دانید که ما هر وقت می خواهیم ریتم را آموزش بدهیم ناگزیر از روش های مبانی نظری موسیقی غرب هستیم. تمام لحظات آن اثر حساب شده است و پلان به پلان آن متکی بر روش های برگرفته از فرهنگ موسیقی ایران است که همیشه تاریخ به آنها بی توجهی شده است.
رستمی ادامه داد: ما هنوز با این همه روشنگری سال های اخیر ردیف موسیقی دستگاهی را کتبی آموزش می دهیم. ما باور نداریم که تکنیک های آوازیمان قابلیت های بسیاری در آموزش فواصل دارند. حتی اگر زمان بیشتری برای دستیابی به مفاهیم موسیقی را طلب کنند. باور نداریم که صد ها گونه ساز داریم و این یعنی گستردگی رپرتوار واقعیت این است که ما از دست خودمان خسته شده ایم و یکبار دیگر به این نتیجه رسیده ایم که باید از نوک پا تا موی سر غربی شویم تا آدم حسابی باشیم!
این پژوهشگر تصریح کرد: اما فراموش نکنیم که از پی این اندیشه در دوره قبلی؛علامه دهخدا و ده ها بزرگ دیگر سر بر آوردند و برای حدود صد سال تاریخ اندیشه ما را دگرگون کردند. امروز ما نیز با مناسبات جهان مدرن باید درک درستی از موسیقی به عنوان یک پدیده فرهنگی -اجتماعی داشته باشیم و این خود کشی فرهنگی را یکبار دیگر تکرار نکنیم. برای من مهم این بود که بچه ها فرهنگ موسیقی خودشان را بشناسند ومفاهیم آن را درست درک کنند حال گرایش های بعدی سلیقه ایست و به هزار و یک موضوع بر می گرددکه در این مجال جای تحلیل آن نیست.
وی همچنین گفت: سعی کردم برای تاریخ کار کنم و ردپایی بگذارم تا برای آیندگان مفید باشد و با تدقیق در این رویکرد اشکال دیگری توسط کوشندگان آتیه بوجود بیاید. این مبانی رشد است و غرب همین کار را کرد و تنها کاری که نکرد تقلید بود.
فریبرز رستمی در ادامه افزود: ما بیش از 40 سال است که از روش های نخ نما شده غربی در آموزش موسیقی به کودکان مان پیروی کرده ایم .روش هایی که امروز در آنجا تغییرات بسیاری را به خود دیده اند.این که ما روش دیگران را با موسیقی خودمان پیوند بزنیم و از این دست سخن هیچگاه مرا قانع نکرد .چرا که با روش آموزش زبان انگلیسی نمی توان زبان فارسی را به کسی آموخت.
گزارش همشهریآنلاین از نشست نقدو بررسی آلبوم قصه های حرکتی
این موسیقیدان تصریح کرد: اگر ما به دیگران چسبیده ایم برای این است که خودمان مایه نداریم و مانند آنها کار نکرده ایم .فقط از آنها تقلید کرده ایم. امروز گروهها و افراد بسیاری هستد که تحصیل کردگان رشته موسیقی کودک آن سوی مرز ها هستند. باز هم می بینیم که درگیر رویکرد های آموزشی آنها هستند و بس.
رستمی ادامه داد: نامش هم می شود مستر کلاس با روش «فیلادلفولاس دیویس کاپرفیلوس !» و یا از این دست که چون عناوین اروپایی یا امریکایی است همه باید دست و پا بشکنند و در صف بایستند و اگر در این کلاس های دو سه روزه شرکت نکنند نه معلم می شوند نه چیزی از این جهان می فهمند و موهبت بزرگی را از دست خواهند داد. البته همه ی این کلاس ها نیز باید در شمال شهر برگزار شوند .
وی همچنین گفت: بقیه جاها آدم فقیر ها هستند و پول این کار ها و اتفاقات مهم فرهنگی را ندارند. ای کاش بیشتر به مطالعه خودمان بپردازیم تا شاید به اندازه ارزنی مثل غربی ها به بشریت خدمت کنیم و از این چرخه کلافه کننده تقلید برهیم.قرار نیست هر چه در دانشگاههای آن طرف آموختیم بدون درک درستی از مقوله آموزش با تفرعن آنها را به سر جامعه بکوبیم.
فریبرز رستمی افزود: ما در موسیقی مان- به نسبت تاریخ و قدمت آن- به اندازه کافی تفحص نکرده ایم.یا شیفتگان چشم بسته غرب بوده ایم یا زانو زدگان چشم و گوش بسته سنت .همیشه چند قهرمان داشته ایم به نام استاد وچند قهرمان دیگر به نام تحصیل کردگان فرنگ و مابقی نیز اجازه حرف زدن و فکر کردن نداشته اند.اگر هم می اندیشیدند گوشی شنوا و بدهکار کلام و کارشان نبود.هنوز هم اینگونه است .هنوز نقد روشنگرانه و بی ملاحظه آغاز نشده است.این منوط به تدقیق بسیار و دامنه مطالعاتی وسیع است که اجالتا در حوصله اهالی ما نیست.